به گزارش تابناک باتو، نوع جدیدی از دایناسورهای علف خوار در پاتاگونیا آرژانتین کشف شده اند که روی ستون فقرات خود تیغ دارند، این تیغها به منظور دفاع از خود استفاده میشد.
نام Bajadasaurus pronuspinax روی این دایناسور گذاشته شده و به خانواده دیکرائوسور (یک سرده از تیره دوشاخخزندگان) تعلّق دارد و ۱۴۰ میلیون سال قبل در مناطق آرژانتین کنونی میزیسته است.
در این بخش از کره زمین یافتن فسیل دایناسورها شایع است. در سال ۱۹۹۳ میلادی هم فسیل دایناسور جیگانوتوسورس (Giganotosaurus) در این منطقه از آرژانتین پیدا شد. جیگانوتوسورس، یکی از بزرگترین دایناسورهای گوشتخوار مربوط به دوره کرتاسه میانی است که در ۹۷ میلیون سال پیش میزیسته است. فسیل این دایناسور در پاتاگونیا، آرژانتین کشف شد. گونه خاص این جنس جیگانوتوسورس کارولینی نام دارد.
پابلو گالینا، که با چندین مؤسسه تحقیقاتی از جمله مرکز ملی تحقیقات علمی در آرژانتین کار میکند، درباره فسیلهای جدید کشف شده گفت: ما فکر میکنیم تیغهای بسیار بلند و تیز در پشت دایناسور و گردن آن برای مهار حیوانات شکارچی بوده است.
این کشف در مجله «نیچر» منتشر شد و مجسمههایی از دایناسور را در مؤسسه فرهنگی علوم در بوینس آیرس به نمایش گذاشتند.
به گزارش برترین ها، قله اورست یک نیروی باورنکردنی از طبیعت است که همیشه موجب شگفتی انسان میشود. نام سانسکریت این قله به معنی "قله بهشت" است. تعدادی از حقایق درباره این قله بسیار شناخته شده اند در حالیکه تعدادی از حقایق هنوز ناشناخته و کمتر شناخته شده باقی مانده اند. احتمالا فیلمها و مستندهایی را درباره قله اورست دیده اید، اما اطلاعات شما درباره این کوه شگفت انگیز چقدر است؟
تا پایان این مطلب با برترینها همراه باشید تا حقایقی جالب و شگفت انگیز را درباره این کوه بلند و استوار برای شما بیان نماییم تا به دانش شما درباره یکی از معروفترین کوههای روی زمین افزوده گردد.
اورست بلندترین کوه روی زمین نیست!
احتمالا همه شما از قبل میدانستید که اورست بلندترین قله جهان است. اما این موضوع بسیار بحث برانگیز است و بسته به آن دارد که چه چیزی را به عنوان بلندترین محسوب میکنیم. قله اورست بلندترین قله جهان است، اگر ما ارتفاع از سطح دریا را مد نظر قرار دهیم.
با این حال قلهی دیگری وجود دارد که ادعا میشود بلندترین قله جهان است. قله "موناکیا" یک کوه آتشفشانی عظیم در هاوایی است که اگر از دامنه تا قله کوه را مد نظر بگیریم از اورست بلندتر است و رکورد دار بلندترین کوه جهان میباشد.
مردی اورست را ۲۲ بار فتح کرده است
"کامی ریتا شرپا" تا کنون ۲۴ بار اقدام به صعود از قله اورست کرده است که ۲ بار ناموفق و ۲۲ بار صعود موفق داشته است و رکوردار صعود از این قله میباشد. او یک راهنمای صعود از قله است. همچنین برادر او تا کنون ۱۷ بار توانسته است به اورست صعود کند.
جالب اینکه زمانی که اورست برای اولین بار به توریستها اجازه بازدید از اورست داده شد، پدر او از اولین راهنماهای توریستها در صعود به اورست بود.
برای صعود به اورست نیاز به کسب مجوز دارید
بسیاری از مردم هنوز نمیدانند که برای صعود از قله اورست، نیاز است تا در یک مراسم سنتی شکرت کنید تا توسط خدایان تبرک شوید.
