شاخص کل بورس تهران دیروز با جهش ۲۵۳۰ واحدی رکورد جدیدی را به ثبت رساند. این بار بهطور محسوسی شرکتهای بزرگ بورسی در گروههای کالایی سکاندار جهش نماگر سهام بودند که عمدتا بهدلیل پشتوانههای بنیادی حمایت میشوند. همزمان طبق وعده مدیر عامل شرکت بورس تهران قرار است گامهای مهمی در راستای از بین بردن دامنه نوسان قیمت سهام برداشته شود. در فاز نخست قرار است برای برخی شرکتهای ممتاز از نظر نقدشوندگی و شفافیت محدوده نوسان دو برابر شود و به ۱۰ درصد برسد.
شاخص کل بورس تهران در معاملات روز گذشته رشد بیش از ۲۵۰۰ واحدی را تجربه کرد. صفنشینی برای بزرگان بورسی از گروههای کالایی در نهایت رشد یک درصدی را برای دماسنج بازار سهام به ارمغان آورد. رشدهای اخیر بورس تا حدود زیادی قابل انتظار بود و در گزارشهای «دنیای اقتصاد» در روزهای منفی بازار (موج اصلاحی پایان خرداد) به حمایت عوامل بنیادی از سهام اشاره شده بود.
آنچه به رشد قیمتی سهام در معاملات دیروز کمک کرد تقاضای چشمگیر برای سهام بزرگان بورسی بود. در این خصوص سهام شرکت فولاد مبارکه با ارزش بازار بیش از ۶۱ هزار میلیارد تومانی و همچنین سهام صنایع هلدینگ خلیج فارس با ارزش بازار نزدیک به ۴۹ هزار میلیارد تومانی در میان نمادهای با بیشترین اثر مثبت بر شاخص کل قرار داشتند. دو نماد مزبور از بزرگترین شرکتهای بورسی محسوب میشوند که معاملات دیروز را با صف خرید به پایان رساندند. علاوه بر این دیگر غولهای فلزی-معدنی مانند ملی مس و گلگهر نیز در میان نمادهای با بیشترین اثر مثبت بر شاخص کل بورس تهران قرار گرفتند. رالی بزرگان بورسی باعث پیشی گرفتن شاخص کل بورس از شاخص کل هموزن (با اثرگذاری یکسان نمادها) شد؛ شاخص کل هموزن روز گذشته رشد ۵/ ۰ درصدی را تجربه کرد.
علت اصلی رشد قیمتی بزرگان بورسی را همانطور که اشاره شد باید در سیگنالهای بنیادی مشاهده کرد. در این خصوص گزارش عملکرد خرداد این شرکتها مطابق با ماه گذشته تقاضا را برای سهام این شرکتها افزایش داد. عملکرد ماهانه شرکتها ازعملیات مناسب در بخش تولید و فروش خبر میدهد. در این خصوص رویه تولید مناسب این شرکتها در کنار نشانهها از فروش صادراتی نگرانی از صدمه این بنگاههای اقتصادی در دوران تحریم را تا حدودی کاهش داد. نکته قابل توجهی که نرخ فروش شرکتهای صادراتی در خرداد به نمایش گذاشت اثر رشد نرخ ارز در سامانه نیما طی ماه گذشته در عملکرد شرکتهای بورسی است. رشد نرخ نیمایی و نزدیک شدن به بازار آزاد ارز از مواردی بود که از پایان سال گذشته از آن بهعنوان یکی از اهرمهای صعود بورس در سال ۹۸ یاد میشد. این موضوع از دلایلی بود که پتانسیل پیشتازی بورس در برابر بازارهای رقیب را برای سال ۹۸ فراهم آورد. جبران جاماندگی بورس از بازارهای اثرگذار به خصوص در شرایط کنونی را در رشدهای کنونی سهام همچنان مشاهده میکنیم و به نظر میرسد موج پایانی جبران عقبماندگی از سهام تا تحقق کامل این موضوع ادامه پیدا کند.
ماهانههای درخشان بورسیها
عملکرد ماهانه شرکتهای بورسی در ماههای اخیر توجه ویژه معاملهگران سهام را به خود جلب کرده است. از دلایل خاص بودن گزارش در نگاه معاملهگران سهام مواردی مانند درخشش شرکتها در بخش صادراتی یا بعضا رویه مناسب تولید بود. در این میان یکی از موارد قابل توجه درخشش در بخش نرخ فروش به خصوص برای فروش صادراتی است. در این باره باید به تغییر رویه نرخ فروش داخلی و صادراتی در مقایسه با گذشته توجه داشت. برای مثال بالاتر بودن نرخ فروش صادراتی در مقایسه با نرخ فروش بلوم و اسلب داخلی فولاد خوزستان و مقایسه آن با ماههای قبل میتواند اثر رشد نرخ تسعیر ارز را عیان سازد.
