به گزارش خبرآنلاین، «۸۷ متر» به کارگردانی کیانوش عیاری که قرار بود امسال به پایان تصویربرداری برسد، حدود یک ماه است که تولیدش متوقف مانده است. تصویربرداری این سریال چندی پیش در خیابان ۱۵ خرداد انجام شد و بعد از آن تقریباً متوقف ماند و تا امروز حدود ۳۶ روز است که این سریال به دلیل مشکلات مالی متوقف مانده است و بازیگران و دیگر عوامل سر صحنه نمیروند.
پیش از این گفته شده بود این سریال اواخر خردادماه امسال به آنتن شبکه یک خواهد رسید.
«۸۷ متر» روایت اختلاف و درگیری دو خانواده خلیلی و پوردورانی بر سر مالکیت یک منزل، است.
علی دهکردی، مهران رجبی، فریبا کامران، شهین تسلیمی، دیبا زاهدی، حسین سلیمانی، فریده سپاه منصور، محمد بحرانی، سعید پیردوست، مرتضی علی آبادی، سونیا سنجری، سلیمه رنگزن، ملیکا نصیری، رضا مسعودی، غزل شجاعی، الهه خادمی، عرفان آصفی، علی طالبلو، مهدی دانایی مقدم، سلمان خطی، نیما نوری زاده و عادله دائم پناه از بازیگران «۸۷ متر» هستند.
به گزارش تسنیم، سعید پیردوست در کارگاه علوی حسن هدایت به ایفای نقش پرداخت اما در «پاورچین» مهران مدیری یکدفعه سرِزبانها افتاد. اما پیش از آن در آثار کارگردانی همچون مسعود کیمیایی به ایفای نقش پرداخته و امروز کمکارترین روزهای دوران کاری خود را سپری میکند.
این بازیگر یکی از کاراکترهای اصلی سریالهای «نقطهچین»، «پاورچین» و «شبهای برره» مهران مدیری بود و با بازی در این آثار در بین مردم به شهرت قابل قبولی دست یافت اما حال به تعبیر خودش بعد از سریال نمایش خانگی «قهوه تلخ» دعوت نشده و حتی پیش نیامد که به برنامه «دورهمی» هم برود.
بازی در مجموعه «لبخند ماهی» به کارگردانی سعید بصیری که محصول سال ۹۳ تلویزیون است، آخرین فعالیت او در رسانه ملی به شمار میآید. البته چند سالی بوده که پیردوست در سینما عهدهدار نقشهای کمرنگی است. آخرین فعالیت او در سینما نیز مربوط به بازی در فیلم «آنجا همان ساعت» بوده که آخرین اثر سیروس الوند به شمار میآید و هنوز اکران نشده است.
سعید پیردوست با فاصله گرفتن از فضای طنز و کار نکردن با مهران مدیری، «ستایش۳» سعید سلطانی، «حکایتهای کمال» قدرتالله صلح میرزایی و «۸۷ متر» کیانوش عیاری را آماده نمایش از رسانهملی دارد. البته چند پیشنهاد دیگر هم داشته ولی فعلاً کاری قبول نکرده است.
پیردوست بازیگر پیشکسوت سینما و تلویزیون دلایل کمکاری و فراموش نشدن یکسری از بازیگران را همیشه در صحنه بودن یک عده خاص دانست و به خبرنگار خبرگزاری تسنیم، گفت: متأسفانه شرایط به گونهای است که کمتر از گذشته به ما کار میدهند. البته که یکسری از جوانان تازهنفس آمدهاند و قاعدتاً بیشتر کار میکنند و وضعیت بودجهای سازمان صداوسیما هم مناسب نیست ولی در این شرایط هم یکسری هستند که این کار هنوز تمام نشده سرکار دیگری هستند. این توجه به یک عده خاص امثالِ ما پیشکسوتان که اغلب فراموش میشویم یا کمکار، را آزرده میکند.
