عملکرد دولت در حوزه اقتصاد و معیشت مردم باعث شده تا امروز حسن روحانی در میانه دولت دوم خود نسبت به روسای جمهور قبلی شاهد افت سرمایه اجتماعی باشد. چنانکه برخی ادعا دارند این سرمایه اجتماعی به زیر ۱۰درصد تقلیل یافته است، لذا بسیاری از کارشناسان معتقدند برای اینکه دولت بتواند سرمایه اجتماعی خود را بازیابد باید چند حرکت انقلابی در جهت ایجاد رضایتمندی در جامعه انجام دهد.
این در حالی است که برخی اطرافیان رئیسجمهور مثل آقای آشنا بیش از اینکه به رئیسجمهور مشورت دهند توپ را به زمین دیگران میاندازند. در این راستا برای بررسی عملکردهای دولت در حوزههای مختلف، عدم کارآمدی مدیران، اظهارات اخیر مشاور رئیسجمهور و درصد محبوبیت رئیسجمهور، «آرمان» با محمدرضا خباز استاندار سابق خراسان شمالی و فعال سیاسی اصلاحطلب به گفتوگو پرداخته است که میخوانید.
تاکنون بسیار مطرح شده که چرا دولت با برخی هجمهها و تخریبها که جهتگیری مشخصی دارند برخورد نکرده یا شفافسازی نمیکند، اما بعضا شاهدیم که رئیسجمهور و دولت حرکتی در این راستا صورت نمیدهند؛ ارزیابی شما در این خصوص چیست؟
بحث اینکه چرا دولت شفافسازی نمیکند و پاسخ افراد مخرب و شایعه پراکن را صریح و روشن با پشت پردههای آن بیان نمیکند جزء مسائلی است که از سال 92 تاکنون مطرح بوده است.
یعنی از سال 92 که آقای روحانی رأی آورد و از همان زمان که من معاون تقنینی شدم بارها اعلام کردم که دو سه نفر زیرمجموعه روابط عمومی یا شورای اطلاعرسانی در دولت تعیین شوند که انتقادات بیاساس، تخریبی و شایعاتی که علیه دولت مطرح میکنند را اینها خیلی صریح و روشن پاسخ دهند تا هم صدا وسیما مجبور به پخش آن شود و هم در مجلس اگر کسی به دولت اتهامی زد طبق قانون پاسخ دولت خوانده شود و خلاصه اجازه ندهند که به دولت تاخته شود. چرا که از سویی با دشمن خارجی مواجهیم که اساسا هدف خود را در تخریب نظام و دولت تعریف کرده؛ خیر خواه نیست و کمر به نابودی ما بسته است و از طرف دیگر دولت نیز بهدلیل اینکه پاسخ شبههافکنان و تخریبکنندگان را نمیدهد متاسفانه جریتر میشوند و روزبهروز و قدمبهقدم جلوتر میآیند. تا جایی که به خود آقای رئیسجمهور نیز تهمتهای ناروایی را نسبت میدهند که متاسفانه دفاع نیز نمیشود.
گرچه من به شخصه بارها در مصاحبههای مختلف خطاب به دولت از لزوم وجود افرادی برای پاسخگویی به این شبههافکنیها و اتهامزنیها گفتم، اما اینکه تاکنون چنین اتفاقی رخ نداده معلوم میشود که در دولت نیز کسی این مصاحبهها را نمیخواند. چرا که حداقل به بنده که ظرف این 6سال اقلا 60؛ 70 مصاحبه در حمایت از دولت داشتم و نظرات خود را دادم حتی یک نفر نیز تماس نگرفته که بگوید فلان جای کار شما ایراد داشت. ما قدردانی نمیخواهیم چون وظیفه خود را بر مبنای تکلیف انجام میدهیم، ما خود را مدیون نظام میدانیم، اما بعد از اینهمه گفتوگو یک نفر از دولت زنگ نزد که بگوید مصاحبه شما کجایش ایراد داشت. این مساله نشان میدهد که در دولت کسی نیست که نظر موافقان را بخواند و اگر ایرادی وجود دارد بگوید، چه رسد به مخالفان!
