روزنامه اعتماد در یادداشتی ضمن اشاره به برنامه تلویزیونی «بفرمایید شام» در کانادا به شرکت کنندگان این برنامه که از ایرانیان مقیم این کشور هستند پرداخته است.
نویستده این یادداشت نوشته است:
. قصد تمسخر کسی را ندارم اما باور کنید بر حال صدی نود بزرگوارانی که در برنامه شرکت کردند و تلویحا بابت کانادین[= کانادایی بودن] بودن فخر میفروختند، جز اینکه ترحم کنم و دل بسوزانم عکسالعمل دیگری نمیتوانستم داشته باشم. در ظاهر آنها برای ما یعنی برای من و شمایی که در ایران زندگی میکنیم - دل میسوزاندند و ترحم میکردند، اما در اصل آنها خود از رعایت ابتداییترین رفتار انسانی عاجز بودند.
آنها در یک میهمانی ساده حرمت میهمان و میزبان را عملا زیر پا میگذاشتند تا یک امتیاز بیشتر بگیرند. حرمت که سهل است حتی آداب اولیه معاشرت و مناسبات انسانی را رعایت نمیکردند. از رفاقت حرف میزدند اما رفاقت را نمیفهمیدند. میگفتند ما برای پول و برنده شدن و امتیاز در برنامه شرکت نکردهایم اما برای کسب یک نمره تا پای دوئل پیش میرفتند.علنا بد طینتی میکردند، جلوی میزبان مجیزش را میگفتند و توی اتاق خوابش پشت سرش صفحه میگذاشتند و بدش را میگفتند.
کمکم جلوی دوربین و پشت دوربین را با هم قاطی کردند و هر چه نه بدتر همدیگر را روی دایره ریختند و شأن خودشان و آن تلویزیون کوفتی و حتی فامیل و بینندهشان را زیر پا گذاشتند. قیافه آدمهای متمدن و مبادی آداب را به خود میگرفتند، اما از قحط فراریها هم اینطور به جان هم نمیافتادند که ایشان. ایرادهای بنیاسراییلی از هم میگرفتند که آدم از شنیدنش شرم میکرد. مثلا بابت اینکه چرا سوپ در نان سرو شده و در کاسه نه، حرمت برکت خدا را نگه نمیداشتند. از هر چیز بیاهمیتی مساله درست میکردند. اهل مدارا و مماشات نبودند. مطلقا مماشات کیلویی چند؟ اهل حال و همنشینی هم نبودند. بیشترشان خود بزرگ بین بودند. خودخواه بودند. علنا دروغ میگفتند. بابت نبود آب یا چنگال قشقرقی به پا میکردند که بیا و ببین. بد و غلط حرف میزدند. جملاتی را برای هم نقل میکردند که در اینستاگرام خوانده بودند. فکتهای اشتباهی را به بزرگان ادب و هنر نسبت میدادند.
در عین حال فخر فروشی میکردند. بحث سیاسی میکردند و برای مایی که در ایران زندگی میکنیم تاسف میخوردند در حالی که لایتشخص هر من المر. خط غلط، املا غلط، انشا غلط، آنوقت برای من و شما دل هم میسوزاندند. باور کنید اینها مشتی است نمونه خروار از آدمهایی که به هزار مصیبت خود را به ونکور یا تورنتو یا اونتاریو کانادا رساندهاند به این امید که حال و روزی بهتر داشته باشند و انسانهای موفقتری باشند. اینها همانهایی هستند که روزگاری جهت عاقبت به خیری جلای وطن کرده و هزار زجر و زحمت دیدهاند وآخرش شدهاند این. اگر عاقبت به خیری این است، من یکی نمیخواهم... شما هم اگر خواستید بچهتان را در کانادا به دنیا بیاورید توصیه میکنم لااقل یک شب با نگاه نقادانهای این برنامه را ببینید. شاید از صرافتش افتادید.
خبرآنلاین
فیلم جدید از مجموعه «مردان سیاهپوش» با عنوان «مردان سیاهپوش: بینالمللی» از نمایش در 56 منطقه جهان موفق به فروشی 73.7 میلیون دلاری در سه روز اول نمایش شد.
این فیلم که جدیدترین فیلم محصول سونی از مجموعه علمیتخیلی اکشن است، در اولین آخر هفته اکرانش در آمریکا نیز فروشی 28.5 میلیون دلاری را تجربه کرد و در مجموع 102.2 میلیون دلار فروخت.
