خیلیها فکر میکنند که این دیگر پایان خط همکاری این دو طیف با یکدیگر است. غلامعلی جعفرزاده اما میگوید هنوز امکان احیای این ائتلاف وجود دارد، به شرطی که اصلاحطلبان برخی واقعیتها را بپذیرند؛ مهمترین اش اینکه بدون این ائتلاف خطر تندروها جدیتر از قبل خواهد شد.
به نظر شما با اتفاقات اخیر در انتخابات هیأت رئیسه مجلس، کار ائتلاف مستقلین و اصلاحطلبان را باید پایان یافته بدانیم؟
غلامعلی جعفرزاده روههای دیگر و جریانهایی که پتانسیل دارند اجماع و ائتلاف کند؛ یعنی اگر اصلاحطلبان تصور کنند که به تنهایی قادر به پیروزی در انتخابات هستند، این اشتباه است.
اما اصلاحطلبان معتقدند که اگر فشارهایی مثل نظارت استصوابی و امثال اینها برداشته شود این امکان در همین شرایط برایشان موجود است.
من میگویم نیست، ناظر به حرف آقای خاتمی هم میگویم که به نظرم ارزیابی درستی داشتند. من هم به عنوان فردی که احساس میکنم با اصلاحطلبان اشتراکات بسیار جدیتری دارم اصلاً از این وضعیت خشنود نیستم. ما چه بخواهیم وچه نخواهیم یک قسمتی از کارنامه دولت به دلایل مختلفی پایگاه رأی اصلاحطلبان را دچار آسیب کرد و یک مقداری عملکرد خودشان در مجلس و یک مقدار زیادی هم تخریبهایی که واقعیت نداشتند.
بنابراین خیلی طبیعی است که این دوره با دوره قبل برای اصلاحطلبان فرق میکند و آنها باید حرف آقای خاتمی را جدی بگیرند؛ اینکه بحث نظارت استصوابی را در این مقوله پیش بکشیم هم درست نیست؛ چون این واقعیت صحنه است. بله، میشود که به آن فرآیندها اعتراض کرد و نقد وارد دانست و برای اصلاح آنها تلاش کرد. اما جای این کارها در صحنه صفکشی انتخاباتی نیست. در صف کشی انتخاباتی باید واقعیت را دید و براساس آن تصمیم گرفت؛ یعنی در این انتخابات پیش رو امکان تجدید نتیجه انتخاباتهای 92، 94 و 96 برای اصلاحطلبان جز با اجماع و ائتلاف وجود ندارد.
برای خود شما در اردوگاه اعتدالیون و مستقلین چه؟ همین وضعیت برای شما وجود ندارد؟ همان آسیبها به پایگاه رأی شما وارد نشده؟
قطعاً شده و بسیار غیرواقعبینانه است اگر فرض کنیم که ما هم فکر میکنیم میتوانیم در این انتخابات پیش رو بدون ائتلاف نتیجه خوبی بگیریم. من معتقدم جریان میانه هم نمیتواند بدون ائتلاف و فقط با تکیه بر جریان خودش رأی بگیرد مگر اینکه افرادی با تکیه به مشخصات و موقعیت شخصی خود این کار را بکنند.
حالا سؤال این است که اگر اصلاحطلبان در این انتخابات، با توجه به ترسیمی که شما از صحنه رقابت داشتید، با شما ائتلاف نکنند احتمال دارد که جریان اعتدالیون و مستقلین به سمت ائتلاف با اصولگرایان بروند؟
به هر حال جامعه ما را میشناسد؛ ما قطعاً با یک سری جریانهای تندرو در هر دو جناح کاری نداریم و کنار نمیآییم.
در انتخابات داخلی مجلس اما این اتفاق افتاد و با هم کنار آمدید.
نه، ما آتش به اختیار گذاشتیم و در این وضعیت برخی به سمت اصولگرایان متمایل شدند. در نهایت آقای مصری هم که جایگزین آقای مطهری شد، آدم معقولی است در جریان اصولگرا. شما میدانید که آقای دهقان خیلی تند و تیزتر است و نتوانست رأی بیاورد. ولی این هست که بالاخره قسمتی از این طیف اعتدالی و مستقل به سمت اصولگرایانی که همچنان مرزبندی خود را با دولت حفظ کردهاند متمایل شود و با آنها همکاری کند. مسأله الزاماً رفتن به سمت تندروها نیست و بعید هم هست جریانهایی مثل پایداری با همان اصولگرایانی که منتقد دولت هستند اما روش آرامتری دارند کنار بیاید. اما چیزی که عیان است این است که جریانها در این انتخابات نیاز به ائتلاف دارند و باید شریک پیدا کنند. به هر حال انتخابات میدان رقابت است و این رقابت نیاز به یک محاسبهگری دارد.
