مردم قبیله لیسو در چین با بدست آوردن عسل از صخره ها آن را با قیمتی مناسب می فروشند.
به گزارش فرارو، این افراد با استفاده از نردبان های مخصوص و عبور از صخره های صعب العبور مناطق کوهستانی استان یوننان به کندوهای عسل زنبور هیمالیایی می رسند.
زنبور عسل هیمالیایی بزرگترین زنبور عسل جهان است. تا کنون آن را تنها در مناطق کوهستانی بوتان، استان یوننان چین، هند و نپال می توان یافت. لانههای این زنبور عسل میتواند تا 60 کیلوگرم وزن داشته باشد.
مردم لیسو هر کیلوگرم عسل زنبور هیمالیایی را 50 دلار می فروشند. آنها در ابتدا با روشن کردن آتش و دود سبب کاهش حالت تهاجمی این زنبورها می شوند.
زنبورهای هیمالیایی نوع عسل مختلف می سازد: عسل قرمز که از گلهای ارتفاع بالا ساخته شده است، عسل بهار که از گلهایی در ارتفاع متوسط یا پایین ساخته شده است، عسل پاییز که از هر محلی ایجاد شده است. عسل قرمز دارای اثری شربنده و آرامش بخش است. تنها زنبور عسل هیمالیایی میتواند عسل قرمز را تولید کند. قیمت عسل قرمز حدود پنج برابر عسل معمولی این زنبور می باشد.
مقدار زیادی از این عسل به ژاپن، نپال و هنگ کنگ صادر می شود.
نیمههای شب است که مردم شهر با صدای انفجارهایی پی در پی و شعلههای آتشی که از چند کیلومتری قابل رویت است، از خواب بیدار میشوند. سر و صدا آنقدر زیاد است که دیگر کسی خواب به چشمش نمیآید. همین میشود که مردم زیادی برای تماشای سوختن و آتش گرفتن نیروگاه چرنوبیل از منازلشان خارج میشوند و خودشان را به نزدیک ترین نقاط قابل رویت ماجرا میرسانند. آدمهایی که بی خبر از همه جا و با پای خودشان، گروه گروه به سمت مرگ روانه میشوند. به تازگی شبکه معروف HBO، مینی سریالی با محوریت همین اتفاق منتشر کرده است. سریالی با عنوان «چرنوبیل» که تنها در عرض 5 هفته، با حدود 167 هزار رای و امتیاز 9.7 توانسته است خود را به صدر جدول برترینهای سایت IMDB برساند و جایگاه نخست را در ردهبندی بهترین سریالهای تلویزیونی در سایت آیامدیبی کسب کند. در ادامه این مطلب و به بهانه انتشار این مینی سریال جذاب و پربیننده، بیشتر از جزئیات موحش و اسرارآمیز فاجعه چرنوبیل حرف خواهیم زد.
چه بلایی سر نیروگاه چرنوبیل آمد؟
اردیبهشت 33 سال پیش بود که اتفاق هولناکی در اوکراین، بخشی از اتحاد جماهیر شوروی سابق رخ داد. نیروگاه هستهای چرنوبیل که در نزدیکی شهر پریپیات قرار گرفته بود، طی انجام یک آزمایش دچار حادثهای پیشبینی نشده شد. انفجار و آتشسوزی در راکتور شماره 4 نیروگاه هستهای چرنوبیل، میزان زیادی از مواد خطرناک رادیواکتیوی را در بخش بزرگی از شوروی و اروپا پخش کرد. انفجار راکتور هستهای چرنوبیل، فاجعهبارترین اتفاق غیر نظامی تاریخ نامگذاری شد. اتفاقی که تبعات آن پس از گذشت 33 سال هنوز پا برجا مانده است. در 26 آوریل سال 1986 مهندسان راکتور هستهای چرنوبیل تصمیم گرفتند برای انجام آزمایش قطعی برق، سیستم ایمنی راکتور را غیرفعال کنند. قصد متصدیان از انجام این آزمایش، تست کردن این موضوع بود که آیا توربینهای چرنوبیل در هنگام قطع شدن برق، قادر به تولید برق کافی برای ادامه دادن کار نیروگاه هستند یا خیر. آزمایشی که ناخواسته، زندگی موجودات زنده بیشماری را به دست نابودی سپرد.