اگر تا کنون عکس پرچمهایی بر روی اورست دیده اید و تعجب کرده اید که آنها چه هستند، آنها در واقع پرچمهایی هستند که شرکت کنندگان در این مراسم برای حفاظت از خود قرار داده اند. همه کوهنوردان قبل از صعود باید درخواست کسب نقشه عبور امن و مطمعن نمایند. مراسم "پوجا" همانطور که گفته شد در کمپ پایه برگذار میشود و همه باید در آن شرکت نمایند. این مرامس یک سنت قدیمی که تصور بر این است برای کوهنوردان خوش شانسی به همراه دارد.
جوانترین فاتح اورست یک پسر ۱۳ ساله است
"جردن رومرو" ۱۳ ساله، جوانترین کسی است که تا به حال موفق شده است به قله اورست صعود داشته باشد. او این صعود را از سمت تبتی اورست انجام داده است که صعود از آن مسیر بسیار سخت و طاقت فرسا است. همچنین به خاطر سن کم او، دولت نپال به سختی اجازه صعود او را صادر کرد.
پیرترین فاتح اورست یک پیرمرد ۸۰ ساله است
پیرترین کوهنورد فاتح اورست "یوچیرو میورا" ژاپنی است که قله اورست را در سال ۲۰۱۳ و زمانی که ۸۰ سال داشت فتح کرد. عجیب اینکه او قبل از این دو عمل جراحی قلب را انجام داده بود، اما این موضوع مانع او برای فتح اورست نشد.
افراد دیگری از جمله "مین بهادر شرچان" که در زمان صعود ۸۵ سال داشت، برای به دست آوردن رکورد پیرترین فاتح اورست تلاش کرده اند، که هیچ کدام موفق نبوده اند. متاسفانه این پیرمرد نپالی در حین تلاش برای صعود درگذشت هر چند که در سنین جوانی موفق به فتح اورست شده بود.
در قله اورست نیز از انرژی خورشیدی استفاده میشود
به خاطر اینکه در قله اورست برق و منبع انرژی دیگری وجود دارد، از انرژی خورشید استفاده میشود. یک وسیله مثل تصویر بالا یک ساعت زمان میبرد تا یک کتری آب را به نقطه جوش برساند که در دمای سرد آنجا ضروری میباشد.
شگفت انگیز اینکه قله اورست یک مکان عالی برای استفاده از انرژی خورشید محسوب میشود. این موضوع به این خاطر است که سلولهای سیلیکونی موجود در پنلهای خورشیدی در دماهای پایین و ارتفاع بالا بهتر عمل میکنند. این صفحات خورشیدی به ندرت نیاز به تعمیرو نگه داری دارند و در معرض نور خورشید اورست به خوبی کار میکنند.
۲ بار فتح اورست در ۵ روز
یک زن ۳۷ ساله هندی به نام "آنشو جامسنپا" رکورد دار سریع زمان برای دو صعود پیاپی به اورست است. برای یک بار صعود از کوهی با مقیاس اورست به تناسب اندامی بالا و عزمی راسخ نیاز است، حال این موارد را برای دو بار صعود پیاپی در این مدت کوتاه در نظر بگیرید تا به کار برزرگ و باورنکردنی این زن پی ببرید.
آنشو تا کنون ۵ بار موفق به فتح قله اورست شده است. رکورد قبلی برای کمترین زمان بین دو صعود پیاپی ۷ روز بود که او این رکورد را به دو صعود در ۵ روز ارتقا دارد.
راز اولین فاتح اورست
بسیاری از ما میدانیم که اولین صعود موفق ثبت شده از قله اورست به سال ۱۹۵۳ برمی گردد. "سر ادموند هیلاری" یک کوهنورد نیوزیلندی و "تنژینگ نورگای" یک کوهنورد هندی نپالی تبدیل به اولین کسانی در تاریخ شدند که اورست را فتح کردند.