این موضوع در گزارش سایر شرکتها نیز کاملا مشهود است. در این خصوص نرخ تسعیر ارز پتروشیمی زاگرس در خرداد حدود ۱۰ هزار و ۳۰۰ تومان بوده (در بندهای توضیحی گزارش ماه خرداد) و این در حالی است که این نرخ در اردیبهشت کمتر از ۹۷۰۰ تومان بود. باید توجه داشت که همچنان پتروشیمیها کمترین نرخ فروش ارز را در سامانه نیما دارند و قطعا نرخ فروش سایر گروهها بالاتر از این مقدار است. اهمیت نرخ تسعیر را میتوان در صورتهای مالی دورهای آتی مشاهده کرد.
بر این اساس اختلاف نرخ نیمایی در تاریخ ترازنامه بهار (پایان خرداد) با نرخ ارز در پایان سال گذشته میتواند زمینه شناسایی سود قابل توجه تسعیر ارز روی خالص داراییهای ارزی را برای عمده شرکتها به خصوص گروه کالایی فراهم آورد. بر این اساس طی هفتههای آتی فعالان بورس تهران بیش از هر چیز دیگری انتظار انتشار صورتهای مالی بهار ۹۸ را میکشند. اهرم دلار در عملکرد گروههای کالایی مشخص شده است و در شرایط کنونی تحلیلگران سهام در انتظار رویه تغییر هزینههای عمدتا تورمی در عملکرد نخستین فصل از سال ۹۸ هستند. عملکرد بهار شرکتها از آنجهت برای بازار دارای اهمیت است که بسیاری از معاملهگران عملکرد بهار ۹۸ را با یک تحلیل خطی ساده (البته برای تحلیل سریع در نگاه اول) به سه فصل باقیمانده از سال بسط میدهند.
برای معاملهگران بورسی توصیه میشود برای یک تحلیل ساده از سودآوری شرکتها در سال ۹۸ درآمد فروش را با درآمد فروش زمستان و میزان سود محققشده در فصل پایانی ۹۷ مقایسه کنند. در این مقایسه با تفکیک هزینههای تورمی از هزینههای متغیر میتوانند به برآوردی ساده از سودآوری شرکتها دست یابند. در ابتدای گزارش به غولهای پیشران روز گذشته بورس تهران اشاره شده بود و جرقه رشد قیمتی سهام بزرگان بورسی نیز انتشار عملکرد ماهانه شرکتها عنوان شد.
در این خصوص با تکیه بر یک رویه ساده تحلیلی درآمد عملیاتی فولاد مبارکه در زمستان حدود ۶۳۰۰ میلیارد تومان و جمع هزینههای تولید بر اساس عملکرد حسابرسینشده سال ۹۷ این غول فولادی حدود ۳۹۲۲ میلیارد تومان بود. این در حالی است که کل فروش شرکت در سه ماه نخست سال ۹۸ نزدیک به ۹۶۰۰ میلیارد تومان بوده (۵۰ درصد بیشتر از زمستان) و در این میان بر میزان موجودی کالای ساختهشده در بهار نیز افزوده شده است. کل هزینه مواد اولیه بهعنوان هزینه متغیر (وابسته به نرخ شمش فولاد خوزستان) در فصل زمستان حدود ۲ هزار میلیارد تومان بود. در حالیکه فولاد مبارکه در زمستان سود عملیاتی ۴۲۲۴ میلیارد تومانی را محقق ساخته است در یک تقریب ساده از سودآوری غولهای فلزی میتوان علت استقبال بازار از سهام این شرکتها در معاملات دیروز را تا حدودی متوجه شد. این موضوع برای دیگر غولهای بورسی که در معاملات دیروز با استقبال معاملهگران مواجه شدند قابل رصد است و بر این اساس میتوان علت رشدهای اخیر قیمت سهام را متوجه شد.
جلوه صادرات و نشانههای رکود در داخل
نگاهی به روند نرخ فروش داخلی و صادراتی شاید در تحلیل وضعیت کلی اقتصاد کشور نیز موثر واقع شود. برای مثال نرخ فروش داخلی فولاد خوزستان در اردیبهشت به اوج خود رسیده بود و بالاتر از نرخ فروش صادراتی قرار داشت. رویه تدریجی رشد نرخ نیما تا بازار آزاد را یکی از دلایل قیمت بالاتر نرخ داخلی در برابر نرخ صادراتی بود. در خرداد شاهد اوجگیری نرخ صادراتی در برابر نرخ فروش داخلی فولاد خوزستان بودیم. رشد دلار در اردیبهشت بار دیگر بهعنوان نشانهای از انتظارات تورمی میان عموم مردم، تقاضا را برای کالاهای مختلف به خصوص کالاهای پایه افزایش داد. در این خصوص گرچه جهش تورمی در وضعیت کنونی انتظار رکود و کاهش مصرف را ایجاد کرده بود اما این موضوع تا زمانیکه با سیگنال دلار همراه بود مانع از خودنمایی شد. در شرایط کنونی اما قیمت شمش فولاد خوزستان در بورس کالا در سطوح کمتر از ۳۵۰۰ تومان قیمت میخورد و خبری از نرخهای بالاتر از ۴ هزار تومان ماههای قبل نیست.