ساعت یک و نیم نیمه شب با اولین انفجار، پوشش هزار تنی بالای راکتور تخریب شده، 25 درصد از تاسیسات راکتور هستهای از بین رفت و راه برای خروج مقدار زیادی بخار آب باز شد و این اتفاق موجبات دومین انفجار را مهیا ساخت. ماده گرافیت موجود در راکتور هستهای که به عنوان کند کننده مورد استفاده قرار میگرفت، به همراه مواد داغ درون هسته، 30 آتش سوزی بزرگ دیگر را به وجود آورد. بعد از این حادثه، سه راکتور دیگر هم به طور کامل تعطیل شدند و نیروگاه در یک منطقه بزرگ ایزوله، منطقه ممنوعه اعلام شد. پاکسازی چرنوبیل از همان سال 1986 آغاز شد و طبق پیش بینیها تا سال 2065 به طور کامل پاکسازی نخواهد شد.
اولین قربانیان چرنوبیل
«بوریس شبربینا»: تا به حال با معدن کارها وقت گذروندی؟، «والری لگاسف»: نه. «بوریس»: بهت توصیه میکنم هیچ وقت بهشون دروغ نگو. اون مردها توی تاریکی کار میکنند. اونا میتونن همه چیز رو ببینن ... . این دیالوگ زمانی بین دو شخصیت اصلی داستان اتفاق میافتد که والری لگاسف، یکی از مهمترین مهرههای درگیر در ماجرای چرنوبیل قرار ملاقاتی با رئیس معدن کارها ترتیب داده است. «لگاسف» که از دانشمندان اتمی شوروی است وحشت زده، قصد دارد با نگفتن حقیقت از معدن کارها درخواست کمک کند اما «بوریس شبربینا»، وزیر انرژی شوروی که شخصیتی شکاک دارد، او را از پنهان کردن حقیقت منصرف میکند. اولین قربانیان نیروگاه چرنوبیل تعداد زیادی از کارمندان این نیروگاه بودند، کسانی که بدون محافظ به بررسی شرایط پرداختند و به تشعشعات رادیو اکتیو آلوده شدند.
دومین قربانیان این فاجعه آتشنشانانی بودند که برای خاموش کردن آتش وارد محدوده چرنوبیل شدند. آن روز 132 نفر که شامل کارکنان و آتشنشانان میشدند دچار آلودگیهای عمیق رادیواکتیوی شدند. بسیاری از این بیماران با بالگرد به بیمارستانهای مسکو انتقال یافتند. بیمارانی که شدت آلودگی بدن آنها به اندازهای بالا بود که حتی به خانوادههای شان اجازه ملاقات داده نمیشد. گروه سوم 100 معدن کاری بودند که بدون هیچ گونه پوشش محافظتی خاصی برای جلوگیری از ورود مواد سمی داخل راکتورها به آب منطقه، زیر نیروگاه را عایق کردند. اتحاد جماهیر شوروی اطلاعات صحیح از عمق فاجعه را گزارش نکرده بود. از همین رو زمانی که آلمان برای پاکسازی منطقه روباتهای جایگزین خود را ارسال کرد، روباتها در اولین مرحله کار خود از کار افتادند.
به همین علت گروه چهارم به عنوان روباتهای زیستی وارد عمل شدند و با بیلهای ساده به مدت 90 ثانیه روی سقف نیروگاه، عملیات پاکسازی را شروع کردند. آنها باید در این 90 ثانیه تا حد توان خود قطعات سمی گرافیت را از روی سقف به منطقه اولیه خود باز میگرداندند. 90 ثانیهای که از آن به عنوان مرگبارترین 90 ثانیه تاریخ یاد میشود. از بین 3828 نفری که پای خود را روی سقف نیروگاه گذاشته بودند کمتر از چند صد نفر زنده ماندند که به هر کدام تنها 800 روبل جایزه تعلق گرفت!
خیانت شوروری در حق مردم کشورش و دنیا
شوروی برای حفظ آبرو و قدرت خود آمار دقیقی از این فاجعه را منتشر نکرد. در همان سال صحبت کردن در این باره هم ممنوع اعلام شد، جنایتی بزرگ که مسئولان آن در تمام سطوح به دنبال تبرئه کردن خودشان بودند. ضعف در کنترل فاجعه، امداد رسانی و ساختار تخلیه شهر بیانگر ضعف حکومت شوروی بود. شوروی با اعلام نکردن شدت فاجعه، باعث به تاخیر افتادن تمام کارهایی شد که باید فوری صورت میگرفتند. اموری مثل تخلیه شهر و نزدیک نشدن آتش نشانان و کارمندان بدون محافظ به نیروگاه. با وقوع حادثه، مقادیر زیادی مواد سمی وارد آب شد و هیچ کس نمیداند این آب چه تاثیراتی که بر انسانها، گیاهان و حیوانات نگذاشت.