اما آیا آنها واقعا اولین نفرات بوده اند؟ در سال ۱۹۲۴ "جورج مالوری" و اندرو اروین" دو مرد بریتانیایی تصمیم به صعود از اورست گرفتند. اگرچه گمان بر این است آنها صعود خوبی داشته و پیشرفت بزرگی داشته اند، اما متاسفانه آنها گم شدند. جسد مالوری در سال ۱۹۹۹ پیدا شد، اما تا کنون جسد اروین پیدا نشده است. تصور میشود که اروین دوربینی را با خود داشته است که اگر پیدا شود میتواند تاریج کوهنوردی را تغییر دهد.
فتح اورست بدون پا
یک مرد معلول چینی به نام "ژیا بویو" بدون پا توانست قله اورست را فتح کند. متاسفانه او در اولین تلاش خود برای صعود از اورست ۴۰ سال قبل از آن پاهای خود را از دست داده بود. او در سن ۶۹ سالگی توانست به همراه ۳۰ کوهنورد دیگر، کوهی را که پاهایش را از او گرفته بود فتح کند.
آب و هوا به شدت خراب است
از چنین مکان و چشم انداز باورنکردنی هم چنین هوای سرد و سختی انتظار میرود. با این حال دست کم گرفتن این موضوع میتواند مشکلات و صدمات جبران ناپذیری را برای کوهنوردان ایجاد کند. در واقع هیمالا یعنی جایی که کوه اورست در آنجا قرار گرفته است، پس از قطبها دارای بیشترین حجم برف و یخ در جهان است.
همچنین علاوه بر این که در طول شبها دما به نقطه انجماد میرسد، بادهایی شدید و سرد میوزند که میتوانند برای کوهنوردان کشنده و مرگبار باشند.
جسدهایی که بر روی اورست میمانند
صعود از اورست یک دستاورد دیوانه وار و جنون آمیز برای کسی است که به درستی تمرین نکرده است و آموزشهای لازم را ندیده است. با این حال به خاطر عدم وجود تمرین کافی، قرار گرفتن در تغییرات ناگهانی آب و هوایی بعضی از افراد جان خود را در راه صعود از این قله از دست میدهند.
در آن شرایط سخت آب و هوایی پایین کشدن خود نیز دشوار است چه برسد که بخواهید جسد یک نفر دیگر را همراه داشته باشید در نتیجه افرادی که جان خود را از دست میدهند معمولا در مسیر صعود باقی میمانند. بر طبق ارزیابیها تا کنون ۳۰۰ نفر جان خود را در اورست از دست داده اند.
از هر ۱۰ صعود موفق یک مورد به مرگ ختم میشود
رسیدن به نوک قله یک دستاورد نادر است. حتی هنگامی که افراد به نوک قله میرسند، خطر مرگ هم چنان بالا است.
در آن ارتفاع و شرایط بدن آنچنان خسته میشود و دچار کمبود اکسیژن میشود که میتواند لحظات خطرناکی را رقم بزند. هر چند وقت یکبار اخباری از مرگ افراد در راه برگشت از قله به خاطر کمبود اکسیژن در ارتفاعات بالا میرسد.
نام گذاری اورست
اگرچه میلیونها سال از عمر اورست میگذرد، اما همیشه نام این قله مثل امروزه نبوده است. در سال ۱۸۵۶ میلادی، نام این قله به خاطر جورج اورست، نقشه بردار بریتانیایی اورست نامیده شد.
ازدواج در اورست
در سال ۲۰۰۵ یک زوج نپالی در قله اورست با یکدیگر ازدواج کردند و تبدیل به اولین زوجی شدند که در کوهستان با هم ازدواج کردند. آنها ۱۰ دقیقه در نوک قله جایی که به منطقه مرگ به خاطر کمبود اکسیژن معروف است، ماندند و مراسم ازدواج خود را برگذار کردند.
رویداد۲۴ به گزارش میرر، در روز بین المللی یوگا افسران ارتش هند در جلسه یوگا حرکتهای کششی خود را انجام دادند.
به عقیده کارشناسان یوگا میتواند سلامت جسمی، روحی انسان را در پی تمرینهای مداوم به همراه داشته باشد.
روز جهانی یوگا هر سالدر ۲۱ ژوئنا در سراسر جهان با حضور هزاران تن در کلاسهای جمعی برگزار میشود.