ظهور نشانهها از ضعف دلار در حرکت پرشتاب در مسیر صعودی، آب سردی بر انتظارات تورمی عمومی بود. به این ترتیب از تب و تاب تقاضا برای محصولات پایه در بورس کالا کاسته شد. با این حال نکته جالب توجه اینکه نرخهای کنونی محصولات کالایی مانند شمش فولاد خوزستان (روز گذشته هر کیلو شمش فولاد خوزستان با قیمتی کمتر از ۳۵۰۰ تومان معامله شد) با دلاری کمتر از نرخهای کنونی نیما معامله میشود. عقبنشینی تقاضا به واسطه کاهش تب و تاب دلار در بازار آزاد اگر ادامهدار باشد میتواند نشانههای رکود در صنایع داخلی را پررنگتر سازد و به سناریوی رکود تورمی هر چه بیشتر نزدیک شویم؛ البته نرخهای بالای دلار خود محرک تقاضا به خصوص در بازار صادرات محصولات کشور است. البته این موضوع تحت شرایط خاص متغیرها رخ خواهد داد. روزهای اخیر به این موضوع اشاره شده بود که احتمالا بورس آخرین رالی برای جبران عقبماندگی را از بازارهای اثرگذار را ادامه خواهد داد. این رالی احتمالا تا پایان فصل مجامع با فرض عدم تغییر خاص در متغیرهای اثرگذار مانند بازار جهانی (انتظار برای نتیجه مذاکرات تجاری چین و آمریکا) ادامه پیدا خواهد کرد. پس از پایان آخرین رالی جاماندگی سهام باید درانتظار واکنش آنیتر سهام به بازارهای اثرگذار بود.
شایعات دوباره از تجدید ارزیابی
بار دیگر بازار اخبار و بعضا شایعات افزایش سرمایه از تجدید ارزیابی داراییها در حال داغ شدن است. در این خصوص احتمال معافیت مالیاتی برای ثبت اختلاف ارزش کنونی دارایی شرکتها با ارزش دفتری در حساب سرمایه از مواردی است که توجه بازار را به خود جلب کرده است. فارغ از اینکه این اخبار رد یا تایید شود بار دیگر بد نیست به بررسی کلی این موضوع پرداخته شود. احتمالا دوباره عدهای توجیه بنیادی را برای علت ارزندگی سهام در مسیر افزایش سرمایه از تجدید ارزیابی داراییها مطرح میکنند. شاید برای معاملهگران بهتر باشد از یک معیار مقایسه برای سنجش ارزندگی سهام در مسیر افزایش سرمایه از این محل به ظاهر جذاب استفاده کنند. اگر بنا بر تجدید ارزیابی داراییها است حداقل باید به تغییرات حقوق صاحبان سهام و ارزش دفتری سهام قبل و بعد از افزایش سرمایه و همچنین در پایان سال مالی ۹۸ توجه شود. در چنین شرایطی علت عدم ارزندگی ذاتی سهام زیانده پس از تجدید ارزیابی داراییها مشخص میشود.
نکته دیگر اینکه اگر شرکتی با سودآوری بسیار اندکی وجود داشت و قانون سرانجام مجوز معافیت مالیاتی برای تجدید ارزیابی دارایی همه شرکتها را مهیا ساخت از مقایسه میان شرکتهای با پشتوانه بنیادی و شرکت مزبور (که از نرخ بازده داراییها بسیار پایین است) میتوان به این نکته پی برد که اگر شرکتهای با پشتوانه بنیادی نیز قصد انجام افزایش سرمایه از تجدید ارزیابی داراییها را در دستور کار قرار دهند شاید با میزان افزایش سرمایه به مراتب سنگینتر از شرکت اولیه مواجه شوند.
با این پتانسیل تقریبا تمامی شرکتهای بورسی به دنبال موجهای تورمی سنگین توانایی افزایش سرمایه چندصد درصدی از محل تجدید ارزیابی داراییها را دارا هستند. در چنین شرایطی و با پیشفرض اثر این نوع افزایش سرمایه بر قیمت سهام در نگاه بورسبازان، شاخص کل بورس تهران باید رشدهای چندصد درصدی را تجربه کند. این در حالی است که نهایتا این موضوع حبابهای سنگین در کل بورس است و به هیچ وجه این حالت بورس با متغیرهای کلان اقتصادی مانند نرخ سود بدون ریسک همخوانی ندارد.
دنیای اقتصاد
نشریه آمریکایی نیویورک تایمز طی روزهای گذشته نوشت «رئیسجمهور آمریکا از اقدامی متقابل که منجر به افزایش تنشها میشد، عقبنشینی کرد. ترامپ پس از یک روز پرتنش، حملات نظامی علیه ایران در تقابل با ساقطکردن پهپاد تجسس آمریکا را تائید، اما از اجراشدن آنها عقبنشینی کرد.
این خبر پس از جلسه فوری ترامپ با مقامات ارشد کنگره منتشر شده است.» براساس گفته چند مقام آمریکایی، مقامات دیپلماتیک و نظامی پس از بحث و مذاکرات جدی در کاخ سفید، در جلسه مشاورهای که میان مقامات ارشد امنیت ملی ریاستجمهوری و رهبران کنگره آمریکا برگزار شد، در آن شامگاه در انتظار یک حمله بودند. رئیسجمهور ابتدا با حمله به چند هدف ایرانی مانند رادار و آتشبارهای موشکی موافقت کرده بود. همچنین یک مقام ارشد آمریکایی مدعی شد که عملیات در مراحل اولیه خود بود که کنسل شد.