در سالهای آینده هم بسیاری از کودکان متولد شده دچار بیماریهای شدید ژنتیکی شدند و ناقص به دنیا آمدند. «آناتولی دیاتلوف» معاون ارشد نیروگاه با ارتکاب چند اشتباه مهلک در شب حادثه باعث رخداد چنین فاجعهای شد. او بدون بررسی موارد امنیتی و با اطمینان از درست بودن فرضیات خود، آزمایش مد نظر را اجرایی کرد. دیاتلوف بعدها محاکمه شد و تنها 10 سال زندان برای او بریدند. 10 سالی که پنج سال آن هم مورد عفو قرار گرفت. بعد از سقوط شوروی مشخص شد چه کوتاهی بزرگی در طراحی راکتور چرنوبیل صورت گرفته است. در زمان ساخت این راکتور، سازمان اطلاعات شوروی روند مسابقهای را تعیین میکند که اگر تیم طراح موفق به ساخت هر چه سریعتر این راکتور شود هدایای ویژهای در اختیار طراحان قرار خواهد داد. طراحان چرنوبیل برای رسیدن به جوایز، از قرار دادن چندین ساختار امنیتی و حفاظتی در سیستم طراحی شده خود صرف نظر میکنند. مسائلی مانند سقف ضد حریق و دیگر نکات ریز و با اهمیت.
چند عدد باورنکردنی درباره فاجعه چرنوبیل
۴۰۰ بار قویتر از بمب انفجاری در هیروشیما!
ربع قرن از حادثه نیروگاه اتمی چرنوبیل میگذردکه بیش از ۶۰۰ میلیون نفر از این فاجعه اتمی آسیب دیدند اما این تمام ماجرا نیست. در ادامه چند عدد مهم درباره این فاجعه را مرور خواهیم کرد.
200 هزار کیلومتر مربع، حداقل آلودگی منطقهای این فاجعه است. تنها در راکتور شماره ۴ نیروگاه چرنوبیل حدود ۱۹۰ تن مواد رادیواکتیو از جمله سزیوم و پلوتونیوم انبار شده بود و بخش قابل توجهی از این مواد پس از انفجار نیروگاه به خارج نشت کرد و در منطقهای به وسعت ۲۰۰ هزار کیلومتر مربع پخش شد. این منطقه شامل بخش بزرگی از خاک اوکراین، روسیه سفید و روسیه میشود. افزون بر این، مواد رادیواکتیو همراه باد و تودههای ابر در منطقه گستردهای از خاک اروپا پخش شده است.
10 هزار تا ۱۰۰ هزار نفر، بازه عددی است که آمار قربانیان فاجعه اتمی چرنوبیل تخمین زده میشود. این آمار از این رو متغیر است که پزشکان هنوز نتوانستهاند تأثیر مواد رادیواکتیو و بیماری یا مرگ افرادی را که در معرض تشعشعات رادیواکتیو قرار داشتند، دقیقا مشخص کنند.
1 میلیون نفر توسط مقامات اتحاد جماهیر شوروی برای مهار بحران و پاک سازی مناطق آلوده راهی چرنوبیل شدند. بسیاری از این افراد سربازان جوانی بودند که اطلاعی از خطرات تشعشعات مواد رادیواکتیو نداشتند.
400 بار قویتر بودن حادثه چرنوبیل از بمبی که در هیروشیما منفجر شد، برای بسیاری از مردم آن روزگار باورکردنی نبود. با این حال، عمدهترین مشکل چرنوبیل ادامۀ آلودگی رادیو اکتیو منطقه و تاسیسات نیروگاه حتی با گذشت ربع قرن از وقوع فاجعه است.
30 کیلومتری نیروگاه چرنوبیل تا به امروز منطقه ممنوعه و به شدت حفاظت شده است اما خارج از این محدوده هنوز هم ماده رادیواکتیو سزیوم ۱۳۷ در بسیاری از مواد غذایی یافت میشود.