در این فیلم که فروشی ناامیدکننده در باکس افیس آمریکا را از نمایش در بیش از 4 هزار سالن سینما کسب کرد، باردیگر تسا تامپسون و کریس همسورث که در «ثور: رگناروک» با هم بازی کرده بودند، در کنار هم ظاهر شدهاند. ماموریت این تیم این است که از سیاره زمین در برابر دشمنان بیگانه فضایی محافظت کنند. این فیلم که چهارمین فیلم از مجموعه «مردان سیاهپوش» است را اف گَری گرِی کارگردانی کرده است.
نخستین فیلم این مجموعه 25 سال پیش با بازی ویل اسمیت و تامی لی جونز ساخته شده بود.
«مردان سیاهپوش: بینالمللی» بیشترین فروش را در چین تجربه کرد که 26.3 میلیون دلار بود. روسیه با 5.1 میلیون دلار، کره جنوبی با 4.9 میلیون دلار و مکزیک با 3.9 میلیون دلار دیگر بازارهای بزرگ این فیلم بودند. در ژاپن نیز 3.5 میلیون دلار و در بریتانیا 3.4 میلیون دلار بلیت فروخته شد.
سینماروها همچنان از «علاءالدین» دیزنی هم استقبال میکنند و این فیلم در هفته گذشته 47.5 میلیون دلار دیگر از فروش در 55 منطقه کسب کرد تا مجموع فروشش را به 724 میلیون دلار برساند که از این مقدار 460 میلیون دلار در بازار بینالمللی و خارج از آمریکا کسب شده است.
با این حال دیگر فیلم دیزنی یعنی «ققنوس سیاه» نتوانست در این حد از موفقیت ظاهر شود و این فیلم ماورائی که ادامهای از «مردان ایکس» است، از نمایش در 44 بازار جهانی در هفته گذشته تنها 24 میلیون دلار فروش کرد و مجموع فروشش در جهان را به 204 میلیون دلار رساند.
«گودزیلا: سلطان هیولاها» نیز 14.1 میلیون دلار دیگر از نمایش در 79 بازار بینالمللی کسب کرد و مجموع فروشش در بازار بینالمللی را به 245.8 میلیون دلار رساند. با محاسبه فروش این فیلم در آمریکا مجموع فروش فیلم به 339.5 میلیون دلار میرسد.
«راکتمن» فیلم موزیکال فانتزی پارامونت درباره زندگی التون جان نیز 8.5 میلیون دلار دیگر فروخت و مجموع فروشش را به 67 میلیون دلار رساند.
انیمیشن «زندگی پنهان حیوانات خانگی 2» هم 8.5 میلیون دلار دیگر فروش کرد تا در مجموع 62 میلیون دلار فروخته باشد.
اعتمادآنلاین
بینظمی شبکه سه در پخش مرحله دوم «عصر جدید» در طول یک ماه گذشته، باعث شده بسیاری از مخاطبان به کل از تماشای بعضی از قسمتهای برنامه بیاطلاع باشند و تازه پس از انتشار نتایج مسابقه یا تصاویر آن در صفحه رسمی مسابقه، متوجه پخش قسمت جدید شوند. این بینظمی پیشتر درباره پخش سریالها نیز باعث سردرگمی مخاطبان شبکه سه شده بود.
مدتی پیش در گزارشی با عنوان «فروغی در 400 روز چه کرد؟» که به کارنامه علی فروغی مدیر شبکه سه میپرداخت، به بینظمی جدول پخش شبکه 3 در ماههای اخیر اشاره کرده بودیم؛ اما این مورد تا به حال اصلاح نشده و همچنان ادامه دارد. در ادامه پخش نامرتب مسابقه «عصر جدید» را به زبان نمودار میبینید.
ساعت پخش: نامشخص!
همین ابتدا بگوییم که این یک نمودار من درآوردی است! سعی کردیم با این نمودار، ساعت پخش قسمتهای مختلف «عصر جدید» را در ساعتهای شبانهروز نشان دهیم. در صورت پخش منظم، باید شاهد خطی افقی روی ساعت 22:30 میبودیم، اما پخش نامنظم برنامه، در ساعات مختلف، باعث بالا و پایین رفتن نمودار شده است.