به گزارش برترین ها، از تفاوت زیاد بین فرهنگهای سراسر جهان میتوانیم نتیجه بگیریم انسانها گونه بسیار متنوعی هستند. با وجود آداب و رسوم مختلف، سبک زندگی، تنوع غذاها و زبانها، برای یک ناظر خارجی سخت است که تشخیص دهد همه ما واقعا از یک گونه هستیم. با همه این تفاوتها، هر کجای دنیا که باشیم چیزهای مشترکی بین ما وجود دارد. چیزهایی که انتظار ندارید همزمان در بخشهای مختلف دنیا وجود داشته باشد، به خصوص اگر فرهنگها با هم در ارتباط نباشند.
فلوتها
کسانی که به صورت تخصصی موسیقی خواندهاند میدانند که مدارس و سبکهای موسیقی متنوعی در سراسر جهان وجود دارد که تفاوت زیادی با هم دارند. همه آنها به تمرین و آموزش از سطح مقدماتی تا عالی نیاز دارند. حتی سازهای سنتی هم بسته به اینکه کجای دنیا باشید، تفاوت دارند، اما یک ساز هست که در همه فرهنگها با کمی تغییر وجود دارد: فلوت.
از «نی» ایرانی و «بانسوری» هندی تا «دیزی» چینی و فلوت بومیان آمریکا، همگی طراحی تقریبا یکسانی دارند. حتی بااینکه با مواد متفاوتی (نی، چوب، بامبو و...) ساخته شدهاند و به صورت مستقل در فرهنگهای مختلف ابداع شده اند، به نظر میرسد طرح یکدیگر را ربوده اند. حتی یکی از قدیمیترین سازهای کشف شده، همان طور که حدس میزنید، فلوتی کاملا شبیه فلوتهای امروزی بوده است.
تکان دادن سر
اگر به کشور کاملا متفاوتی بروید که با فرهنگ آن هم آشنا نیستید، شرایط سختی را تجربه خواهید کرد، چون برای پرسیدن یا درخواست کردن سادهترین چیزها هم دچار مشکل میشوید مگر اینکه زبان آنها را بلد باشید یا روی مهارت اشاره خود حساب کنید. جالب است بدانید یک اشاره جهانی وجود دارد که حتی در دورافتادهترین جای دنیا هم میتوانید روی آن حساب کنید: تکان دادن سر به نشانه بله و خیر (البته به جز بلغارستان و یکی دو جای دیگر)
هیچکس نمیداند چرا، اما همه میدانیم که با این اشارات ساده میتوانید منظورتان را به هرکسی در هرجای دنیا بفهمانید. اما تکان دادن سر فقط برای گفتن بله استفاده نمیشود و به معنای تصدیق و صمیمیت هم است که هیچکس در هیچ جای دنیا نیست که آن را نفهمد.
اژدها
همه ما میدانیم زمانی دنیا جای خطرناک و پرتنشی برای زندگی بوده و مردم برای هرچیزی که با ابزارهای آن زمان نمیتوانستند توضیح دهند، یک دلیل ماوراءالطبیعه پیدا میکردند. در اساطیر مختلف سراسر دنیا، موجودات افسانهای زیادی وجود دارند که بیشترشان مسائل زمان خودشان را بیان میکنند و کاملا با هم تفاوت دارند. اما یک عنصر مشترک در همه آنها وجود دارد:اژدها.
اژدها؛ موجود خزندهای که میتواند پرواز کند و از دهانش آتش بیرون دهد؛ یک سوژه تکراری در اساطیر فرهنگهایی که تا همین اواخر هیچ ارتباطی با هم نداشتند از اسکاندیناوی تا ژاپن. شاید علت آن را تا حدی با فسیلها بتوان توضیح داد؛ استخوانهایی که یک خزنده بزرگ را نشان میدهند که گاها قدرت پرواز داشته و در کوهها زندگی میکرده اند. اما نمیتوان ویژگیهای عمومی مشابه اژدها در کشورهای مختلف را کاملا توضیح داد.