الان حداقل بخشی از امیدیها فراکسیون شما را متهم میکنند که زمینهساز به هم خوردن ائتلاف شده است. مخصوصاً بلافاصله بعد از رأی آوردن در انتخابات مجلس دهم که راه خود را جدا کردید و به سوی دیگری رفتید...
ما راهمان را جدا نکردیم. از همان اول لیست امید قرار نبود به یک فراکسیون واحد ختم شود. قرار بود این لیستی باشد برای جلوگیری از تسلط تندروها بر مجلس که همینطور هم شد. یعنی فلسفه ارائه لیست امید همین بود و اگر به صحبتهای همان زمان سران اصلاحات برگردید این را میبینید. مخصوصاً در دور دوم این مسأله خیلی جدیتر شده بود؛ وگرنه آقای لاریجانی را چرا در لیست گذاشتند؟ او که با هیچکس نه جلسه گرفته بود و نه مذاکره کرده بود.
خیلیها خصوصاً در شهرهایی که رد صلاحیت بالا بود یا در دور دوم چرا در لیست بودند؟ چون میخواستند رقیب تندرو و افراطی آنها رأی نیاورد. این متأسفانه برداشت اشتباهی بود که اصلاحطلبان همان اول بعد از نتایج تهران جا انداختند که لیست امید یعنی اصلاحات و یعنی یک فراکسیون و بعد هم خودشان باور کردند این را. ما در همین انتخابات هم تمام راهها را رفتیم که بتوانیم با دوستان فراکسیون امید ائتلاف کنیم اما یا نخواستند یا برایشان اهمیت نداشت و این کار را نکردند. جوابی ندادند و در نهایت ما باید چه میکردیم؟
شما از همان اول با پیش کشیدن موضوع آقای لاریجانی برای این کار خط قرمز تعیین کرده بودید.
ائتلاف یعنی اینکه شما گزینهها را بگذارید روی میز و ما هم بگذاریم. ما فقط روی آقای لاریجانی بحث داشتیم، آن هم به این دلیل که اساساً آقای عارف را با کمال احترامی که برایشان قائل هستیم در حد اداره مجلس نمیدانیم. خب میآمدند مذاکره میکردیم و آنها هم گزینه میدادند و میگفتند چه میخواهند. سیاست دنیای یارکشی و وزن کشی است. ما نمیتوانیم منتظر منویات فراکسیون امید باشیم، ما هم براساس موقعیت، نفرات و توان خودمان تصمیم میگیریم؛ ما که نمیتوانیم یک طرفه ائتلاف کنیم.
با این تفاسیر معتقدید زمینه ائتلاف برای انتخابات 98 از بین رفته یا هنوز امیدی هست که این اتفاق بیفتد؟
این انتخابات مجلس باید یک بار بازخوانی شود و اصلاحطلبان بر اساس مختصات صحنه رقابت تصمیم بگیرند. این اتفاق اگر بیفتد بله امکان ائتلاف هست. ببینید ما باید محاسبه سود و زیان را در سیاست بلد شویم و یاد بگیریم. بله، خیلیها از خیلیها در این صحنه دلگیر و ناراحت میشوند، از همدیگر احساس کم توقعی میکنند اما در لحظه تصمیمگیری باید چیزی که عمل کند، فقط و فقط محاسبه سود و زیان تصمیم باشد.
بعد از این اتفاقات، سران دو فراکسیون علیه همدیگر حرف زدهاند. در فراکسیون و جریان شما چقدر تمایل برای فاصله گرفتن و تمام کردن ائتلاف سال 94 وجود دارد؟
ما تمام تمایل مان این است که معتدلین چپ و راست در یک ائتلاف وارد انتخابات شوند. ما هیچ تمایلی برای پایان دادن به این ائتلاف نداریم مگر آنکه مجبور شویم و طرف مقابل مایل به ائتلاف با ما نباشد؛ وگرنه اصلاً دوست نداریم از یک همکاری که نتایج خوبی هم داشته تا اینجا، کنار بکشیم.