خراسان /مائده کاشیان
شراره درشتی با انتشار این عکس نوشت: سوئیس، زوریخ: ۲۶.۳. ۱۳۹۸ من از سرطان قویترم عشق بورزیم تا همیشه.
شراره درشتی تجربه بازی در سریال زیر آسمان شهر و فیلمهایی نظیر بله برون و شاخه گلی برای عروس دارد.
به گزارش خبرآنلاین، این روزها فیلم سینمایی «ما همه باهم هستیم» به کارگردانی کمال تبریزی روی پرده سینماهای کشور رفته است، فیلمی کمدی که داستانی نو و جدید را در قالبی تازه در سینمای ایران روایت میکند.
فیلمی پربازیگر که خیلی زود با حواشی بسیاری همراه شد و مخالفان آن هم در مقاطع مختلف به این حواشی دامن زدند، از سرمایهگذاری گرفته تا حضور بازیگران مطرح سینمای ایران. اتفاقی که تبریزی معتقد است از جانب کسانی رخ میدهد که تمایلی به پیشرفت سینمای ایران ندارند.
به همین مناسبت کمال تبریزی کارگردان باسابقه سینمای ایران مهمان کافه خبر بود و درباره این اتفاقات به گفتوگو پرداخت، بخشی از این گفتوگو که به صورت لایو از اینستاگرام خبرآنلاین پخش شده است را میتوانید در ادامه بخوانید. (مشروح گفت و گو به زودی در خبرآنلاین منتشر خواهد شد.)
این روزها حرف درباره فیلم شما و خود شما بسیار است، یکی از مهمترین موضوعاتی که درباره فیلم «ما همه باهم هستیم» مطرح میشود، سرمایهای است که زمینه تولید این فیلم را به وجود آورده است. در واقع اوضاع درباره شما رو به راه بود، فیلمسازی و سریالسازی خود را دنبال میکردید، فعالیتهای صنفیتان را انجام میدادید، چه علتی داشت که وارد پروژهای شوید که بحث سرمایهاش این میزان برای شما حاشیه داشته باشد تا جایی که آقای فراستی در میز نقد برنامه «هفت» به جای نقد فیلم به نقد سرمایه این پروژه بپردازد.
من درباره سرمایهگذار فیلم صحبتهایی کردم و همه هم نظر من را درباره او میدانند، آقای میرکریمی هم طی روزهای آتی درباره او صحبت خواهد کرد، در مورد برنامه «هفت» من برنامه را پس از پخش دیدم، وقتی نگاه کردم خیلی تعجب کردم، چون سرمایهگذار قبل از فیلم ما خیلی فعالیتهای دیگری را انجام داد و با تلویزیون هم همکاریهای زیادی داشته است، آن وقت تلویزیون در یکی از برنامههای خود این آدم را به چالش میکشد و این سوال را مطرح میکند که سرمایهاش را از کجا آورده است.
این مسئله تعجبآور است، حس آدم این است که واقعا تلویزیون ما میخواهد به هر قیمتی هم که شده سینما را لگدمال کند و بگوید بد است، من فقط این استنباط را درباره برنامههای سینمایی تلویزیون میکنم که خیلی اسفناک و بد است، چرا باید در حوزه فرهنگ این هماهنگی وجود نداشته باشد؟ من نمیگویم چالش نباشد، اما از بین بردن و نابود کردن نباید باشد.
از طرف دیگر سینما هنر گرانی است، مانند کتاب نوشتن و نقاشی کردن نیست. سینما به همین دلیل است که هنر هفتم نام دارد، چون از همه هنرهای پیشین استفاده میکند و بزرگ است، در همه دنیا گرانترین هنری که وجود دارد سینماست. اما در کشور ما وقتی بخواهیم کمی ماجرا را تغییر دهیم و در حوزه تکنیکی و اجرایی قویتر عمل کنیم با اعتراض رو به رو میشویم. من اخیرا توییتی را خواندم که فکر میکنم از اهالی رسانه بود و خیلی درست هم درباره سینما نظر داده بود، مضمون توییت به این شرح بود: «هزینه مالی یک برج در سعادت آباد حدود ۲۴۰ میلیارد تومان است و برآورد هزینه مالی سینمای ایران در طول یک سال حدود همین میزان یا حتی کمتر است.»
