صادق زیباکلام استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران در مصاحبه ای با خبرنامه دانشجویان ایران به طرح مسائل مختلفی پرداخته است.
بخش هایی از اظهارات او را می خوانید:
اصل نظام باید حفظ شود و این حرف من برای امروز نیست، 10سال پیش هم چنین اعتقادی داشتم. در زمان ریاستجمهوری آقای خاتمی، دانشگاه کالیفرنیا یکسری کنفرانس برگزار میکرد. ما با تعدادی از دوستان اصلاحطلب بهعنوان نمایندگان دفتر مطالعات سیاسی وزارت امورخارجه هرچند ماه یکبار، در این کنفرانسها شرکت میکردیم. این ماجرا با حمله آمریکا به عراق، در سال 1382 همزمان شد. قبل از آن هم، آمریکا به طالبان حمله کرده و بعد نوبت صدام شده بود. عدهای همان زمان میگفتند حالا که آمریکا به عراق رسیده، باید به ایران هم حمله کند و کار این کشور را یکسره کند.
آن زمان سوال مهم این بود که آیا آمریکا بعد از افغانستان و عراق، سراغ ایران میآید یا نه. در همان کنفرانس، یکی از استادهای دانشگاه تلآویو، مقالهای درباره این موضوع ارایه کرد.
خلاصه مقاله این بود که اگر آمریکاییها به ایران حمله کنند، با استقبال 70درصدی ایرانیها مواجه خواهند شد و بر همین اساس بهترین فرصت برای حمله به ایران است. در ساعتهای پایانی کنفرانس، آقای استیو اشبیگل، یهودی لیبرالی که مسئول برگزاری کنفرانس بود، نزد ما آمد و گفت شما نمیخواهید جواب این اظهارات را بدهید؟
در جواب کسی که مقاله را ارایه کرد، گفتم فرض کنید استقبال 70 درصدی اشتباه است و 90 درصد مردم از حمله آمریکا به ایران استقبال میکنند، با 10درصدی که میمانند و چیزی در حدود 6 ـ 7 میلیون نفرند، میخواهید چه کنید؟ یکی از همان 10درصدیها خود منم، اگر آمریکا به خاک کشورم حمله کند، دیگر دنبال نظریهپردازی نیستم، اسلحه دست میگیرم و مقابل آمریکا از کشورم دفاع میکنم؛ شما باید شهر به شهر و کوچه به کوچه، این جمعیت 7 میلیونی را پیدا کنید و بکشید. چهطور میخواهید این کار را کنید!
منظور من این نیست که نظارت شورای نگهبان نباشد. انتقادم در جزییات است. قانون به شورای نگهبان میگوید که اگر فردی ردصلاحیت میشود، دلیل این رد صلاحیت با صراحت بیان شود. این، اتفاقی است که امروز رخ نمیدهد. این را قبول دارم که یکی از دلیلهای عدم اعلام رد صلاحیت افراد، حفظ آبروی اشخاص است، اما کسی که مشکل اخلاقی دارد و به این دلیل رد صلاحیت شده، اصرار نمیکند دلایل رد صلاحیت اعلام شود. افرادی اصرار بر این دارند که دلیل رد صلاحیتشان اعلام شود که به جز رفتارهای سیاسی، چیزی در پروندهشان وجود ندارد. اگر بناست قانون هم اصلاح شود، طوری باشد که اگر شخصی ردصلاحیت شد و درخواست کرد، شورای نگهبان دلیل رد صلاحیت او را اعلام کند.
نظارت شورای نگهبان، به این بدل شده که انسانها گناهکارند، مگر اینکه خلاف آن ثابت شود و در این فرآیند نگاههای سیاسی غلبه پیدا کرده است. مساله اساسی بعد از اصلاح قانون انتخابات، پاسخگویی است که متاسفانه بسیار ضعیف شده. بخشهای عمدهای از نظام جمهوری اسلامی ایران در برابر اعمال و رفتارشان پاسخگو نیستند.