چرا باید سریال چرنوبیل را دید؟
«چرنوبیل» با تصاویر یک فرد سالخورده، در حال ضبط کردن صدای خودش، شروع میشود. شخصی که انگار طعم تلخ دنیا را چشیده و حقیقت را روشن تر از دیگران درک کرده است. حقایقی که در ادامه سریال، پرده از اسرار چرنوبیل بر خواهند برداشت. دقایقی بعد مرد سالخورده، کاستهای ضبط شده را در گوشهای مخفی و اقدام به خودکشی میکند. با اتمامِ این سکانس سوال برانگیز، سریال آغاز شده و مخاطب در اولین جرقههای چرنوبیل پرتاب میشود. در خانه یکی از آتشنشانان حادثه چرنوبیل، «وسلی اِگنِتِکو». مخاطب از زاویه دید همسر وسلی ماجرا را دنبال میکند و تا پایان سریال قدم به قدم شاهد از بین رفتن یک خانواده خواهد بود. شاهد بدنهایی که از درون ذوب میشوند و سیاه. جنازههایی که درون دو تابوت چوبی و فلزی ایزوله میشوند و در قبرهای دسته جمعی، زیر دریایی از قیر و بتن دفن میشوند. مردمی که دلِ کندن از سرزمین خود را ندارند و مردن را به رفتن ترجیح میدهند. بخش دیگر داستان در کنار سه شخصیت تاثیرگذار دیگر روایت میشود. «بوریس شبربینا»، «والری لگاسف» و «اولیانا کومیوک» تنها افرادی هستند که باید در نهایت خفقان و بیتوجهی، کمبود نیرو و وضعیت محدود شده و اسفباری که رژیم بر آنها تحمیل کرده تصمیم های بزرگی را بگیرند، راهکار ارائه دهند و دست به ریسک بزنند. آنها گاهی از درست یا غلط بودن تصمیم های خود اطمینان کافی ندارند با این حال چارهای به جز عملی کردن بهترین راه ممکن در اختیارشان نیست. سه شخصیتی که به ترتیب « استلان اسکارشگرد»، «جاراد هریس» و «امیلی واتسون» نقش آنها را ایفا کردهاند. نور، رنگ و موسیقی در کنار فیلم نامه دقیق و مطابق با حقیقت، سریال «چرنوبیل» را از دیگر آثار اقتباس شده این حادثه مستثنا کرده است. جزئیات صحنه، طراحی فضا و لباس به شدت واقعی و تحسین شده ارائه میشوند و مخاطب در پنج قسمت 50 دقیقهای با میزان عظیمی از اطلاعات هستهای دست و پنجه نرم خواهد کرد. همه این دلایل باعث میشود تا دیدن این سریال را به شما توصیه کنیم.
روزنامه خراسان
به گزارش برترین ها، این که ظاهر و فرم بدن شما به چه عواملی بستگی دارد و یا چه چیزهایی در این فرم و حالت تاثر میگذارد، همیشه یکی از سوالهایی بوده که ذهن شخصیتشناسان و افرادی که به این زمینه علاقه دارند را درگیر کرده است.
هر چند که ظاهر همه انسانها از ژنتیک آنها سرچشمه گرفته است، اما برخی از قسمتهای بدن انسان قادر است تا اطلاعات جالبی را در مورد شخصیت ما نشان دهند. جالب است بدانید که انگشتهای دست شما یکی از اندامهایی است که توانایی دارد تا اسرار پشت پردهای را از شخصیت و حتی خلق و خوی شما فاش کند.
مطالعات پژوهشگران نشان داده است که طول انگشت حلقه با توجه به سطح تستوسترون و هورمونهای مردانه که در رحم قرار میگیرند، میتوانند تاثیر مستقیمی بر شکل گیری شخصیت انسان داشته باشند. در این مقاله تحقیق بسیار جالبی انجام شده که مهر تاییدی بر این ادعا وارد میکند. در طول مقاله با آزمون جالبی مواجه میشوید که راحتتر بتوانید از روی اندازه انگشتان خود به شخصیتتان پی ببرید. برای شروع این آزمون شخصیت شناسی، ابتدا به دست چپ خود نگاه کنید و انگشتان اشاره و حلقه خود را مقایسه کنید، سپس تصویر مشابه آن را در این مقاله برای پی بردن به شخصیت خود پیدا کنید. اگر هنوز مایل به کشف این اسرار هستید در ادامه با ما همراه باشید.