هواپیماها به راه افتاده و کشتیها مستقر شده بودند اما زمانی که دستور توقف آمد هیچ موشکی شلیک نشده بود. اما مشخص نیست که آیا دونالد ترامپ نظرش را در مورد حملات ادعایی تغییر داد یا اینکه کاخ سفید مسیر را به دلایل لجستیک و استراتژیک عوض کرد. به همین منظور «آرمان» گفتوگویی را با صادق زیباکلام استاد دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران ترتیب داده که در ادامه میخوانید.
با توجه به آنکه طی روزهای گذشته اخباری در خصوص حمله نظامی ایالات متحده از سوی رسانههای آمریکایی منتشر شد گمانهزنیهای فراوانی در خصوص علل عدم حمله واشنگتن مطرح شد. دیدگاه شما در این خصوص چیست؟
در درجه اول باید به مردم کشورمان حق دهیم که تا حدودی نگران هستند و بسیار دقیق این تحولات را دنبال میکنند. البته این استثنا را باید قائل شویم چون عدهای این پدیدههای سیاسی را با شک و شبهه دنبال کرده و بر این نظرند که همه این مسائل بازی از پیش طراحی شده بوده و بهدنبال تئوریهای توطئه هستند. همچنین عدهای بر این قول هستند که همه این مسائل چیزی بیش از جنگ زرگری از سوی آمریکا نیست.
اما بهنظر میرسد شما با هیچیک از این تئوریها در خصوص تنش میان تهران-واشنگتن موافق نیستید.
آنچه که در صحنه در حال وقوع بوده کاملا حقیقی است و دقیقا آنچه که افکار عمومی نیز دنبال میکنند واقعی بوده و در پشت پرده گفتوگوهای پنهانی میان تهران-واشنگتن نیست. واقعیت همین مسائلی است که افکار عمومی دنبال میکنند.
برای بسیاری از ایرانیان رفتار واشنگتن در قبال تهران قابل درک نیست. بهگونهای که رسانههای آمریکایی اعلام کردند که دونالد ترامپ دستور حمله نظامی به ایران را صادر کرده بود اما پس از آن اعلام شد که وی در لحظات آخر از این اقدام منصرف شده است. آیا واقعا ترامپ بهدنبال حمله به ایران بود؟ همچنین مکانیسم تصمیمگیری در ایالات متحده در این خصوص چگونه است؟
رسانههای معتبر آمریکایی همچون نیویورک تایمز و واشنگتن پست این مساله را تائید کردهاند. در ایالات متحده مکانیسم تصمیمگیری وجود دارد. همچنین بهنظر میرسد ترامپ یک هدفی از مطرحکردن مسائل به این گونه را دنبال میکند. همچنین بهنظر میرسد ایالات متحده بهدنبال آن است تا یک اجماع جهانی علیه ایران بهوجود آورد.
باید بدانیم که اینگونه نیست که پنتاگون وزارت دفاع ایالات متحده و یا مشاوران رئیسجمهور برنامهریزی کنند که روزی مشخص قرار است اهدافی در ایران مورد هدف قرار گیرد. پس از آن در دقیقه 90 اندکی قبل از آنکه عملیات آغاز شود ترامپ دستور لغو حمله را صادر میکند. بعید بهنظر میرسد اینگونه باشد. اینکه چنین حمله احتمالی به ایران ساختگی بوده و یا نه خیلی نمیتوان به آن پرداخت. اما نکتهای که حائز اهمیت بوده این است که ترامپ بهدنبال اجماع جهانی در همراهی خود باید ایجاد کند.
چرا ترامپ نیاز دارد علیه ایران اجماع جهانی در همراهی با ایالات متحده ایجاد کند؟
اساسا ترامپ بهعنوان رئیسجمهوری رادیکال و جنگطلب چه خود و یا کابینهاش شناخته میشوند. اگر دقت کنیم در خود آمریکا نیز بهطور اخص در میان دموکراتها مخالفان ترامپ ابراز نگرانی میکنند از اینکه باید مراقب بود تا ترامپ آمریکا را وارد یک جنگ گسترده جدید در خاورمیانه نکند. از سوی دیگر شاهدیم که متحدان همیشگی ایالات متحده در اتحادیه اروپا به جز بریتانیا که همواره همراه آمریکا بوده است، اما فرانسه، آلمان و ایتالیا و در مرحله بعدی روسیه و چین به هیچعنوان با آمریکاییها بهخصوص شخص دونالد ترامپ همراهی نکرده و مخالفت خودشان را با خروج یکجانبه واشنگتن از توافق هستهای اعلام داشتهاند.