با توجه به در پیشبودن انتخابات رویکردهای مجلس کنونی در قبال دولت و هماهنگی بین قوا را چگونه ارزیابی میکنید؟
اکنون بهویژه هرچه به انتخابات نزدیکتر میشویم هجمهها علیه دولت بیشتر میشود تا بتوانند مجلسی در مقابل دولت ایجاد کنند. اگر چه این مجلس نیز آن انتظاری که مردم و ما اصلاحطلبان داشتیم را برآورده نکرد و در حمایت از دولت کاملا به صحنه نیامد، اما در عین حال همین 100 نفری که در مجموعه فراکسیون امید هستند برای جلوگیری از برخی تخریبهای شدیدتر و تصمیماتی که قرار بود علیه دولت گرفته شود نوعی دلگرمی بود که اجازه ندادند منویات مخالفین دولت به اجرا بنشیند. گرچه انتظار میرفت که مجلس به چند خواسته دولت پاسخ دهد. دولت بیش از 2 سال است که لایحهای را با قید فوریت فرستاده که مسئولان وزارت «صمت» بهدلیل گستردگی نمیرسند وظایف خود را به انحو احسن انجام دهند.
لذا ما میخواهیم بازار را کنترل کنیم، اما وزیر و مدیران زیر مجموعه وزارتخانه توان این حجم از کار را ندارند. از این رو انتظار میرفت مجلس وزارت صنعت و معدن را از وزارت بازرگانی تفکیک کند تا دولت بتواند در این شرایط بازار را بهتر کنترل کرده و جلوی سوءاستفاده را بگیرد، اما مجلس همکاری لازم را انجام نداد. بنابر این مخالفین یا دولت پنهان از هم اکنون در بوق و کرنا کردهاند که باید مجلسی را بیاورند تا در 2 سال باقی مانده از عمر دولت بیشتر بتوانند دولت را تضعیف کنند. از طرف دیگر دوستان و همراهان نیز از دولت حمایت نمیکنند.
بسیاری از کارشناسان معتقدند که چندی است دولت در برخورد با مسائل و مشکلات نوعی انفعال از خود بهخرج میدهد و آن انسجام و راندمان بالا در میان مدیران دولتی وجود ندارد، با این گزاره موافقید؟
بله؛ من هم معتقدم این مساله درست است که در برخی از دستگاهها نوعی بیخیالی، عدم تصمیم، دیر تصمیمی یا بد تصمیمی حاکم است. لذا یا اساسا تصمیم نمیگیرند یا تصمیمات مورد نظر را دیرتر اتخاذ میکنند یا کلا تصمیمات بدی میگیرند. بهعنوان مثال شما وقتی میدانید که اجازه صادرات فلان کالای مورد مصرف کشور و مردم را دادید باید بدانید که وضعیت عرضه و تقاضا در کشور چگونه است این مساله کوچک تبدیل به بحران نشود. مثلا در قضیه پیاز چه گرفتاریهایی برای دولت ایجاد کردند؟ قبل از اینکه کمبود بهوجود بیاید باید جلوی صادرات گرفته شود یا به محض اینکه شاهد کمبود اقلام و مایحتاج جامعه بودید، چند ماه قبل واردات را آغاز کنید تا بدین وسیله تبادل اتفاق بیفتد نه اینقدر دیر تصمیم بگیرید که به مثابه نوشداروی پس از مرگ سهراب باشد. اینگونه تصمیمگیریها خیلی بد است.