وی افزود: عشق مردم ما را زنده و امیدوار نگه داشته تا کار کنیم و در صحنه باشیم. واقعاً وقتی در کوچه و بازار با مردم روبرو میشویم انرژی به ما میدهند که بازیگر بمانیم. کار ماندگار از دلِ یک اندیشه درست، کارگردانی و عوامل کاربلد بیرون میآید که هنوز هم این آثار جزو پربینندههای تلویزیوناند. مصداق بارز آن چندی پیش بود که سریال «نقطهچین» از شبکه آیفیلم روی آنتن رفت و یا اولین بازپخش سریال «شبهای برره» که با استقبال مردم مواجه شد.
پیردوست با اشاره به اینکه کار کردن با مهران مدیری همیشه برایم لذتبخش بوده است، تأکید کرد: هیچوقت نمیتوانم بگویم کدام فیلم و اثرم را بیشتر از همه دوست دارم ولی کاراکتر «پاورچین» و «مرد هزار چهره» را بسیار دوست داشتم. عمدتاً کار با مهران مدیری همیشه برایم لذتبخش بوده است. بسیاری این روزها به من گفتند که چرا با مهران مدیری کار نکردم، چون بعد از «قهوه تلخ» دعوت نشدم. البته شاید شرایط هم به اینگونه رقم خورده است.
وی در پاسخ به این سوال که چرا مهمان «دورهمی» مهران مدیری نشدید، گفت: برنامه «دورهمی» پیش نیامد! البته که زیاد تمایلی به این برنامهها نشان نمیدهم و زیاد اهل خودنمایی، جنجال و چالش نیستم. همیشه طنز را دوست داشتم حتی در کارهایی که با مسعود کیمیایی هم انجام دادم یک شمهای از طنازی را به رخ کشیدم. اما با کارهای مهران مدیری یک باره به یک شخصیت کاملاً طنز تبدیل شدم.
این بازیگر پیشکسوت سینما و تلویزیون با اشاره به اینکه الان دوست دارم بیشتر نقشهای جدی را تجربه کنم، گفت: من الان بیشتر نقشهای جدی را دوست دارم. چرا که کارهای طنز یک شرایط خاص خودش را دارد و آن حرکتها و شور و حالها با فیزیک و توانِ امروز من همخوانی ندارد. نتوانستم با علی حاتمی کار کنم ولی دوست دارم با داریوش مهرجویی این اتفاق بیفتد.
پیردوست با بیان اینکه جای قصههای اصیل و ساده قدیمی در تلویزیون خالیست، خاطرنشان کرد: میدانید که واقعاً قصههای قدیم یک شور و حال دیگری داشت حتی اگر به آثار هالیوود هم نگاه کنید فیلمهای تاریخ سینما و فیلمهای تاریخی، یک حال و هوای دیگری داشتند. امروز جای آثار اصیل در تلویزیون ما خالیست و جای آن را کارهای کامپیوتری، اکشن و پراز هیاهو گرفته است. البته که شغل و حرفه ما ایجاب میکند خودمان را با شرایط وفق بدهیم. زیرا وقتی یک مقدار با نقش ارتباط برقرار میکنیم باید با آن نقش و کاراکتر کنار بیاییم.
بحث دستمزدهای خارج از عرف بازیگران سرشناس در سینما و شبکه نمایش خانگی در حالی این روزها حسابی داغ است که طبق گفته فعالان این عرصه برخی سلبریتیها بفروش هم نیستند و چند پروژه پرستاره این روزها در شبکه نمایش خانگی با شکست مواجه شدهاند. چندی پیش خبرآنلاین در گفتوگویی بهنقل از حامد عنقا (فیلمنامهنویس) از حقوق ماهانه یک میلیاردی یکی از بازیگران مرد خبر داد. او در پاسخ به سؤالی درباره دریافتی ۴۰۰ میلیونی یک سوپراستار مرد گفته بود: «400 میلیون؟ این بزرگوار برای یک سریال شبکه نمایش خانگی یکمیلیارد تومان گرفته است بهطور ماهانه.»
در روزهایی که ناعدالتی در پرداخت دستمزدها بویژه در حوزه سریالهای شبکه نمایش خانگی باعث بالا گرفتن حاشیهها و دعواها بین بازیگران و عوامل سریالها و سرمایهگذاران شده، یک تهیهکننده شناخته شده سینمای ایران، قاطعانه تضمین شدن فروش فیلمها صرفاً بواسطه ویترین جذاب و بازیگران ستاره را رد کرده و گفته قصه و کارگردانی خوب عامل موفقیت فیلمهاست. سیدجمال ساداتیان در گفتوگویی با برنامه «سلام صبح بخیر» با تأکید بر اینکه لزوماً همه فیلمهایی که ستارهها در آن هستند گیشه موفقی ندارند، گفته: «برخی سعی میکنند فیلمها را ارزان بسازند تا بازیگرانی بیاورند که ویترین کارشان جذاب باشد، اما مردم قصه میخواهند و دوست دارند سینما ببینند.»