نمیخواهم بگویم که اسلام هیچ نقشی در دموکراسی نداشته، اما معتقدم بخش عمدهای از این اتفاق به دلیل ملاحظات عینی و بالفعل جامعه ما بوده که به مسئولان دیکته کرده چهطور تصمیم بگیرند. همه حرف من این است که تمام تصمیمهایی که حکومت در این 40 سال؛ چه در حوزه سیاست خارجی و چه در حوزه سیاست داخلی گرفته، درست است که پایبند به اسلام بوده، اما در بسیاری مواقع، شرایط حاکم به تصمیمگیری جهت داده است.
شاید گاهی بخشی از حکومت بهخاطر تعلق به اسلام نمیخواسته تصمیمی را بگیرد، اما بهدلیل شرایط جامعه، مصلحت را در انجام آن کار دیده است. مثلا جمهوری اسلامی ایران در سیاست خارجی علاقهای نداشته به همکاری با کشورهایی که نه اعتقادی به خدا و نه اعتقادی به پیامبر و اسلام دارند. اگر حق انتخاب داشت، نمیخواست با اینها همکاری کند، اما واقعیتهایی وجود دارد و من هم دلیل آن را میفهمم که باعث شد جمهوری اسلامی با کشورهایی مثل روسیه، چین و کره شمالی همپیمان شود. با این اوصاف، مسلم است مجموعه نظام جمهوری اسلامی ایران، بیشتر منعکسکننده نظرها و انتخاب مردم است و این را هم نسبت به ایران قبل از انقلاب و هم نسبت به سایر کشورهای منطقه میگویم. بر همین اساس ضریب وابستگی مردم ایران به نظام و حکومتشان بسیار بالاتر از ضریب وابستگی مردم کشورهای منطقه به حکومتشان است.
چون برخی جریانهای سیاسی خود را کامل و بدون نقص میبینند، برایشان سخت است که قبول کنند مشکلاتی وجود دارد. البته امروز فضای مجازی توانسته تا حدی ویترینها را بشکند و در بسیاری موارد مسئولان قبول میکنند که با مشکلاتی روبهروییم. بخشی از روتوشی که غرب برای بسیاری از ایرانیها ایجاد کرده، در واقع کار غرب نیست، بلکه ناکارآمدیهای خودمان بوده است. چون این رسانههای ما هستند که برای اروپا و رسانههایش، تبلیغ میکنند.
در زمینه حقوق بشر کاری که ما میکنیم یا منطقی است یا غیرمنطقی. اسلام که به ما اجازه انجام کار غیرمنطقی نمیدهد، پس اگر منطقی است و قبول داریم که جمهوری اسلامی ایران در زمینه حقوق بشر پرونده قابل دفاعی دارد، پس اجازه بدهیم که نماینده سازمان ملل به ایران بیاید و بررسی کند.
مشکل ما این است که دچار غرور هستیم و میگوییم «آمریکا و فرانسه دیگر کیست! اینها خودشان ناقض حقوقبشرند و مشکلات بسیاری دارند، بعد میخواهند حقوق بشر در ایران را بررسی کنند!» خب چرا باید اینگونه برخورد کنیم و اینقدر مغرور باشیم، آنها که نمیخواهند از مراکز هستهای ما بازدید کنند، در نهایت از زندانهای ما بازدید میکنند.
ما که شرایط مطلوبی داریم، چرا اینقدر سخت موضع میگیریم. اگر این غرور را کنار بگذاریم بعد از مدتی، حساسیتی که سالهاست با تبلیغ عدهای علیه جمهوری اسلامی ایران، در حوزه حقوق بشر وجود دارد، زدوده میشود.