ها؟
فرهنگهای مختلف اشارات کلامی و غیرکلامی مختلفی برای بیان سریع احساساتشان دارند که بسیاری از آنها به چگونگی تحول فرهنگ و تناسب آنها با تواناییهای فیزیکی افراد جامعه بستگی دارد. این اشارات به ما کمک میکنند هنگام ارتباط با مردم خودمان یکدیگر را درک کنیم، اما شاید نتوانیم با کسی که در جامعه ما بزرگ نشده ارتباط برقرار کنیم. با این حال یک اشاره کلامی هست که تقریبا در همه فرهنگها و زبانهای دنیا یکسان است: «ها»
«ها؟» بیشتر صداست تا کلمه، همه از آن به یک منظور استفاده میکنند و فارغ از اینکه کجا باشید معنای آن را به صورت غریزی متوجه می شوید. از آنجا که این کلمه بسیار شایع است شاید از اجداد باستانیمان به ما رسیده باشد.
ماه
فرهنگهای باستانی به طرز عجیب و ترسناکی مجذوب ماه بودند. ما ماه را یک شیء آسمانی آرام میدانیم که به صورت دورهای در آسمان دیده میشود، اما مردم گذشته ماه را با چیزهای بدی مرتبط میدانستند. اگر فقط یک فرهنگ اینطور بود قابل قبول بود، اما در بیشتر فرهنگهای تاریخی از ماه به عنوان چیز ترسناکی یاد شده است. مثلا فکر میکردند ماه گرفتگی بدترین چیزی است که ممکن است در یک سرزمین اتفاق بیفتد. برای اینکاهای باستان به این معنی بود که یک جگوار بزرگ روی ماه پریده و وقتی آن را خورد سراغ آنها میآید، مردم بین النهرین آن را نشانه حمله مستقیم به پادشاه میدانستند. در بسیاری از فرهنگهای دیگر هم ماه گرفتگی یک اتفاق شوم بوده یا حداقل چیزی که آنها را ناراحت میکرده است.
دامپلینگ
هیچ چیزی مثل غذا تنوع نژاد انسان را نشان نمیدهد. غذا نه تنها بسته به جایی که زندگی میکنید از مواد اولیه متفاوت و به شکل متفاوتی تهیه میشود، بلکه براساس نیازهای تغذیهای جمعیتی است که از آن استفاده میکنند. همه این عوامل دست به دست هم میدهند تا غذا بخش قابل شناسایی فرهنگ ما باشد. به جز برخی همپوشانیها به دلیل ترکیب فرهنگها، غذاها معمولا در کشورهای مختلف تفاوت زیادی باهم دارند.
یکی از استثناهای نادر دامپلینگ است. دامپلینگ جزو غذاهای پیچیدنیست مانند دلمه یا راویولی که مواد و خمیر اطرافش تنوع زیادی دارد. از مومو در تبت تا ونتون در چین و تورتلینی در ایتالیا یا قطاب خودمان، همه ما نوعی دامپلینگ در فرهنگمان داریم که اساس آن پیچیدن خمیر دور مواد و پختن آن است. همچنین یکی از قدیمیترین غذاهای تاریخ است که شاید به همین دلیل در سراسر جهان رایج است.
زبان
زبان بخش ذاتی فرهنگ ماست و تنوع گسترده زبانهایی که گونه انسان به آن دست یافته واقعا شگفتانگیز است. هرکس یک زبان مادری متمایز با خط، تلفظ، دستورزبان و همه پیچیدگیهای دارد که یک زبان را تشکیل میدهند، که با توجه به پراکندگی انسانها در سراسر جهان تعجبی ندارد. تفاوتها بسیار است، بنابراین جالب است که تمهای مشابه در زبانهای مختلف ظاهر میشود. نامهای مشابه زیادی در زبانهای ظاهرا متفاوت وجود دارند، اگرچه معنای آنها کاملا متفاوت است.
محققان ۶۰۰۰ زبان را بررسی کرده و دریافتند که صداهای بسیاری از کلمات برای راحتی، بسیار شبیه هستند و نتیجه گرفتند که هیچ ارتباطی با مجاورت جغرافیایی ندارد. این مشابهت بارها در زبانهای کشورهایی دیده شده که هیچ ارتباطی با هم ندارند و نشان میدهد همه ما درباره زبان مثل هم فکر میکنیم.