با این وصف شاید باز هم متهم شوید که میخواهید از سبد رأی اصلاحطلبان سود ببرید.
اصلاً فلسفه ائتلاف همین است که طرفین از داشتهها و تواناییهای همدیگر سود ببرند و آن را برای هم به اشتراک بگذارند. البته خود مستقلین و اعتدالیون هم آنطور که برخی آقایان اصلاحطلب تبلیغ میکنند بدون پایگاه رأی نیستند و البته توانمندیهایی در سطوح دیگر هم دارند. کما اینکه من بعید میدانم این پایگاه رأی در انتخابات پیش رو همان وضعیت قبلی را داشته باشد و باز هم معتقدم حرف آقای خاتمی در این زمینه ارزیابی درستی بوده و اصلاحطلبان باید آن را درک کنند. ما خودمان هم میدانیم که بهطور مستقل نمیتوانیم در انتخابات کار چندانی انجام دهیم، اما این را هم میدانیم که خطر تندروها و روی کار آمدن آنها جدی است.
برای تجدید آن ائتلاف چه اتفاقی باید بیفتد، یعنی فکر میکنید اصلاحطلبان باید چه کنند و خود شما چه تکلیفی دارید؟
اصلاحطلبان باید واقعیت صحنه را ببینند؛ اینکه ما میخواهیم به جامعه فلان پیام را بدهیم و فلان سیگنال را بفرستیم، برداشت درستی از سیاستورزی نیست. ما سال 94 وقتی ائتلاف کردیم، ائتلاف ما برای ابد که نبود، برای همان مقطع انتخابات بود. اگر اینقدر پایدار بودند ائتلافهای ما که خب حزب تشکیل میدادیم. ائتلاف یعنی یک پروژه، ائتلاف یعنی فرآیندی که مرتب نیاز به تجدید دارد و مرتب باید برای زنده نگه داشتن آن کار کرد، داخل آن بده بستان داشت و گفتوگو داشت. ما گفتوگویی نداریم فعلاً با هم و این بسیار بد است.
خود شما چه باید بکنید که نکردید؟
این را دوستان اصلاحطلب باید بگویند. ما فکر میکنیم تا جایی که میتوانستیم کم نگذاشتیم. ما با دوستان اصلاحطلب ائتلاف کرده بودیم اما دوستان تصور میکردند ائتلاف کردن یعنی همجنس شدن با هم؛ نه ائتلاف یعنی با حفظ ویژگیها و تفاوتها یک گفتوگوی مستمر بر سر مسائل مختلف در برهههای مختلف ایجاد شود. ائتلافی که گفتوگوی داخل آن چند سال است که تعطیل شده مشخص است به مشکل میخورد.
چه کسی جلوی گفتوگو را گرفته؟
مقصر همه ما هستیم؛ بهتر است مقصر تعیین نکنیم. همه ما آن اهمیت لازم را نداشتیم. حالا یکی کمتر، یکی بیشتر.
و فکر میکنید برای انتخابات 98 تکلیف این ائتلاف چه شود؟
ما برای این انتخابات به ائتلاف عقلا نیازمندیم چون خطر تندروها جدی و مشهود است. ما تلاش میکنیم که فراگیرترین ائتلاف را مقابل این خطر از همه طیفها تشکیل دهیم. دوست هم داریم دوستان اصلاحطلب را هم در این جمع داشته باشیم. مسأله واقعاً بحث آقای عارف و لاریجانی نیست، مسأله خیلی فراتر از اینهاست و چه خوب است که دوستان اصلاحطلب هم موضوع را در یک چارچوب ملی و کلان ببینند.
ایران /احسان بداغی
مرکز اطلاع رسانی پلیس پایتخت درباره اخبار منتشر شده در خصوص خودکشی عبدالرضا داوری، مشاور محمود احمدینژاد، اعلام کرد: با بررسیهای صورت گرفته تاکنون خبری در این رابطه در یافت نشده است.
صبح امروز خبری در فضای مجازی منتشر شد مبنی بر اینکه عبدالرضا داوری، مشاور محمود احمدینژاد صبح امروز بر اثر خودکشی در منزل خود درگذشت. عبدالرضا داوری طی روزهای اخیر تحت افشاگری بیسابقه رسانهای همسرش قرار داشت.
مرکز اطلاع رسانی پلیس پایتخت درباره اخبار منتشر شده در خصوص خودکشی عبدالرضا داوری، مشاور محمود احمدینژاد، اعلام کرد: با بررسیهای صورت گرفته تاکنون خبری در این رابطه در یافت نشده است.