دولت آقای روحانی از بسیاری جهات با دولت آقای احمدینژاد متفاوت است. دولت آقای احمدینژاد در بسیاری از زمینهها متفاوت از دولت آقای خاتمی بود و این نشان میدهد که چیزی در این نظام بهعنوان گردش نخبگان و خواست مردم وجود دارد. اگر فقط نظر مقام معظم رهبری در کشور حاکم بود، ما فقط یک نوع دولت با تفکری خاص میدیدیم.
حداقل 30 درصد مردم بهعنوان هسته اصلی، به نظام وفادارند و اگر وضع اقتصادی از حالت فعلی هم بدتر شود، باز در انتخاباتها رای میدهند و در راهپیماییها شرکت میکنند؛ این اصلا چیز کمی نیست. البته بخش عمدهای از این مردم، براساس اعتقاد دینی دنبال حفظ نظاماند و بخشی دیگر، مثل صادق زیباکلام لزوما به دلیل اعتقاد دینی، دنبال نظام جمهوری اسلامی نیستند و معتقدند اگر این نظام دچار آسیب شود، کل ایران با چالش مواجه میشود.
این عمارت اعیانی که شباهت زیادی به کاخ سفیدی که رئیس جمهور آمریکا هم اکنون در آن زندگی میکند، دارد نخستین بار در سال ۲۰۰۹ با قیمت ۵۰ میلیون دلار به فروش گذاشته شد.
مالکان کنونی این عمارت به نامهای «رابرت استرنبرگ» و همسرش «سوزان»، این کاخ را در سال ۱۹۹۸ با قیمت ۱۵ میلیون دلار از ایوانا ترامپ خریداری کردند و از سال ۲۰۰۹ تاکنون در تلاش هستند این عمارت بزرگ را به فروش برسانند. این عمارت در سال ۲۰۰۹ با قیمت ۵۰ میلیون دلار به فروش گذاشته شد.
قیمت آن در سال ۲۰۱۴ و ۲۰۱۵ به ۵۴ میلیون دلار افزایش یافت؛ اما با ورود ترامپ به رقابتهای انتخاباتی سال ۲۰۱۶، قیمت این ملک به ۴۵ میلیون دلار کاهش یافت. پس از آن این عمارت به مدت یک سال از فهرست املاک فروشی بازار حذف شد و مجددا اوایل سال ۲۰۱۸ به قیمت ۴۵ میلیون دلار به فروش گذاشته شد.
مالکان این عمارت که هنوز موفق به فروش آن نشده اند، هم اکنون این عمارت را ۲۹ درصد زیر قیمت یعنی ۳۸.۵ میلیون دلار به حراج گذاشتهاند.
دونالد و ایوانا ترامپ این کاخ را در دهه ۱۹۸۰ به قیمت ۴ میلیون دلار خریداری کردند. این عمارت دارای ۸ اتاق خواب، ۱۳ حمام، زمین تنیس، چمن سبز برای بازی گلف، یک اسکله خصوصی، استخر روز باز و سرپوشیده و سالن نمایش فیلم است. این ملک در سال ۱۹۳۹ برای «رابرت هیلاس»، رئیس سابق شرکت «سوپر هیتر» نیویورک ساخته شده بود.
ایوانا ترامپ اهل جمهوری چک است که از سال ۱۹۷۷ تا ۱۹۹۲ همسر رئیس جمهور آمریکا بوده است. دونالد ترامپ جونیور، ایوانکا ترامپ و اریک ترامپ هر سه فرزند ایوانا هستند.
عصر خبر
بالاخره آخرین ضربالاجل چهارماهه گروه ویژه اقدام مالی به ایران برای تعیینتکلیف لوایح چهارگانه مربوط به FATF به پایان رسید و هنوز تکلیف 2 لایحه الحاقیه دولت جمهوری اسلامی به دو کنوانسیون پالرمو و CFT روشن نشده است.