همچنین در آمریکا نیز کم نیستند دموکراتها و منتقدانی که مقصر اصلی افزایش تنشها را ترامپ میدانند که ایشان از برجام بهصورت یکجانبه از توافق هستهای (برجام) خارج شد. لذا اگر در حال حاضر و تحت این شرایط ترامپ وارد یک درگیری نظامی با ایران شود هم در خود آمریکا خیلی از او حمایت نمیشود چون با انتقادات خیلی زیادی همراه است و همچنین در اروپا نیز همینگونه است بهگونهای که بسیاری از متحدان آمریکا نیز با واشنگتن همراهی نمیکنند. از سوی دیگر روسیه و چین نیز با واشنگتن همراهی نمیکنند. همچنین ممکن است بسیاری از کشورهای دیگر نیز با واشنگتن همراهی نکنند. بنابراین با واشنگتن احتمالا عربستان، امارات و رژیم صهیونیستی همراهی خواهند کرد.
باید بدانیم که کابینه ترامپ از چنین مسالهای آگاهی دارند. بنابراین بهدنبال آن هستند تا افکار عمومی را خیلی بیشتر علیه ایران همراه کنند. به همین دلیل بهنظر میرسد ترامپ دارد تلاش میکند تا ایران را جنگافروز و فراری از مذاکره نشان دهد و اینگونه مطرح دارد که این ایران است که تن به مذاکره نمیدهد. بنابراین در نتیجه هیچ راهی بهجز درگیری نظامی باقی نمانده بود. لذا این مساله بسیار مهم است که جمهوری اسلامی ایران در تلهای که آمریکاییها طراحی کردهاند گرفتار نشود. در حال حاضر اجماع جهانی علیه ایران نیست.
این در حالی است که در سالهای گذشته اینگونه بود همچنین با توجه به قطعنامههایی که در شورای امنیت علیه ایران صادر شد در زمان دولت احمدینژاد به اتفاق آرا بود. بهگونهای که بهجز بریتانیا، فرانسه و ایالات متحده حتی چین و روسیه نیز علیه ایران رای دادند. تمام قطعنامههایی که علیه ایران در شورای امنیت در آن زمان صادر شد به اتفاق آرا بود یعنی حتی یک کشور نبود که با محکومیت ایران مخالفت کند. این در حالی است که در حال حاضر آن اجماع وجود ندارد.
نهتنها آن اجماع در حال حاضر علیه ایران وجود ندارد بلکه کم نیستند کسانی که انگشت اتهام را به سوی ترامپ نشانه گرفتهاند و صراحتا اعلام میدارند که در این افزایش تنشها و درگیری که ممکن است بهوقوع بپیوندد واشنگتن نیز مقصر بوده است، بهگونهای که بزرگترین تقصیر ترامپ این بوده است که با بیرون آمدن یکجانبه از توافق هستهای (این در حالی است که همه کشورهای امضاکننده برجام مخالف خروج ایالات متحده از توافق هستهای بودند) از سوی دیگر آژانس بینالمللی انرژی اتمی بر اساس گزارشاتی که داده است تائید میکند که ایران بر اساس مقررات بینالمللی عمل کرده و طی این مدت به تعهداتش در برجام متعهد بوده است. لذا این مساله باعث میشود برخلاف گذشته که علیه ایران اجماع وجود داشت چنین اجماعی در حال حاضر وجود ندارد. بنابراین دونالد ترامپ، جان بولتون و مایک پمپئو تلاش زیادی میکنند تا ایران را بهگونهای در میان افکار عمومی جهانی بهخصوص در آمریکا محکوم کرده و اینگونه وانمود نمایند با توجه به آنکه ایران تمامی درها را به روی صلح و مذاکره بست، این کشور دیگر چارهای برای آمریکا بهجز حمله نظامی باقی نگذاشت. این همان نکتهای است که باید به آن توجه داشت آمریکاییها اینگونه مطرح داشتند که واشنگتن بهدنبال حمله نظامی به ایران بود اما اصطلاحا در دقیقه 90 ترامپ اعلام کرد دست نگه دارید. بهنظر میرسد این مسائل بخشی از آن تلاشهایی است که واشنگتن سعی میکند اعلام دارد که ما همهگونه همراهی و تلاش را به کار بردیم تا کار به درگیری نظامی نکشد اما این ایران بود که خود بهدنبال درگیری نظامی بود.
شواهد و قرائن دیگری نیز میتوانید بر اثبات چنین سناریوی احتمالی از سوی واشنگتن ارائه کنید؟
دلیل دیگری که میتوان مطرح کرد این است که اگر دقت کنیم بعد از آنکه تهران اعلام کرد پهپاد آمریکایی توسط پدافند ایران در پاسخ به تجاوز این پرنده ایالات متحده به حریم هواییاش با دادن اخطار قبلی این پهپاد را منهدم کرد. ترامپ بلافاصله اعلام داشت که ایران مرتکب اشتباه فاحشی شد. معنی این موضع چیست؟ معنی آن این است که واشنگتن به تهران درسی خواهد داد که منهدمکردن پهپاد آمریکایی چه معنایی دارد. اما چند ساعت بعد ترامپ در دیدار نخستوزیر کانادا موضعش را اصطلاحا 180 درجه تغییر داده و اعلام داشت به احتمال زیاد این اشتباهی بوده که ایرانیان مرتکب شدهاند بهگونهای که ممکن است یک فرد نظامی به اشتباه دستور انهدام را صادر کرده است.