تیر و کمان
در دوران باستان، زمانی که مناطق مختلف هنوز با هم ارتباط نداشتند، سلاحهای زیادی به صورت مستقل و باتوجه به نوع درگیری و ویژگیهای جغرافیایی ابداع شدند. بسیاری از این سلاحها تا همین اواخر به مناطق دیگر نرسیده بودند (مثل سوارهنظامها که پدیده نسبتا تازهای در تاریخ اروپا هستند) و اغلب این سلاحهای منحصر به فرد، عوامل تعیین کننده در مرزهای دائما در حال تغییر تاریخ بودند. سلاحها معمولا در جاهای مختلف دنیا متفاوت بودند، به جز یکی که تقریبا در همه جا وجود داشته: کمان.
اگر فکر میکنید با وصل کردن نخ به یک چوب بلند، کمان خواهید داشت؛ روشهای ساخت آن را دست کم گرفته اید. پیدا کردن چوب مناسب، آماده کردن آن، آزمون و خطا با ریسمانهای مختلف برای دستیابی به قدرت موردنظر، کار آسانی برای مردم باستان نبوده است. با این حال کمانها به شکل مشابهی در همه فرهنگها وجود دارند.
افسانههای عامیانه
هر فرهنگی داستانها و باورهای عامیانه خود را دارد، بسیاری از آنها داستانهای جالب با درسهای مهم هستند، و بسیاری از آنها ماجرای هیولاهای ترسناکی هستند که مردم آن زمان از آنها میترسیدند. بدیهی است که این داستانها بسته به جایی که هستید بسیار متنوع باشند، چون بیشتر فرهنگها با هم در ارتباط نبودند.
آنچه بیشتر مایه تعجب است، این است که با وجود همه تفاوتهای زبانی و جغرافیایی و فقدان ارتباط، شباهتهای زیادی بین افسانهها و باورهای عامیانه مردم وجود دارد. مثلا موجود نیمه انسان-نیمه ماری که در بسیاری از افسانههای هندی وجود دارد بسیار شبیه به موجوداتی است که در افسانههای چینی و قبایل غرب آفریقا دیده میشود. شباهتهای بسیاری مثل این در فرهنگهای مختلف وجود دارد که فراتر از آن است که تاثیر و نفوذ فرهنگها بر یکدیگر بپنداریم.
سیندرلا
«سیندرلا» یکی از معروفترین داستانهای غربی است. افراد کمی این داستان را نشنیده اند. اما خیلی از ما نمیدانیم این داستان فقط محدود به دنیای غرب نیست، سیندرلا یکی از قدیمیترین داستانهای دنیاست و با تغییرات کمی در کشورهای مختلف وجود دارد.
قدمت داستان سیندرلا به شکل یک افسانه چینی به نام «یه شن» به سال ۸۵۰ میلادی بازمیگردد. یه شن داستان دختری است که با والدین زندگی میکند که از او متنفرند و یک موجود سحرآمیز به او کمک میکند به مهمانی پادشاه برود. او هم دمپایی خود را جا میگذارد که به پادشاه کمک میکند او را پیدا کرده و در نهایت با هم ازدواج کنند. متوجه شباهت این داستان با سیندرلا شدید؟
این نسخه چینی سیندرلاست که اسناد آن موجود است؛ اما احتمالا داستان سیندرلا اولین بار ۷ سال پیش از میلاد گفته شده است. تقریبا همه فرهنگها نسخهای از این داستان را دارند که ثابت میکند مهم نیست چقدر با هم تفاوت داریم، داستانهای ما الگوهای مشابهی را دنبال میکنند.
باشگاه خبرنگاران به نقل از اسپوتنیک نوشت: سلف گرفتن مدتی میشود که به رفتاری شایع در بین جوامع تبدیل شده، اما گاهی منجر به بروز رفتارهایی عجیب و خنده دار میشود.
به تماشای سلفی های جالب و غیرعادی از نگاه تصویر می نشینیم.