او در پاسخ به این سؤال که آیا بازیگران در ضرر فیلم سهیم هستند یا دستمزدشان تضمین شده، توضیح داده که بازیگران اگر مطمئن باشند که فیلم گیشه موفقی دارد سرمایهگذاری میکنند در غیر این صورت اگر تردید داشته باشند دستمزدشان را کامل میگیرند. نوید محمدزاده و رضا عطاران از جمله بازیگرانی هستند که در صدر جدول بازیگران پولساز سینمای ایران در سال 97 قرار دارند. اولی طبق آمار مجله دنیای تصویر با 16 میلیارد و 110 میلیون تومان فروش جزو امیدهای گیشه فیلمهای غیرکمدی و دومی با مجموع فروش 57 میلیارد و 500 میلیون تومان دومین بازیگر پولساز سال بود. ساداتیان درباره روند کاری این دو بازیگر گفته: «عطاران خودش را مدیریت کرده و سعی میکند در فیلمهایی که قصههایش با عوام جامعه ارتباط میگیرد، بازی کند و موفق میشود. اما وقتی او در فیلمهای غیرطنز بازی کرد خیلی اتفاق خوبی نیفتاد. انتظاری که مردم از نوید محمدزاده دارند هم این است که در فیلمهای اجتماعی ابتکار داشته باشد، کار تأثیرگذاری انجام بدهد و مردم با او ارتباط بگیرند.»
شهاب حسینی اگرچه در سال 97 فیلمهای زیادی روی پرده نداشت با وجود این همچنان جزو چهرههای محبوب بازیگری است. در حالی که آخرین فیلم او یعنی «فروشنده» فروش بالایی داشت اما فیلم تازه او یعنی «نبات» که این روزها روی پرده اکران است توفیق چندانی در جذب مخاطب نداشت. ساداتیان درباره دلیل اینکه چرا این فیلم به فروش مناسبی دست پیدا نکرده معتقد است: «تصورم این است که شاید قصه فیلم نتوانسته اعتماد مخاطب را جذب کند. هزار نفر اولی که به سینما میروند به بقیه توصیه میکنند آن را ببینند یا نبینند. من اینها را تعقیب میکنم و در شبکههای اجتماعی میبینم. کسی که راضی از سینما بیرون میآید ۴ نفر را هم ترغیب میکند آن فیلم را ببینند. درباره فیلم خود ما مردم از پیمان معادی، سعید روستایی، نوید محمدزاده و پریناز ایزدیار خاطره خوشی با فیلم قبلی داشتند و این کارنامههای درخشان به فروش فیلم کمک کرد.»
او در بخش پایانی صحبتهایش بار دیگر درباره عدم حضور شهاب حسینی در «متری شیشو نیم» با وجود اینکه کاندیدای اول سعید روستایی برای نقش ناصر خاکباز (نوید محمدزاده) بود پاسخ داده: «آمد و رفت و به این نتیجه رسید که در این فیلم نباشد بهتر است. در مجموع صلاحشان این بود که در این فیلم بازی نکند. او تردید داشت و منجر به این شد که در خدمتش نباشیم.»
روزنامه ایران
دور جدید برنامه «کتاب شب» در حالی از اول تا ششم تیرماه برای علاقهمندان ادبیات جهان پخش میشود که دراین هفته شنوندگان شاهد اجرای رادیویی گزیدهای از داستانهای کوتاه معاصر با صدای بهروز رضوی خواهند بود. این گوینده رادیو در گفت وگو با روزنامه ایران در حالی از تأثیر رسانهها بر افزایش سرانه مطالعه میگوید که معتقد است انگیزه چندانی از سوی گردانندگان رسانهها و بویژه در رأس آنها رادیو و تلویزیون در این خصوص وجود ندارد.