صبح امروز خبری در فضای مجازی منتشر شد مبنی بر اینکه عبدالرضا داوری، مشاور محمود احمدینژاد صبح امروز بر اثر خودکشی در منزل خود درگذشت. عبدالرضا داوری طی روزهای اخیر تحت افشاگری بیسابقه رسانهای همسرش قرار داشت.
محسن صفاییفراهانی، فعال سیاسی اصلاح طلب درباره حواشی قتل همسر دوم محمدعلی نجفی بیان کرد: من بسیار متاسف شدم که شخصیت با تجربه و متواضعی مثل آقای نجفی دچار چنین مشکلی شد. در این شرایط که مشکل مدیریتی این قدر گریبان گیر کشور شده است، یک مدیر باتجربه را اینگونه از دست دادیم.
وی گفت: این اتفاق دو ضایعه بود؛ یک ضایعه بُعد انسانی این اتفاق است که باعث مرگ یک انسان شد و ضایعه دوم محروم شدن کشور از داشتن یک مدیر باتجربه بود که دیگر نمی توان از او استفاده کرد.
هنوز نمیتوانم باور کنم نجفی چنین کاری را انجام داده باشد
نماینده سابق مجلس ششم با اشاره به شناخت خود از نجفی ادامه داد: من از این اتفاق و پرونده اطلاعات دقیقی ندارم و نمیتوانم خیلی اظهار نظر کنم ولی بر اساس شناخت خودم از نجفی و براساس برخوردهایی که با او داشته ام و حشر و نشر کاری که از نزدیک با وی داشتم می گویم این اتفاق برای خودم به شدت عجیب است، هنوز نتوانستم باور کنم که نجفی توانسته باشد چنین کاری را انجام دهد مگر آن که شرایط آن قدر برایش تنگ شده باشد که نتواند اوضاع را کنترل کند.
بر آتش به پا شده در زندگی نجفی نباید دمید
صفاییفراهانی در ادامه این گفتگو اشارهای تلویحی به اظهارات برخی اعضای حزب کارگزاران درباره پرونده نجفی کرد و اظهار داشت: من برای کسانی که ادعای هم گروهی و هم حزبی بودن با نجفی را دارند بسیار متاسف شدم که به این گونه از او اسم می برند و مسائل شخصی خودشان را با مسائل سیاسی و اداری کشوری مخلوط کنند. کسی که سیاسی هست نباید در این شرایط این گونه بحثها را باز کند، زمانی که کمکی که از دستمان بر نمیآید؛ بر آتشی که در زندگی نجفی به پا شده بیشتر نباید دمید و اگر نمیتوانیم آتش را خاموش کنیم کنار بکشیم تا دیگری کمک کند.
این چهره سیاسی اصلاح طلب گفت: یکی از دلایل عقب ماندگی کشور، عقب ماندگی افرادی است که مسبب چنین اتفاقاتی می شوند. به هر حال امیدوارم همه چیز در شرایط مطلوبی حل شود ضمن این که تاسف میخورم از اتفاقی که برای آن خانم افتاد و برای نجفی هم ناراحتم که قرار است ایشان را به همین راحتی از دست بدهیم.
امکان توطئه علیه نجفی وجود دارد
صفاییفراهانی در واکنش به صحبت های محسن رفیق دوست که اتفاق پیش آمده برای نجفی را توطئه می داند،{اینجا}،گفت: من اطلاع زیادی در اینباره ندارم اما در طی این 25 سال اخیر با توجه به اتفاقات مشابهی مانند اتفاقی که برای آقای مهاجرانی افتاد و مطالبی که درباره برخی از بیانات مسئولین گفته شده است، امکان توطئه نیز وجود دارد که به وضعیت عقب افتادگی کشور بر میگردد.
شاید آنهایی که نجفی با مفاسدشان برخورد کرد خواستند تلافی کنند
وی خاطرنشان کرد: نباید یک مدیر کارآمد را به این شکل از صحنه خارج کنیم و کامل از دست بدهیم. این هم نشان دهنده عدم عقلانیت و تفکر است، این قسم اتفاقات نه تنها بد است بلکه برای مدیریت کشور به دور از منطق و عقل است. نجفی با حضورش در شهرداری تهران مفاسد زیادی را آشکار کرد که البته به آنها رسیدگی نشد و چیزی هم گیر مردم نیامد یا با مشکلات برخورد نشد، اما از نظر من آنهایی که آسیب دیده بودند به نوعی خواستند تلافی کرده باشند و این فقط یک احتمال است.