هنگامی که انگشت اشاره کوتاهتر از انگشت حلقه است
افرادی که دارای انگشت حلقه بلندتر از انگشت اشاره خود هستند معمولا بسیار دلفریب و دوست داشتنی، کاریزماتیک و جذاب هستند. این افراد دارای در برقراری ارتباط با دیگران عالی عمل میکنند و کاملا میدانند که چگونه توجه فرد مورد نظر خود را جلب کنند و او را برای خود حفظ کنند. آنها به شدت ریسک پذیر هستند و بیشتر اوقات بهای زیادی برای ریسک خود پرداخت میکنند. اگر چیزی یا برنامهای کاملا مطابق میل این افراد پیش نرود، دلسرد نخواهند شد؛ زیرا آنها همیشه در جست و جوی یک راه دیگر برای موفقیت در کار خود هستند.
شاید به همین دلیل است که آنها به طور معمول در انجام هر کاری عالی هستند. آنها به اغلب به «افراد موفق» مشهور هستند و همیشه اهداف بلندمدت خود را برای آینده مشخص میکنند. برخی از روانشناسان و محققان ممکن است آنها را بیش از حد تهاجمی بدانند، اما اینطور نیست و این محققان فقط نمیتوانند کمکی به آنها کنند. میتوان حدس زد که سطح بالای تستوسترون در این افراد یکی از دلایل اصلی این خصیصهها است.
هنگامی که انگشت اشاره بلندتر از انگشت حلقه است
افرادی که دارای انگشت حلقه کمی کوتاهتر از انگشت اشاره هستند، اعتماد به نفس بسیار بالایی دارند. اشتباه نکنید، آنها خودشیفته و مغرور نیستند بلکه در انجام امور مختلف کاملا از خود مطمئن هستند. آنها اغلب رهبران خوبی هستند و به طور ذاتی توانایی رهبری هر گروهی را دارند. این افراد به طور عادی شخصیتی آرام دارند و در مواقعی خشن عمل میکنند به طوری که هیچ چیز و هیچ کسی نمیتواند باعث آرام کردن آنها شود.
آنها معمولا افرادی نیستند که قدم اول را چه در کسب و کار و چه در یک رابطه عاطفی جدید بردارند. با این وجود، زمانی که آنها اقدام به انجام این کار کنند، در نیت و هدف خود ثابت قدم باقی میمانند به طوری که به عهد و وفای خود پایدار هستند و دوست دارند خود را در آن رابطه یا کسب و کار مسئول بدانند. همچنین آنها از یک ذهن بسیار تحلیلی برخوردار هستند و همیشه قبل از تصمیم گیری در همه کارها در مورد همهی نتایج ممکن به شدت فکر میکنند. این ویژگی درون آنها باعث شده تا در زندگی حسابگر باشند و اجازه ندهد تا آنها کارها را بدون فکر و باعجله انجام دهند.
هنگامی که انگشت اشاره و انگشت حلقه در یک خط قرار دارند
افرادی که انگشت اشاره و انگشت حلقه آنها به طور موازی و هم اندازه یکدیگر هستند، بسیار محتاط رفتار میکنند؛ شخصیتی بسیار متعادل دارند، معمولا آرام و به سر به زیر هستند. کمتر دیده میشود که این اشخاص به صورت افراطی عمل کنند و معمولا میانه رو هستند. همچنین آنها شخصیت بسیار مهربانی دارند و سعی میکنند از هر گونه خطر و موقعیت نزاع و درگیری خود را دور نگه دارند.
حتی در میان جمعهای دوستانه نیز عامل آشتیکنان دعواها میشوند. شک و تردید در این افراد باعث میشود که در موارد مهم تصمیم گیری احساس ناراحتی کنند. اگر به دنبال یک دوست خوب و همراه هستید، آنها قابلیت این را دارند که دوست بسیار خوبی برای شما باند و همیشه آماده کمک به شما هستند.
این افراد چه در کار، چه در نقش یک دوست و چه در رابطه، بسیار امین و وفادار هستند و همیشه میتوانید در مواقع مختلف زندگی به آنها تکیه کنید. مورد دیگر درباره این افراد اینکه ضمیر ناخودآگاه آنها بسیار مثبت اندیش است و در هر وضعیت، حتی بدترین وضعیت، قادر هستند تا نکات خوب را ببینند.