لوایحی که پس از چندمرحله رفت و برگشت میان مجلس و شورای نگهبان،با وجود تصویب در مجلس و رفع عمده ایرادهای شورای نگهبان، همچنان در مجمع تشخیص مصلحت نظام مورد بحث و بررسی است و جالب آنکه در آخرین تحولاتی که در این رابطه در مجمع تشخیص رخ داد، مشخص شد که این مجمع بهدلایلی نامعلوم بررسی این لوایح را بهطور موقت از دستورکار خود خارج کرده و این فرصت گرانبها که از دست دادنشان میتواند به قیمت عدم خروج ایران از وضعیت تعلیق و حتی قرار گرفتن در فهرست سیاه FATF تمام شود را صرف بررسی و اصلاح موادی از آییننامه داخلی خود کرده است. موضوعی که طی هفتهها و روزهای گذشته به دفعات به آن پرداختیم و مشخصا در پروندهای که روز 12 خردادماه جاری در همین روزنامه منتشر شد، درحالی که آن زمان حدود 15 روز تا فرارسیدن آخرین مهلت باقی مانده بود، در ارتباط با عواقب عدم تعیینتکلیف این 2 لایحه جنجالی هشدار دادیم.
امروز اما دیگر این مهلت به اتمام رسیده و حالا، در شرایطی اجلاس ۵ روزه FATF در اورلاندوی کالیفرنیا برگزار میشود که لوایح الحاق دولت جمهوری اسلامی ایران به کنوانسیونهای بینالمللی مقابله با جرایم سازمانیافته فراملی (پالرمو) و مقابله با تامین مالی تروریسم (CFT) ششمینماه سرگردانی خود در مجمع تشخیص مصلحت نظام را میگذرانند ؛ لوایحی که دیماه سال گذشته و بعد از کشوقوسهای فراوان بین شورای نگهبان و مجلس شورای اسلامی به مجمع ارسال شد ولی همچنان بلاتکلیف باقی ماند.حالا با ادامه بلاتکلیفی این دو لایحه در مجمع تشخیص مصلحت نظام، باید بگوییم که این دوران بلاتکلیفی 11ساله شده است، چراکه چنانکه علی لاریجانی، رییس مجلس شورای اسلامی در گفتوگوی نوروزی خود به «اعتماد» گفته بود، آغاز بحث از FATF در ایران، به سال 86 و زمانی که محمود احمدینژاد سکاندار قوه مجریه بود، بازمیگردد.
لاریجانی با گلایه از بیش از یکدهه اتلاف وقت در این رابطه گفته است: «میخواهم بگویم ببینید که این مسیر چگونه در کشور ما طی ۱۱ سال طی شده و این مساله البته که یک اشکال است.» رییس قوه مقننه همچنین اضافه کرده است: «علت این است که بسیاری از منافع ملی، دچار کشمکشهای سیاسی میشوند. یعنی این یک معضلی است و افراد گاهی شرطی عمل میکنند. اگر واقعا خلاف استقلال کشور و منافع ملی بود، چرا در سال ۸۶ تصویب کردید؟! چرا سال ۹۰، دبیرخانه به این موضوع ورود کرد و نظر داد؟! میخواهم بگویم بحث FATF چه تفاوتی با قبل دارد؟ مشکل این است موضوعی که محتوایش درباره منافع ملی کشور است، دستمایه مسائل جناحی میشود.»
با این حساب حالا، ایران و کنگو، تنها کشورهایی در سراسر گیتی هستند که هنوز به عضویت کنوانسیون پالرمو درنیامدهاند. آن هم درحالی که حتی کرهشمالی هم چندی قبل، بالاخره به بلاتکلیفی خود پایان داد و بهنحوی تکلیف عضویت خود را در این کنوانسیون روشن کرد. هرچند این کشور نیز بهدلیل عدم اجرای سایر توصیههای این FATF، هنوز در فهرست سیاه این گروه ویژه اقدام مالی قرار دارد. در این میان اما به نظر میرسد گروه ویژه اقدام مالی در آخرین بیانیهاش که در ارتباط با وضعیت ایران صادر کرده، برای تعلیق دوباره اقدامات تقابلی علیه تهران لحنی تندتر از بیانیههای پیشین خود اتخاذ کرده و همین موضوع بهزعم کارشناسان حاکی از تصمیمات جدیتر این نهاد در جلسه فلوریدا خواهد بود.