یعنی بهگونهای که این حرف را در دهان ایرانیها میگذارد که ایرانیها خیلی مقصر نبودهاند. بهنظر همه این مسائل همان تلاشهایی است که آمریکاییها و بهخصوص دونالد ترامپ انجام میدهند تا احتمالا اینگونه مطرح دارند که ایالات متحده تا حد ممکن با ایران همراهی کرد حتی من بهعنوان رئیسجمهور آمریکا حاضر شدم به ایرانیها بگویم که به اشتباه پهپاد آمریکایی را منهدم کرده است. بنابراین بهنظر میرسد ترامپ بهدنبال آن است که اینگونه وانمود نماید که این واشنگتن نبود که به استقبال جنگ رفت بلکه این تهران بود که خواستار جنگ بود. لذا این نگرانی وجود دارد که ترامپ و مشاورانش در کاخ سفید بهگونهای دقیق و از پیش طراحی شده ایران را در چنین دامی بیندازد و همانند گذشته یک اجماع جهانی علیه ایران ایجاد نماید.
در نتیجه آن ممکن است همه کشورها اینگونه مطرح دارند که درست است که با بسیاری از مواضع ترامپ موافق نیستیم و بسیاری از دیدگاههایش مورد قبول نیست، اما ایران راه دیگری برای آمریکاییها بهجز درگیری نظامی باقی نگذاشت. بنابراین شکلگیری چنین فضایی کاملا به نفع ترامپ است. حال ترامپ لبخند میزند و اینگونه ادعا میکند همان کسانی که پهپاد آمریکایی را منهدم کردند همانها به نفتکشها آسیب زدند. لذا واشنگتن بهدنبال آن است تا ایران را ستیزهجو نشان دهد. تاکنون نتوانسته فضا را در حد مطلوب علیه ایران کند. بنابراین بهنظر میرسد خیلی فاصله وجود دارد تا چنین فضایی به منظور درگیری نظامی ایجاد شود. اما واقع ماجرا این است که ترامپ در حال تدارک دیدن مقدمات لازم به منظور جنگ روانی و پس از آن یک جنگ را با ایران آماده میکند. هدف اولیه ترامپ آن است که افکار عمومی را علیه ایران بسیج کند.
اگر درگیری احتمالی میان تهران- واشنگتن با ایجاد اجماع جهانی (که البته خیلی مشکل است) و آمادهسازی افکار عمومی جهانی بهوقوع بپیوندد موقعیت و رفتار احتمالی ایران در قبال چنین درگیری تحمیلی احتمالی چه خواهد بود؟ همچنین آیا آمریکاییها قدرت بازدارندگی ایران را دستکم گرفتهاند؟
با توجه به آنکه این پهپاد پیشرفته آمریکایی که در ارتفاع خیلی بالایی پرواز میکرده است منهدمکردن آن کار سادهای نبوده است اما ایران با دارابودن موشکهای دقیق موفق شد این پهپاد را منهدم کند. بنابراین بهنظر میرسد که آمریکاییها هم قدرت بازدارندگی کشورمان را دستکم فرض نکردهاند. یعنی اینگونه نیست که آمریکاییها بر این تصور باشند که ایران هدفی آسان از لحاظ نظامی است. بعید بهنظر میرسد چنین تصویر و تصوری از ایران داشته باشند. بدون شک ایران توانایی ضربهزدن به آمریکاییها و متحدانش را دارد، اما با توجه به آنکه من نظامی نیستم بنابراین نمیتوانم در مورد مسائل نظامی نظر کارشناسی بدهم. اما بهنظر میرسد بدون شک حزبا... لبنان میتواند موشکهای زیادی به سوی سرزمینهای اشغالی پرتاب کرده و خسارات و تلفاتی را به رژیم صهیونیستی وارد کند. همچنین بدون شک متحدان منطقهای ایران میتوانند در هر صورت صدماتی را به نیروهای آمریکایی در منطقه وارد کنند. از سوی دیگر در خلیج فارس هم به همین ترتیب است بهگونهای که موشکهای میانبرد و دوربرد ایران میتوانند اهدافی را در عربستان، امارات و بحرین هدف قرار دهند. بنابراین ایران میتواند ضرباتی را به آمریکا و متحدانش وارد کند. البته آمریکاییها و متحدانش هم بیکار نمینشینند.
یعنی از دیدگاه شما آمریکاییها بهدنبال تکرار سناریوی افغانستان در 2001 و عراق در سال 2003 هستند؟
باید بدانیم که آمریکاییها به گفته خودشان بهدنبال تغییر حکومت در ایران نیستند. البته آنها علاقه بسیاری دارند تا تغییر در ایران صورت گیرد. اما آمریکاییها خودشان که میگویند قصد چنین کاری ندارند.