بعید است که تا اینجای مقاله همراه ما بوده باشید و یک بار به انگشتان دست خود نگاه نکرده باشید! با کمی دقت به مطالب این مقاله، متوجه خواهید شد که این حقایق خیلی دور از باور نیست.
به گزارش برترین ها، دنیا جایی به شدت عجیب و غریب و البته خارق العادهای است. از رودخانههای قرمز رنگ گرفته تا جزیرهای در ژاپن که توسط گربهها اداره میشود: این لیست، شامل تمامی این موارد است. اگر شما هم دوست دارید با عجیبترین مکانهای دنیا آشنا شوید، در ادامه این مقاله با ما همراه باشید.
۱. دریاچه خال خالی، بریتیش کلمبیا، کانادا
رود خال خالی، رودی است که از زمان اوکاناگان محلی (سایلیکس) باقی مانده و ترسناک بودنش، کاملاً واضح است. در تابستان آب این رود در حد وسیعی بخار میشود و در نتیجهی این مسئله، چالههای عمیقی که در کف رود قرار دارند، پر از آب باقی میمانند. اما جالبی این پدیده به همین جا ختم نمیشود، هر کدام از این چالهها با رنگهای متفاوتی از آب پر شده اند که این مسئله، شدیداً جالب و هیجان انگیز است.
۲. گذرگاه غول پیکر، ایرلند شمالی
۶۰ میلیون سال پیش، یک آتشفشان بزرگ فوران کرد و دریای بزرگی از سنگهای گداخته شده را به بیرون تف کرد. اما سنگها پس از سرد شدن و جامد شدنشان، شکل جالبی پیدا کردند، شکلی که امروزه شاهدش هستیم. این منظره، شامل ۳۷۰۰۰ ستون بزرگ میشود که گویی یک غول آن را ساخته است.
۳. چاه تور، اورگان، ایالات متحدهی آمریکا
این شکاف غول پیکر که به شیپور فوارهای نیز معروف است، آب را از سطح زمین به درون خودش میمکد و با سرعت وحشتناکی به بالا میفرستد. بهتر است تا از این حفرههای فوارهای مانند فاصله بگیرید، وگرنه آسیب بسیار زیادی خواهید دید.
۴. پاموکل، ترکیه
یکی از مکانهایی که در لیست یونسکو ثبت گردیده، پاموکل یا کاخ کتان است که در جنوب ترکیه قرار دارد. خرابههای شهر باستانی هیراپلیس، هنوز در اطراف این مکان دیدنی یافت میشوند. آبشارهای بسیار زیادی خودشان را به تخته سنگهای تراس مانندی میکوبند و استخرهای آبِ گرم جالبی ایجاد میکنند.
۵. رود هیلیر، استرالیای غربی
این رود بی نظیر در سال ۱۸۰۲ کشف شد. رودی که در کنار بزرگترین جزیرهی غرب استرالیا، یعنی رچرچ آرکیپلاگو جریان دارد. این رود، رنگ صورتی خودش را برای سالهای زیادی حفظ کرده است. دانشمندان معتقدند که این رنگ، به دلیل شوری زیاد و آلیاژی به نام دونالیلا سالینا ایجاد شده است.
۶. بادابِ سورت، ایران
این سنگهای آهکی زیبا که گودالی را برای خود در شمالی ایران به وجود آورده اند، پدیدهای طبیعی هستند و به مدت هزاران سال عمر دارند. این گودال سنگ آهکی، حاصل ته نشین شدن کلسیم در آب است، که دو حالت شیمیایی مختلف را به وجود میآورد. قرمز رنگ بودن آن ها، به دلیل زیاد بودن زنگ آهن در این سنگ هاست.
۷. کوههای تیانزی، چین
این کوهستان که در شمال منطقهی هونان چین یافت میشود، شامل سنگهای آهکی بسیار زیادی است که با گیاههای متجمع و مه پوشیده شده اند. ماشینهای کابلی میتوانند شما را از فراز آن رد کنند. البته انتخاب بهتر این است که با قطارهای متفاوت، از میان این مکان رازآلود گذر کنید و لذت ببرید. این منطقه یکی از صحنههای فیلمبرداری، فیلم معروف آواتار است.