حدود بیست و چهار-پنج سالی از پخش نخستین قسمت برنامه رادیویی «کتاب شب» میگذرد، برنامهای که بنای ساخت آن از ابتدا خوانش خلاصه داستانهای نویسندگان داخلی و خارجی از شنبه تا پنجشنبه هر هفته است. بهروز رضوی، گوینده پیشکسوت رادیو در پاسخ به اینکه کدام داستانها هفته نخست تیرماه برای مخاطبان پخش خواهند شد، میگوید: «گزیدهای از بهترین داستانهای کوتاه خارجی را برای مخاطبان برنامه «کتاب شب» در نظر گرفتهایم که «قرعهکشی» نوشته شرلی جکسون، «مرداب» نوشته جوزف کنراد، «ویلن زن» نوشته هرمان ملویل، «روزی که استالین مرد» نوشته دوریس لسینگ، «تنهایی» نوشته والنتین راسپوتین و «کشیک شب» نوشته اوهنری عنوان آنها به شمار میآید.»
به گفته رضوی، برنامه «کتاب شب» را به نوعی میتوان قدیمیترین کتاب صوتی تولید شده در کشورمان هم دانست، هرچند که در نهایت به برنامه مذکور محدود نمانده و انتشار کتابهای صوتی هماکنون مورد توجه بسیاری از فعالان عرصه نشر و حتی مؤسسات فرهنگی قرار دارد. با وجود ادعای رضوی مبنی براین که «کتاب شب» قدیمیترین کتاب صوتی منتشر شده در کشورمان به شمار میآید اما این برنامه هیچگاه در قالب کتاب صوتی منتشر نشده! رضوی در توضیح بیشتر این نکته میگوید: «با آن که «کتاب شب» مبنایی برای انتشار این قبیل کتابها شد اما بواسطه بدقولی مسئولان فرهنگی وقت رادیو هیچگاه فرصت انتشار آن فراهم نشد. در همان سالهای ابتدایی قراری مبنی براین گذاشته شده بود که برنامه هر هفته در پایان آن در قالب لوحی فشرده منتشر شود و ابتدای هفته بعد در کیوسکهای مطبوعاتی در دسترس علاقهمندان قرار بگیرد، هرچند که مسئولان وقت بدقولی کردند و این اتفاق هیچگاه رخ نداد. در آن سالها حتی بحث کتابهای صوتی درمیان نبود.»
رضوی با اشاره به اینکه سالهای نوجوانی و جوانی او و هم نسلانش در حالی سپری شده که رادیو جایگاهی بسیار پررنگتر از امروز میان مخاطبان داشته، ادامه میدهد: «در آن سالها رادیو تنها وسیله سرگرمیمان به شمار میآمد. بنابراین عجیب نیست اگر ببینیم که در آن دوران این رسانه از قدرت اثرگذاری بسیاری برخوردار بوده که قصه شب را میتوان از بازماندگان رکورددار آن روزگار دانست؛ برنامهای که البته همچنان در کانون توجه علاقهمندان رادیو قرار دارد.» رضوی میگوید: «متأسفانه برنامههای ادبی و مرتبط با کتاب جایگاه چندانی دربرنامههای رادیویی ندارند، مگر از سوی افرادی که علاقهمندی و دغدغه جدی در این خصوص دارند. حالا شرایط به گونهای شده که برنامههای رادیویی با اشتباهات بسیاری پخش میشوند.» این گوینده رادیو دلیل بخش قابل توجهی از آسیبی را که متوجه زبان فارسی شده در نتیجه عملکرد رسانهها میداند و میافزاید:«در گذشته تصور من و همکاران هم نسلم براین بود که ما پاسدار زبان فارسی هستیم و وظیفهای سنگین در این رابطه داریم. اما حالا اینچنین نیست و برای مسئولان امروز رادیو و تلویزیون چیزی جز تأمین بودجه و ساخت سرهمبندی شده برنامهها مهم نیست.»
او در پایان این را هم اضافه میکند که در شرایط فعلی که بسیاری از کارشناسان فرهنگی از کاهش سرانه مطالعه میگویند با ساخت چنین برنامههایی میتوان مردم را بیش از پیش متوجه ضرورت کتابخوانی کرد.