توان آمریکاییها در پیادهکردن چنین سناریویی را چگونه ارزیابی میکنید؟
بهنظر میرسد آمریکاییها نمیتوانند چنین سناریویی را عملیاتی کنند. بهدلیل آنکه برخلاف عراق و افغانستان، اشغال ایران کار سادهای نیست. بنابراین آمریکاییها بهدنبال آن نیستند که نیروهای نظامی خودشان را وارد ایران کنند. چون به خوبی میدانند نظام جمهوری اسلامی ایران از حمایت مردمی برخوردار است. بنابراین آمریکاییها به هیچعنوان بهدنبال اشغال خاک ایران و پیادهکردن نیرو همچون افغانستان و عراق نیستند بلکه آنها از طریق شلیک موشکهایشان از خلیج فارس و از پایگاههایشان در منطقه، بهعلاوه بمبارانهای هوایی زیرساختها و مراکز ارتباطی کشور را مدنظر دارند. باید بدانیم که ایالات متحده حتی یک سرباز هم وارد خاک ایران نخواهد کرد.
هدف آمریکاییها از چنین حمله نظامی احتمالی چیست؟
هدف آنها کاملا مشخص است. آمریکاییها به خیال خودشان در پی واردکردن آسیبهایی به کشور هستند که تا سالیان سال بازسازی آنها طول بکشد. البته امیدوار هستیم که چنین سناریویی هیچوقت بهوقوع نپیوندد. البته خیلی روشن نیست که آنها بهدنبال عملیاتیکردن چنین سناریویی باشند، چون زمان تاکنون به نفع آمریکاییها بوده است. اینکه ایران وارد جنگ نظامی نشده و جنگی میان تهران-واشنگتن بهوقوع نپیوندد و همچنین مذاکرهای هم در مقابل انجام شود این دقیقا به نفع آمریکاییها خواهد بود. بهدلیل آنکه زمانی که نه مذاکره و نه جنگ صورت نمیگیرد اما متاسفانه تحریمها و فلجشدن اقتصاد ادامه مییابد.
بنابراین این مساله دقیقا به نفع آمریکاییهاست، بهدلیل آنکه براساس تخمینها و گمانهزنیهای صورت گرفته وضعیت اقتصادی کشورمان وضعیت مطلوبی ندارد. تخمینهای موجود نشان میدهد که رشد اقتصادی ایران در سال 98 ممکن است به منفی 6 برسد. تورم بسیار بالا است.
همچنین عملا آمریکاییها با تحریمهایی که اعمال داشتهاند جلوی صادرات نفت ایران را گرفتهاند. بهگونهای که هیچکشوری بر اساس تحریمهای آمریکاییها حاضر نیست و یا نمیتواند از ایران نفت خریداری کند. لذا ایران در بهترین حالت با استفاده از سایر راههای غیرمرسوم و معمول همچون قاچاق نفتش را به فروش برساند. همچنین پس از فروش نیز ایران نمیتواند پولش را بازگرداند. بهعنوان نمونه مسئولان فوتبال کشورمان خیلی سعی کردند تا پول سرمربی فوتبال پرسپولیس را پرداخت کنند و در نهایت مسئولان فدراسیون فوتبال مجبور شدند تا بهصورت نقدی (اسکناس) به ایشان پول بدهند. بنابراین نقل و انتقال ارزی از شبکه بینالمللی بانکی بسیار سخت و پیچیده است.
با توجه به آنکه اروپاییها در پی راهاندازی اینستکس بودند اما تاکنون اقدام عملی انجام ندادهاند. آیا امکان راهاندازی سازوکار مالی میان ایران و کشورهای اروپایی با توجه به فشارهای آمریکاییها وجود دارد؟
واقعیت آن است که مساله حقوق بشر برای اروپاییها بسیار حائز اهمیت است. اروپاییها بسیار اصرار داشتند که ایران از برجام خارج نشود. بنابراین گذشت زمان بهبودی برای یافتن راهحلی میان ایران و کشورهای اروپایی نخواهد کرد. لذا زمان به نفع ترامپ است. متاسفانه تحریمها به نفع واشنگتن تمام میشود.
در حال حاضر تحریمهای ظالمانه آمریکاییها دردسرساز شده است. هرچند عدهای بهدنبال آن هستند که کاسه و کوزه را بر سر دولت بشکنند اما چنین تحلیلی کاملا سادهانگارانه است که فقط مشکل ناتوانیهای دولت دکتر روحانی است. ابعاد مساله بسیار بیشتر از این مسائل است. زمانیکه هیچ کشوری بهدلیل تهدیدات آمریکاییها حاضر نیست از کشورمان نفت خریداری کند همچنین اگر تازه نفتی هم از راه نامتعارف به فروش برسد معلوم نیست پول آن چگونه و در چه زمانی وارد کشور خواهد شد دیگر فرق نمیکند چه کسی رئیسجمهور باشد. لذا بهنظر میرسد وضعیت کنونی وضعیت متعادلی نیست. به همین دلیل هم است که ترامپ درحال حاضر به گزینه نظامی نمیاندیشد، چون تمرکز خود را در بخش اقتصادی گذاشته است.