۸. خطوط نازکا، پرو
اشکال حیوانی و جغرافیاییای که بر روی دشت پامپا دا سان جوزه کشیده شده اند، منطقهای رمزآلود را در آمریکای جنوبی پدید آورده اند. این خطوط و نقاشی ها، تنها از زاویهی هوایی دیده میشوند. برای دیدن آسان ترِ این شکل ها، برجهایی ۱۰۰ متری نیز بنا شده است.
۹. مثلث برمودا، شمال اقیانوس اطلس
منطقهای به بزرگیِ ۵۰۰.۰۰۰ متر مربع که سرشار از راز، معما و ترس است. جایی که به مثلث شیطان نیز معروف است و در میان برمودا، فلوریدا و پورتو ریکا قرار دارد. پلیس دریایی ایالات متحده، وجود چنین مکانی را شدیداً انکار میکند، با این حال، کشتیها و هواپیماهای زیادی بدون دلیل و سرنخ، در این مثلث ناپدید شده اند!
۱۰. جزیرهی سوکوترا، یمن
این منطقه که جزیره سقطری هم نامیده میشود، جزیرهای جدا شده از آفریقا به حساب میآید و عمری به درازای ۶ میلیون سال دارد همچنین به شکل فیلمهای تخیلی است. تنوع گیاهی این جزیره، با تمامی جهان تفاوت دارد. این بدین معنی است که گیاهان و درختان این منطقه در هیچ جای جهان یافت نمیشوند؛ مخصوصا گیاه مخصوص و باستانی خون اژدها.
۱۱. دستِ صحرا، شیلی
مجسمه ساز اهل شیلی به نام ماریو ایرازابال، یکی از زیباترین و عجیبترین کارهایش را با استفاده از شنها و در صحرای آتاکامای شیلی انجام داد. این مجسمهی بزرگ، نشانی است از رنج یک انسان طرد شده که به طرز عجیبی بزرگ و جالب است.
۱۲. تپههای شکلاتی جزیرهی بوهول، فیلیپین
تعداد تپههای نقطه نقطهی بوهول، به ۱۷۰۰ عدد میرسد. این تپهها از نظر ارتفاع و شکل با یکدیگر متفاوت هستند؛ اما ممکن است با دست سازهی انسان اشتباه گرفته شوند. اگرچه که بر اساس گفتههای یونسکو، این تپهها به خاطر بالا رفتن و همچنین فرسایش آب باران شکل گرفته اند. این تپهها در فصول خشکِ سال، از رنگ سبز به قهوهای تغییر رنگ میدهند.
۱۳. ساحل سرخ، پانجین، چین
یکی از زیباترین و عجیبترین سواحل جهان که با شن خاصی به نام سودا پر شده است و در فصل پاییز به رنگ قرمز درمی آید. این ساحل در ۳۰ کیلومتری جنوب پانجین است و بخش کوچکی از آن برای گردش عموم آزاد است. چرا که این ساحل، محل جفت گیری نوع خاصی از پرندگان است. اما راه رفتن در جنگلهای آن کاملاً آزاد است.
۱۴. دشت کوزه ها، لائوس
پوشیده شده در رمز و راز! سنگهای بزرگِ کوزه مانندی که تعدادشان به صدها عدد میرسد در این دشت قرار دارند. نظریهای در بین مردم رایج است که باور دارند این سنگها در مراسمات عزاداری و برای خوردن شراب توسط غولها مورد استفاده قرار میگرفته است. در سال ۱۹۶۰، لائوس شمالی توسط ایالات متحدهی آمریکا بمباران شد؛ اما حالا این نواحی، برای تفریح گردشگران کاملاً امن هستند.
۱۵. درهی جن، اوتا، ایالات متحده
این دره در ۲۱۶ مایلیِ جنوب رود نمکی در اوتا قرار دارد. شنهای نرمی که در طی سالها و به خاطر نفوذ باد و آب در آن، شکل غولهایی عظیم الجثه را به خود گرفته اند و حالا به مکانی کاملاً عجیب و جالب برای مردم تبدیل شده است. این مکان هم یکی از آن جاهایی است که ارزشِ حداقل یک بار دیدن در زندگی را دارد.