روزنامه ایران
امروز شش سال از درگذشت استاد جلیل شهناز میگذرد، 27 خرداد ماه سال 1392 بود. هنرمندی که تار با پود روزها و روزگار او گره خورده است و او را شهنواز تار ایران لقب میدهد و براستی این نام برازنده قامت هنری جلیل شهناز است. این نوازنده تار در طول زندگی هنری خود با هنرمندان بسیاری از جمله فرامرز پایور، حبیبالله بدیعی، پرویز یاحقی، همایون خرم، علی تجویدی، امیر ناصر افتتاح، جهانگیر ملک، حسن کسایی، سید محمد موسوی، تاج اصفهانی، ادیب خوانساری، عبدالوهاب شهیدی، اکبر گلپایگانی، حسین خواجه امیری، محمد رضا شجریان، شهرام ناظری و... همکاری داشته است.
استاد حسن کسایی نوازنده برجسته و نام آور ساز نی و یاردیرین جلیل شهناز میگوید:«همه ساز میزنند و همه خوب ساز میزنند ولی قدرت نوازندگی و محفوظات و لحظات موسیقی که آقای شهناز میدانند و اجرا کردهاند، چیزی که در دست همگان باشد نیست... قدرت آقای شهناز در جواب دادن و دونوازی خارقالعاده است. من ۶۰ سال با ایشان همنوازی کردهام و ساز بنده با ساز شهناز گره خورده است.» جلیل شهناز، علاوه برنواختن تار، که ساز اختصاصی اوست، با نواختن ویولن، سنتور و تمبک و آواز - سه تار نیز آشنایی داشت. همین امر بهانهای شد تا در گفتوگو با استاد داریوش پیرنیاکان نوازنده تار و سه تار در خصوص فعالیتهای هنری استاد شهناز و تأثیرگذاری او بر موسیقی گفت و گو داشته باشیم که در ادامه میخوانید.
ابتدا در خصوص مکتب نوازندگی استاد جلیل شهناز و بهرههایی که از تجربیات ایشان برده اید توضیح بدهید؟ آیا شما شاگرد مستقیم ایشان بوده اید؟
استاد جلیل شهناز یکی ازسرآمدان و بزرگان موسیقی ایران است و درطول فعالیت هنریشان هرگز تدریس نوازندگی نداشتند و به همین دلیل شاگردی هم از محضر ایشان تلمذ نکرده است. درموسیقی ایران هنرمندانی ظهورکردند که تنها فعالیتشان تمرکز بر بداهه نوازی بوده و هیچ گاه مدرس نبودند، درواقع اکثریت نوازندگانی که در رادیو فعالیت می کردند هنرشان متمرکز بر بداهه نوازی و کارهای اجرایی بوده است. البته افراد بسیاری غیرمستقیم ازهنر این استادان بهرهمند شدهاند از جمله خود بنده. این مسأله در خصوص دیگراستادان چون فرهنگ شریف، پرویز یاحقی و دیگر هنرمندان موسیقی هم صدق میکند.
نوازندگی ساز تار از زمان جلیل شهناز یا حتی قبلتر از ایشان تا به امروز چه تغییراتی داشته است؟
آقای شهناز شیوه خاصی در نوازندگی دارند که منحصر بهخودشان بوده و بسیار زیبا و پرتحرک تار می نواختند؛ همچنین به لحاظ سونوریته، صدای ساز ایشان بسیار زیبا و دلنشین است. بهطورکلی میتوان گفت جلیل شهناز استاد مبرز بداهه نوازی بودند و شیوه خاص تارنوازی اش امضای کاری او ست.
استاد محمدرضا شجریان در جایی اشاره داشتند «من تنها خوانندهای هستم که خود را شاگرد جلیل شهناز میدانم» نظر شما در این باره چیست؟
منظور آقای شجریان این بوده که بسیاری از جملات آوازی خود را از نواختههای آقای شهناز اقتباس کرده است. نوع نوازندگی آقای شهناز بیشتر آوازی بوده یعنی اغلب کارهای بداهه نوازیشان، جملات آوازی است که منطبق بر شعر و آواز بوده و آقای شجریان از این هنر ایشان بسیار بهره بردهاند و خود را مدیون هنر زیبای بداهه نوازی جلیل شهناز میدانند.