خبرآنلاین
به گزارش فارس، علی ربیعی عصر امروز در مراسم دهمین سالگرد تأسیس روزنامه شهرآرا در تالار شهر گفت: رسانه و افکار عمومی موضوع امروز نیست و سابقهای دیرینه دارد و در همه دورانها افکار عمومی برای جوامع مهم بوده است.
سخنگوی دولت تصریح کرد: من حیات اجتماعی ایران امروز و آینده را مرتبط با کنشهای رسانهای میدانم، یک نفر ممکن است بگوید سیاست خارجی یا اقتصاد هر کسی عرصهای را مؤثر بداند.
وی با بیان اینکه شاید امروز بیش از هر زمان دیگری تکنولوژیهای ارتباطی باعث شده در جامعه هر فرد یک رسانه محسوب شود، تاکید کرد: تحولات نسل دهه ۶۰ در جای خودش قابل تأمل است، اما اثری که دنیای رسانه و فناوری بر نسل امروز گذاشته بیبدیل است.
ربیعی افزود: در کشور ما رسانه دستی قدرتمند در ارسال اخبار و ارتباط بین جامعه دارد و این اتفاقات باعث شده بیش از پیش بر لزوم حضور رسانه در جامعه باور پیدا کنیم، هیچ کشوری در دنیا به اندازه ما فعالیت رسانهای برونمرزی ندارد.
سخنگوی دولت با بیان اینکه هیچ دوره تاریخی در ایران اقتصاد تا این اندازه با بحث روانی و اجتماعی سرشته نشده بود، اظهار کرد: ذهنیتهای ناامن باعث میشود فرد بهسمت اعتیاد برود.
وی اظهار کرد: ما چه در زمینه ارتباط و چه سخن احتیاج بهکار و انسجام بیشتر داریم، اینکه رسانه توسط چه کسانی تولید میشود مهم است، این سخنی که جاری است کجا باید جریان پیدا کند و آیا باید در جامعه پخش شود، سخنگویی انتقال داستان جامعه برای سیاستگذاران است.
ربیعی عنوان کرد: کاری که با کمک رسانه دنبال میشود این است که ما روایتهای مشترک را دامن بزنیم تا بهدرک خوشبختی برسیم و این جز با ادراک مشترک بهوجود نمیآید.
سخنگوی دولت با بیان اینکه ما نیاز به محکم کردن ارتباط داریم چون ارتباط پایه انسجام بین سیاستگذار و جامعه است، خاطرنشان کرد: ما ممکن است همه به یک اندازه نگران گفتوگو باشیم، اگر روزگاری با تلویزیون مینشستیم اکنون هرکسی یک گوشه برای خودش نشسته و برای شنیدن هم باید فریاد بزنیم!
وی افزود: ارتباط پایه و ارکان زندگی است و بهخصوص دولت بایدبه این نکته توجه کند، ما نیازمند شنیدن صداهای خاموش جامعه از جمله قشر نیازمند هستیم.
ربیعی گفت: ما به کمک رسانهها باید بتوانیم ارتباط قوی را در جامعه منعکس کنیم و هیچ صدایی نشنیده نماند و سازماندهی کنیم تا کسی زندگی ناراحتی یا احساس دیده نشدن نداشته باشد.
سخنگوی دولت بیان کرد: راهحل اول آزادی رسانه است، صدای کاغذی از بین نرفته و جایگاه خودش را حفظ کرده است، در جوامع بشری و هربار با یک درخشش و میانجیگری اجتماعی بازخواهد گشت، صدای کاغذی را بیش از گذشته باید تقویت کنیم.
وی عنوان کرد: امروز هر ایرانی با یک کپشن، رسانه است، ما نیاز به میانجیهای اجتماعی داریم و روزنامهنگاری تحقیقی و تحلیلی امروز به ما کمک میکند.
ربیعی با تاکید بر اینکه امروز رسانهها باید به کمک امیدبخشی و شادیآفرینی در جامعه بیایند، یادآور شد: برای ارتباط باید با صداهای مسؤولانه با جامعه حرف بزنیم، اخبار نگرانکننده نمیتواند کمک کند و رسانه باید برای هر امری در زندگی راهحل ارائه کند.