ما الان در این مملکت زندگی میکنیم که ساخت یک برج مساوی است با هزینه فعالیت تمامی دست اندرکاران سینمای ایران، آن وقت باید دید که به چه دلیل این میزان هزینه هم زیر ذرهبین میرود و مدام درباره آن صحبت میکنند، البته من نمیگویم که اینطور نباید باشد.
من فکر میکنم برخی دوست ندارند سینما رشد کند، دوست ندارند تنوع در سینما باشد و دوست ندارند که تجربیات تازه در سینما به وجود بیاید. به فرمولی دست پیدا کردند به خصوص در سینمای طنز
خودتان پاسخی برای این اتفاق در نظر دارید؟
من فکر میکنم برخی دوست ندارند سینما رشد کند، دوست ندارند تنوع در سینما باشد و دوست ندارند که تجربیات تازه در سینما به وجود بیاید. به فرمولی دست پیدا کردند به خصوص در سینمای طنز که به قول آقای میرکریمی ۸۰درصد آن دستمزد بازیگر و ۲۰درصد دستمزد سایر عوامل است، مبلغ مشخصی هم دارند و فیلم هم در مدت کوتاهی ساخته میشود و خیلی زود روی پرده میرود، مردم هم استقبال میکنند و شروع به پول درآوردن میکنند. این فرمول برای خیلیها منافع زیادی دارد و سودآوری آن غیرقابل مقایسه با سرمایهگذاری در صنایع و رشتههای دیگر است.
الان فیلمهای «سرخپوست» و «شبی که ماه کامل شد» با هزینههایی نزدیک به هزینه فیلم ما ساخته شدند، یا فیلم «متری شیش و نیم». این دست فیلمها هزینه غیرمعمول دارند اما جزییات هزینه را در فیلم میبینیم، از جمله تعداد بازیگران، صحنهپردازی، دکورها، هزینه جلوههای بصری و میدانی، طراحی لباس، فیلمبرداری و... آن دو فیلم دیگر روی پرده کمدی نیستند اما فیلم ما کمدی است و به همین دلیل بیشتر باید مورد تخطئه و انتقاد قرار بگیرد، اگر فیلمی در حوزه سینمای طنز قرار بگیرد و سروشکل داشته باشد و برای آن هزینه شده باشد آن فرمولی که گفتیم را تحت الشعاع قرار میدهد.
دستهایی در کار است که جلوی رشد سینما را بگیرند، در مورد تلویزیون مطمئن هستم که همینطور است. تلویزیون تقریبا تا به الان هیچ برنامهای تولید نکرده است که بخواهد سر به تن سینما باشد، من خیلی از منتقدانی که سرشناس هستند و با حضور در برنامههای تلویزیونی از آن تریبون برای بیان نظراتشان استفاده میکنند، گلایهمند هستم.
پس به نظر شما کسانی که توجهات را به سمت فیلمهایی چون «ما همه باهم هستیم» جلب می کنند، کسانی هستند که الگوی خودشان به خطر میافتد؟
من فکر میکنم اینطور است و دستهایی در کار است که جلوی رشد سینما را بگیرند، در مورد تلویزیون مطمئن هستم که همینطور است. تلویزیون تقریبا تا به الان هیچ برنامهای تولید نکرده است که بخواهد سر به تن سینما باشد، من خیلی از منتقدانی که سرشناس هستند و با حضور در برنامههای تلویزیونی از آن تریبون برای بیان نظراتشان استفاده میکنند، گلایهمند هستم. همه میدانند که وقتی وارد تلویزیون میشوید به هر حال کنترل میشوید و آنچه که نباید را حذف میکنند و شما هم به عنوان کسی که آنجا هستید با محدودیتهایی همراه میشوید.
به نظرم تلویزیون جایی برای فراستی است، او میآید و اینطور که میبینیم صحبت میکند، از نظرم امالفساد حوزه منتقدان است و مشکلاتی از این دست دارد. اصلا نباید از دستش ناراحت شوید، او یک آدم ریشو نامحترمی است که نباید به او کاری داشت. اما من برای سایر منتقدان احترام زیادی قائل هستم چه از فیلم من تعریف کنند و چه علیه فیلم من تعریف کنند.