استاد شجریان همچنین بیان داشتند «با احترام به تمام نوازندگان تار، پس از استاد شهناز باید دفتر تار ایران بسته شود» آیا شما با این گفته موافق هستید؟
عارف قزوینی در شعری درباره میرزا حسینقلی میگوید «کاسه تار بعد از او زیبد که در او عنکبوت بندد تار»؛ سخنان آقای شجریان اشاره به تبحر و استادی جلیل شهناز است. اما میبینید که بعد از آقا میرزا حسینقلی دیگر بزرگان موسیقی چون علی اکبرخان شهنازی (فرزندش)، درویش خان، علینقی وزیری، یحیی زرپنجه، نی داوود و شخص آقای جلیل شهناز و... ظهور کردند. این گفتهها احترام به شأن یک استاد است که البته این غلو و بزرگنماییها در شعر و ادبیات ما هم به چشم میخورد. اما نمیتوانیم بعد از جلیل شهناز از دیگر نوازندگان تارچشم پوشی کنیم. میتوانیم بگوییم استاد شهناز در تارنوازی قله ای را به وجود آورده است که شاید مانند آن وجود نداشته باشد اما این را هم میتوانیم بگوییم که قلههای دیگری هم در کنار آن دیده میشود. این صحبتها به مثابه حرفهای من در مورد آقای شجریان است که درمصاحبه ای اشاره کردم تا دویست سال آینده هم خوانندهای چون شجریان در موسیقی ظهور نخواهد کرد. منظور من این بود قله ای که شجریان به آن رسیده دست نیافتنی و مرتفعترین است اما تکرار نشدن آن قابل پذیرش و خردگرایانه نیست و این انکار تکامل است.
در این دو- سه دهه اخیر چه اتفاقاتی سبب شد کمتر شاهد ظهور قلههای موسیقی چون جلیل شهناز باشیم؟
این قلهها به وجود میآید و آمده است منتهی شاید مانند این بزرگان کمتر به چشم بخورد. متأسفانه شرایط حال حاضر موسیقی بهگونهای شده که هر فرد تلاش میکند تنها متاع خود را هر چه زودتر ارائه کند و به شهرت و جنبههای مالی آن دست یابد.
این افراد میخواهند به قول معروف غوره نشده مویز شوند و متأسفانه مدعی هستند، این درحالی است که نسلهای پیشین چنین ادعاهایی نداشتند. در واقع کسی که برای پول بهدنبال بازار میگردد باید کاری ارائه دهد که خوشایند جامعه باشد و برای خوشایند بودن جامعه، بایستی از اصول خود پایین بیاید. نمیتوانیم بهطورقطع بگوییم همه مردم علاقهمند به شنیدن آواز خوب ایرانی هستند همانطور که همه مردم درک خوبی از اشعار حافظ، مولانا یا سعدی ندارند. متأسفانه درحال حاضر آوازخوانان ما سطح کارهای هنری خود را بهجایی رساندهاند که همه به صدای آنها گوش بدهند و این اتفاق یعنی موسیقی روز یا موسیقی پاپ.
البته من هیچ مخالفتی با موسیقی پاپ ندارم و هر ژانر از موسیقی مخاطب خاص خود را دارد. اما جای تأسف است که برخی از آوازخوانان جوان امروز، هیچکدام از روی اصول آواز نمیخوانند و بهدنبال مخاطب بیشتری در سالنهای کنسرت هستند این درحالی است که باید توجه خود را معطوف به بالابردن معلومات، تبحر و غنای موسیقی کنند. این مسأله باعث شده آوازایرانی امروزه بسیار بسیارتحلیل برود، البته این موضوع در نوازندگی هم به چشم میخورد. نوازندههای جوان ما به لحاظ تکنیکی بسیار پیشرفت کردهاند اما به لحاظ اجرای موسیقی از غنای بالایی برخوردار نیستند، چرا که توجهشان تنها به دست یافتن شهرت است و همین امر سبب شده از غنای موسیقی فاصله بگیرند واین اتفاقات لطمات بسیار جبرانناپذیری به موسیقی ایران وارد کرده است و به همین دلیل است که دیگر کسی چون جلیل شهناز به وجود نمیآید.