خبرآنلاین/ اعتماد
به گزارش برترین ها، در سال ۱۹۹۲، مرد کنجکاوی به نام وو آنای، در نزدیکی روستای چینی شیان بیکون، شروع به خارج کردن آب برکه روستایش کرد. او معتقد بود که این حوضچه طبیعی نیست و آنقدرها که مردم فکر میکنند عمیق نیست، و تصمیم گرفت این را ثابت کند. او تعدادی از روستاییان را متقاعد کرد و با هم یک پمپ آب خریدند و آب برکه را بیرون کشیدند. بعد از ۱۷ روز پمپاژ، سطح آب آنقدر پایین رفت که ورودی یک غار مصنوعی باستانی آشکار شد و حرف آنای را تایید کرد.
این غار که اکنون لانگیو نامیده میشود، یکی از بزرگترین حفاریهای زیرزمینی دوران باستان است. در مجموع ۲۴ غار کشف شد که به صورت دستی حفاری شده اند، هرکدام حدود هزار متر مربع مساحت دارند و ارتفاع سقف آنها به ۳۰ متر میرسد. مجموع مساحت کلی غارها ۳۰ هزار متر مربع است.
ما میدانیم غارها طبیعی نیستند، چون جای اسکنه روی دیوارهای داخلی آنها باقی است. تراشیدن با اسکنه طوری انجام شده که الگوی یکنواختی از شیارهای موازی به جای بماند که برخی فکر کنند نمادین است. این علائم شبیه به علائمی هستند که روی سفالینههای دیده میشود که قدمت آنها به ۵۰۰ تا ۸۰۰ سال قبل از میلاد بازمیگردد. همچنین این غار راه پله، ستون و پیکرههای پیچیدهای هم دارد.
طبق برخی برآوردها، این غارها بیش از ۲۰۰۰ سال پیش حفر شدند، احتمالا ۲۰۰ سال قبل از میلاد. تخمین تقریبی نشان میدهد که حدود یک میلیون متر مکعب سنگ خارج شده تا این غارها ایجاد شود. مطمئنا مورخان و مسافران باید به چنین پروژه بزرگی اشاره میکردند، اما هیچ سند و مدرکی پیدا نشده است، که با توجه به اینکه چینیهای باستان دقت و وسواس زیادی در ثبت تاریخ دارند، عجیب است.
با این حال، نمیتوان این را غیرمحتمل دانست که سازندگان غارهای باستانی یک غار طبیعی موجود را گسترش دادند که میتواند چیزهای زیادی را توضیح دهد. با این وجود، حفاری این غار پروژه بزرگ و ماندگاری بوده که توسط انسان انجام شده و همچنین یک راز خواهد ماند.
شیارهای روی سقف و دیوار:
«الا کازانو» 12ساله به دلیل بیماری نادری که دارد از کودکی هر 6 یا 8 هفته یک بار مجبور به تزریق سرم است. این کار همیشه موجب ترس او میشد و همین ترس باعث انجام یک کار خلاقانه برای پنهان کردن کیسه سرم شد. «الا» بعد از این که دید چقدر پرستارها با دیدن این کیسه سرم خلاقانه شگفتزده شدند، با مادرش تصمیم گرفت امتیاز اختراع این ایده را به نام خودشان ثبت کنند و آن را به تولید انبوه برسانند. آنها برای تولید اولیه این کیسههای خرسی از مردم کمک خواستند و در ساعات اولیه حدود 11 هزار دلار جمع کردند. این دختر و مادر قصد دارند بعد از تولید این سرمهای عروسکی، آنها را بدون هیچ هزینهای در اختیار کودکان بیمار قرار دهند.
روزنامه خراسان