اما وقتی چنین شرایطی پیش میآید آنها هم تحت الشعاع قرار میگیرند و سخنانشان مشکوک میشود. به نظرم ما میتوانیم در فضایی مانند کافه خبر بنشینیم باهم درباره فیلم صحبت کنیم، منتقدان بپرسند و من پاسخ دهم. دلیلی هم ندارد که همیشه وقتی فیلمی نقد میشود، چند منتقد درباره آن فقط صحبت کنند، چه اشکالی دارد سازنده اثر هم حضور داشته باشد؟ یا هر کس دیگری، چون میخواهیم راجع به اجزای فیلم صحبت کنیم، چرا ترس داریم از اینکه با منتقدان رو در رو صحبت کنیم؟ خیلی هم خوب است و نتایج خوبی هم دارد.
من با منتقدی که مطمئن هستم منتقد به معنای درست است، وقتی صحبت کنم روی هم تاثیر میگذاریم و نتیجه آن صحبت، استنباط درستی از فیلم را منعکس میکند و بقیه هم میتوانند از آن استفاده کنند.
اگر یک روز آقای فراستی از فیلمی تعریف کرد باید کارگردان ببیند مشکل فیلمش چیست که آقای فراستی از آن تعریف کرده است و بالعکس.
البته آقای فراستی هم هر زمانی بخواهند میتوانند در اینجا صحبت کنند و پاسخ دهند، همانطور که تلویزیون هم می تواند چنین فضایی را در اختیار شما قرار دهد.
البته به نظرم الان به آقای فراستی تذکرات لازم را دادند و با ملاحظه بیشتری نسبت به گذشته صحبت میکند، اما الان هم که صحبت میکند به یک نقد نخ نما، کهنه و تکراری تبدیل شده است و دیگر چیزی به عنوان نقد فیلم از او نمیبینیم و تمام آنچه برای فیلمهایی که دوست ندارد تکرار میکند و تنها هم ۱۰ دقیقه نخست فیلمها را تماشا می کند و سپس درباره کلیت فیلم هم صحبت میکند.
این آزاردهنده است و باعث میشود که خیلیها روی گردان شوند، اگر یک روز آقای فراستی از فیلمی تعریف کرد باید کارگردان ببیند مشکل فیلمش چیست که آقای فراستی از آن تعریف کرده است و بالعکس.
بنابراین فکر میکنم حوزه سالم نقد را میتوانیم خودمان تشکیل دهیم، به نظرم انجمن منتقدان بسیار به فکر سینمای ملی هستند. رویکرد سینمای ملی این است که ما چه فیلمهایی را باید برجسته کنیم؟ چه انواعی را باید در سینما داشته باشیم؟ چه تغییراتی در سینما را باید به فال نیک بگیریم و سعی کنیم قدم اولی که توسط افراد با تجربه یا جوانان برداشته میشود را نقاط درستش را تشخیص دهیم و مسیر را به درستی راهنمایی کنیم. منتقد مانند کسی است که در فضای تاریک نوری را میتابد و کار حساس و مهمی را انجام میدهد، بهتر است در حوزههای سالمتر حضور پیدا کنند تا بتوانیم به نتایج بهتری برسیم. واقعا من شخصا از تلویزیون ناامید هستم.
این مسئله هم الان به یادم افتاد، چرا برنامهای مانند «هفت» باید پوستر همه فیلمهای روی پرده را داشته باشد و تنها پوستر فیلم ما را نداشته باشد و اول برنامه هم بگویند که ما میخواستیم عدالت را برقرار کنیم، در حالیکه وقتی برنامه روی آنتن میرود معلوم است که عدالت به خرج نمی دهند، بین فیلمها تبعیض قایل میشوند و از فیلمی که ممکن است به مذاقشان خوش بیاید پشت سر هم تیزر پخش میکنند و بقیه فیلم ها که با آن مخالف هستید را دچار دست انداز میکنند.
هماهنگی نداشتن تلویزیون با وزارت ارشاد قابل قبول نیست، همه فیلمها پروانه نمایش گرفتند و به لحاظ قانونی باید نگاه یکسانی به همه فیلمها داشت، وقتی این تحمل و توانایی برقراری تعادل وجود ندارد آرام آرام افراد از این فضا فاصله میگیرند، مانند خود من که تمایلی به حضور چنین برنامههایی ندارم.
من همیشه گفتم که تلویزیون خانه من است، من از تلویزیون شروع کردم و از آنجا رشد کردم و هنوز هم آنجا را خانه خودم میدانم اما متاسفانه به دست ورثهای افتاده است که درست رفتار نمی کنند.