من براین نظرم مسیری که یک هنرمند انتخاب میکند باید از روی تفکر و اندیشه باشد اما جالب است بدانید دیگر هنر ما نیز تهی از تفکر و اندیشه شده و هنر در جایگاه واقعی خود قرار ندارد.
در سالهای گذشته موسیقیسازی پیشرفت بیشتری نسبت به موسیقی آوازی داشته است این اتفاق به چه علت میتواند باشد؟
همانطور که اشاره کردم خوانندههای ما از نظر تبحر و اشراف به خوانندگی در جایگاهی قرار ندارند که فضایی را برای علاقهمندی مردم ایجاد کنند. نکته دیگر اینکه اغلب خوانندهها به تقلید از یکدیگر روی آوردهاند و هنری برای ارائه ندارند و جای تأسف است نه تنها از صدای خوانندههای دیگر الگوبرداری میکنند بلکه شیوههای آوازی را هم کپی کردهاند در صورتی که در گذشته و در رادیو هر خواننده شیوه آوازی خود را داشت و سبک آوازخوانی بزرگانی چون قوامی، بنان، شهیدی، ایرج، گلپا و... امضای کاری آنها بود، چرا که در بهدست آوردن جایگاه خود تلاش کردند و دنبال منفعت مالی و اجرای کارهای بیمحتوا نبودند؛ درواقع از روی تفکر و دیگر عشق و علاقه، هنر موسیقی را هدف کاری خود قرار دادند. نکته دیگر رسانه ملی است که به پخش آثار فاخر موسیقی هیچ گونه ارزش و اهمیتی نمیدهد و هیچ گاه شناسنامه کاری یک اثر را بدرستی معرفی نمیکنند.
نکته دیگر در خصوص استاد جلیل شهناز سبک نوازندگی ایشان بود. چه اتفاقی سبب شد سبک نوازندگی ساز تار از دوره میرزا حسینقلی با دوره جلیل شهناز یا فرهنگ شریف کاملاً متفاوت شود؟ آیا سیراجتماعی در این باره تأثیرگذار بوده است؟
از نظر نوازندگی عوامل بسیاری دخیل بوده است؛ نخست تحولاتی که بعد از انقلاب مشروطه درجامعه رخ داد. دیگر ورود سازها و موسیقیهای غربی به ایران است و تأثیرپذیری موسیقی ایرانی از موسیقی کلاسیک و همچنین تأثیرپذیری سازها از شیوه نوازندگی سازهای کلاسیک غربی است. همچنین تأسیس رادیو و بعد تلویزیون دراین مورد بسیار اثرگذار بوده است.
با این تفاسیر میتوانیم بگوییم بعد از دوران استادانی چون جلیل شهناز تا به امروز همچنان تغییر و تحولات در نوازندگی تار وجود دارد؟
بله، قطعاً نسل ما که بعد از نسل رادیو است در شیوه نوازندگی تحت تأثیر نوازندگان دوره قاجار بوده و درواقع یک نوع بازگشت به شیوههای نوازندگی آن دوره در نوازندگی نسل ما وجود دارد و این خود جای بررسی و تجزیه و تحلیل دارد که مجال این گفتوگو نیست.
بهنظر شما آیا نیاز است ساز تار امروز به لحاظ ساختمانی تغییر پیدا کند یا خیر؟
بله قطعاً؛ اما باید کاملاً تخصصی انجام بگیرد. گاهی اوقات کارهایی دیده و شنیده میشود که لطمه به اصالت ساز تار است. ما نباید درصدادهندگی ساز تار تغییرایجاد کنیم که لطمه به صدای تار وارد کند بلکه نوآوری باید در راستای تکامل صدادهندگی اولیه و صدای بهینه آن باشد.
درک جامعه امروز ما را از موسیقی چگونه ارزیابی میکنید؟
متأسفانه رسانه ملی در سلیقه و درک موسیقایی مردم بسیار اثرگذار بوده است. اگر رجعتی به گذشته یا چهل سال موسیقی پس از انقلاب داشته باشید خواهید دید موسیقی ایران سیر نزولی پیدا کرده والبته در یک دهه گذشته به عقیده من سقوط آزاد داشته است.
روزنامه ایران