آیا این امکان وجود دارد در صورت پیروزی احتمالی ترامپ در دور دوم انتخابات در سال 2020 گزینه نظامی علیه تهران را عملیاتی کند؟
همه شواهد و قرائن نشان میدهد که متاسفانه شانس دونالد ترامپ خیلی زیاد است. آمار بیکاری در حال حاضر در دوره ترامپ کمترین و رشد اقتصادی نیز در بالاترین میزان و همچنین تورم در پایینترین نقطه قرار دارد. از سوی دیگر طبقه متوسط در آمریکا وضعیت نسبتا مطلوبی دارند. بنابراین بهنظر میرسد به ایشان رای خواهند داد. اما از سوی دیگر روشنفکران در آمریکا بهدلیل عقاید خاص نژادپرستانه ترامپ خیلی موافق با او نخواهند بود. لذا ممکن است این برخورد نظامی احتمالی در صورتی که ترامپ در انتخابات موفق شود بهوقوع بپیوندد اما چنین برخورد احتمالی در آینده نزدیک نخواهد بود.
آرمان/ مرتضی رفیعی
به گزارش رویداد۲۴، وزارت نفت پیشتر از دو نماینده مجلس یعنی هدایتالله خادمی (که مدتی پیش سند دریافت حقوق نجومی او منتشر شد) و ابوالفضل ابوترابی در مورد ادعاهای آنها درباره موضوعاتی، چون کشف کارتخوان در دفتر وزیر و ضرر به بیتالمال از طریق اوراق جکتهای ۲۰۰ میلیون دلاری، شکایت کرده بود.
سخنگوی هیأت نظارت بر رفتار نمایندگان نام نمایندهای که پرونده او برای رسیدگی به دستگاه قضایی ارجاع شده را اعلام نکرده، اما گفته که شکایت وزارت نفت از ابوترابی در مراحل اول رسیدگی است. با این حساب مشخص میشود که نماینده مذکور کسی جز هدایتالله خادمی نیست. دیروز جمالی نوبندگانی، سخنگوی هیأت نظارت بر رفتار نمایندگان در جمع خبرنگاران عنوان کرد که وزیر نفت برای توضیح درباره ادعاهای خادمی شخصاً در جلسه صبح دیروز هیأت نظارت حاضر شده بود. به گفته جمالی پس از توضیحات بیژن زنگنه، «قرار بر این شد تا موضوعات مربوط به اوراق جکت و دستگاه کارتخوان که در زمره وظایف نمایندگی مجلس تشخیص نداده شد به دادگاهی که این شکایت از آنجا آمده بود ارجاع شود و نماینده در آن دادگاه توضیحات خود را اعلام کند.» وزارت نفت شکایت دیگری هم از خادمی درباره اظهارات او پیرامون صنعت پتروشیمی مطرح کرده بود که به گفته جمالی نوبندگانی این اظهارات خارج از چارچوب وظایف نمایندگی تشخیص داده نشده است.
تکذیب نفوذ در وزارت نفت
در پی خبر برخی رسانهها به نقل از دو تن از نمایندگان مجلس مبنی بر نفوذ در وزارت نفت به واسطه ارتباطات یک خانم با تعدادی از مدیران این وزارتخانه، یک مقام آگاه در وزارت اطلاعات آن را رد کرد. به گزارش ایسنا، این مقام آگاه در وزارت اطلاعات ضمن نادرست خواندن خبرمذکوراظهارکرد: محتوای پروندههای امنیتی صرفاً در اختیار مراجع ذی صلاح قضایی قرار میگیرد و بیان اتهاماتی از این دست توسط هر فرد یا مرجع دیگری فاقد اعتبار میباشد.
به گزارش ایرنا از تارنمای شبکه تلویزیونی روسیا الیوم، هوک مدعی شد: نباید تهدیدی برای دریانوردی در تنگه باب المندب وجود داشته باشد.
رئیس گروه ویژه اقدام ایران در وزارت امور خارجه آمریکا افزود: باید با تلاشهای ایران در استفاده از نیروهای نیابتی اش در منطقه مقابله کرد.
هوک در اظهاراتی تکراری مدعی شد: تهران به تشدید تنشها در منطقه ادامه میدهد و هرگونه تلاشهای دیپلماتیک برای کاهش تنشها را رد میکند.
وی با تکرار سخنان چند روز گذشته خود ادامه داد: دیپلماسی ما نباید این حق را در اختیار ایران قرار دهد تا این کشور، پاسخ ما را با اقدام نظامی بدهد؛ بلکه تهران باید پاسخ آمریکا را از طریق دیپلماتیک دهد.
رئیس گروه ویژه اقدام ایران در وزارت امور خارجه آمریکا اضافه کرد: کارزار حداکثری فشار بر ایران تأثیر گذار و تهران این را کاملاً درک کرده است.
هوک گفت: عربستان به آمریکا در تأمین (کمبود) نفت، کمک شایان توجهی کرده است.
به گزارش تسنیم، ایرج عرب مدیرعامل و مهدی محمدنبی و علی رغبتی دو عضو هیئت مدیره باشگاه پرسپولیس که برای مذاکره با گزینههای مدنظر این باشگاه به استانبول ترکیه سفر کرده بودند با ماسیمو کاررا سرمربی ایتالیایی جلسهای برگزار کردند.
در این جلسه طرفین درباره مسائل مختلف صحبت و مذاکره کردند.
قرار است تکلیف سرمربیگری پرسپولیس تا چند روز آینده مشخص شود.
مسئولان پرسپولیس پس از مذاکره با کاررا عازم فرودگاه شدند تا به تهران بازگردند.