۱۶. خیابان استخوان وال، صربستان
گریزی به شمال صربستان بزنیم، ۸۲ کیلومتر مانده با ساحل آلاسکا، جایی که حالا تبدیل به یک مکان وحشتناک و توریستی شده است. در این مکان، استخوان آرواره، دندهها و مهرههای یک وال به طرز عجیب و وحشتناکی از زمین بیرون زده اند و شکل یک کوچه یا خیابان را متجلی کرده اند. تمام ساکنان و تاریخ دانان صربستان معتقدند که این مکان، جایی برای کشتار قبیلهای یا ترساندن مردم عامه بوده، اما هر چه که هست، جو این فضا تن آدم را میلرزاند.
۱۷. ساحل شیشه ای، کالیفرنیا، ایالات متحده
دریای درخشانی از شیشه در کالیفرنیا که با تلاشهای بسیاری از شرکتها و افراد نادان، در سال ۱۹۶۰ پر از محفطه و بطریهای شیشهای شد. اما جالب این است که دریا تمام این شیشهها را با به هم کوباندنشان، تبدیل به خرده ریزهای شیشهای کرد و بدین صورت، ساحل شیشهای پدید آمد. جالب اینجاست که امروزه، مردم با برداشتن شیشهها و بردنشان برای یادگاری، این جاذبهی گردشگری را خراب میکنند!
۱۸. دخمه، پاریس، فرانسه
این دخمهی تاریک و عمیق و چندش آور، شبکهای از تونلهای طویل در زیر پاریس است که در حقیقت، آرامگاه نزدیک به ۶ میلیون نفر میباشد. باورتان میشود؟! بسیاری از این افراد ناشناس هستند، اما استخوانها و جمجمهی این افراد، در بین صدههای ۱۸ و نوزده، به این دخمه آورده میشود. امروزه و با چینش جالب و ترسناک استخوانها و جمجمه ها، این مکان به یکی از مکانهای گردشگریِ پاریس تبدیل شده است.
۱۹. فلای گیسر، نوادا، ایالات متحدهی آمریکا
این آتشفشان که از جهان دیگری متولد شده است، در صحراهای مخفی نوادا و در منطقهی بلک راک دیزرت قرار دارد. این آتشفشان به طور کاملا اتفاقی در سال ۱۹۶۴، به وسیلهی انفجار و تخریب یک کارخانه، به درون مواد مذاب و آلایندههای خاص شیمیاییِ خودش ایجاد شد. آتشفشانی از مواد شیمیایی که حدود ۵ پا ارتفاع دارد و به خاطر مواد تشکیل دهنده اش، هر ساله چندین سانتی متر رشد میکند. این تپهی بزرگ از رنگهایی همچون قرمز و سبز تشکیل شده است.
۲۰. جزیرهی گربه ها، ژاپن
جزیرهای کوچک و پشمالوو در سواحل شرقی ژاپن به نام تاشیروجیما است که جمعیتی نزدیک به یک صد انسان و مقدار زیادی از دوستهای پشمالویشان دارد. این گربهها به طور ذاتی در این جزیره، به تولید ابریشم و گرفتنِ موشها کمک میکنند. اما ماهیگیرانِ بومی این منطقه بر این اعتقاد هستند که داشتنِ یک گربه، میتواند به انسان شانس بدهد.
از این رو گربهها جایگاه بسیار رفیعی در این منطقه دارند؛ به طوری که خانهها و حتی مقبرههای خانوادگیِ خاص خودشان را دارند. از این گذشته، کابینهایی به شکل گربه احداث شده، که توریستها میتوانند در آن اقامت داشته باشند. اظهر من الشمس است که هیچ سگی اجازهی ورود به این جزیره را ندارد.
بلندترین قلعه شنی جهان ساخته شد و به کتاب رکوردهای جهانی «گینس» راه یافت. این قلعه در جزیره «روگن» در شرق آلمان و در سواحل بالتیک به مناسبت جشنواره مجسمههای شنی ساخته شده است. این قلعه که ۱۱ هزار تن شن فشرده در آن به کار رفته و ۶۶, ۱۷ متر ارتفاع دارد، رکورد پیشین را به اندازه یک متر ارتقا داده است. تلاش قبلی در سال ۲۰۱۷ برای ساختن چنین قلعهای به دلیل برخوردار نبودن از ثبات لازم، درست نزدیک به پایان ساخت آن با شکست روبهرو شد. هنرمندانی که در ساخت این قلعه مشارکت داشتند افرادی از روسیه، هلند، لهستان و لتونی بودند.
روزنامه خراسان