من معتقدم که دولت باید بیش از این تلاش کند و تکلیف خود را با مدیرانی که عملکرد چندان موفقی نداشتهاند و به قول معروف مدیران بزمند نه مدیران جنگ و نمیتوانند در شرایط جنگ اقتصادی خدمتگزار خوبی برای مردم باشند روشن کنند. از طرف دیگر مجلس باید در چند ماه باقی مانده از خود تحرک و جذبهای نشان دهد تا مردم احساس امید کنند که اگر مجلس با مردم همراه و همدل باشد و اکثریت نمایندگان همراهی با مردم و دولت را سرلوحه کار خود قرار دهند میتوان مقداری از مشکلات را حل کرد. از طرف دیگر آنهایی که در داخل با اقداماتشان موجبات خوشایند آمریکا و رژیم صهیونیستی را فراهم میآورند مقداری از کینهها و دشمنیهای خود را کم کنند. اینگونه تاختن به دولت آن هم در شرایط جنگ اقتصادی مقرون به صحت و صرفه برای کشور نیست. ما باید در این شرایط جنگ اقتصادی نظرات و گفتههایمان با شرایط عادی کشور تفاوت داشته باشد.
بسیاری معتقدند برخی ناکامیهای دولت در حوزههای مختلف بهویژه در حوزه معیشت مردم بهدلیل حضور مدیران ناکارآمد و بیعمل است از دید شما برای تغییر وضع موجود باید مدیران و کارگزاران تغییر پیدا کنند یا اینکه باید رویکردها و سیاستهای دولت تغییر یابد؟
یکی از مسائلی که مجلس انجام داد و به ضرر دولت بود همین قانون بازنشسته کردن مدیران ارشد و میانی کشور بود. مثلا در یک روز 16 استاندار بازنشست و حدود 1000 نفر از نیروهای پر تجربه از بدنه دولت جدا شدند و این قانون همانطور که مقام معظم رهبری نیز ایراد گرفتند و فرمودند قانون خوبی نبود اما روی دولت اجرا شد و متاسفانه روی دستگاههای دیگر اجرا نشد. یکی از کارهای دیگری که اتفاق افتاد این بود که دولت در انتخاب نیروهایش دقت لازم و کافی را نکرده بود و تعدادی از این نیروها هم بهواسطه این قانون کنار گذاشته شدند و یک خلأ مدیریتی در دولت بهوجود آمد که میتوان آن را یکی از دسته گلهای مجلس دانست.
حال این اتفاق افتاده اما آنچه مسلم است اینکه «دو صد من استخوان خواهد که صدمن بار بردارد» یعنی کسی میتواند باری از دوش دولت بردارد که خودش قوه بدنی داشته باشد. کسی میتواند در این شرایط بسیار سخت و استثنایی در کشور خدمتگزار باشد و بتواند خوب اداره کند که خودش از تجربهای قوی و اندوخته علمی بالا و توانمندی مدیریتی برخوردار باشد. مدیران فعلی دست به تصمیم نمیزنند چون مدیر نیستند یا هر کار که میخواهند انجام دهند باید از مدیران بالاتر کسب تکلیف کنند. این مدیران باید در زمان جنگ بر مبنای قانونی که در اختیار دارند جلو بروند. اما متاسفانه این شرایط در برخی از مدیران نیست. حتما دولت باید در مدیرانش تجدیدنظر کند؛ چراکه با این مدیران نمیشود این شرایط سخت را به پایان رساند. برخی مدیران واقعا ضعیف هستند، البته مدیران قوی نیز در دولت داریم، ولی اکنون نباید حتی یک نیروی ضعیف و متوسط هم در دولت باشد. همه نیروها باید آزمون پس داده و قوی باشند که بتوانند دولت را جهت مدیریت هرچه بهتر شرایط و خروج موفق از این وضعیت کمک کنند.
برخی اطرافیان رئیسجمهور به جای تقدیر از اصلاحطلبان به سبب حمایتها بعضا آنها را مورد تخریب قرار دادهاند؛ موضع اخیر معاون فرهنگی رئیسجمهور نسبت به رئیس دولت اصلاحات نیز موید همین مساله است؛ از دیدگاه شما این رویکردها از چه رو بیان میشود؟
من اگر بخواهم پاسخ این افراد را بدهم شاید خدای ناکرده تبدیل به اختلافافکنی میان نیروها و حامیان دولت شود ولی من همه آنها را به انصاف دعوت میکنم. آنها باید جدای از حلقه اطراف خودشان به تلاشها و فعالیتهای ارزشمند تمام کسانی که خدمت کردند بیندیشند. اصلاحطلبان انتظار مادی از دولت ندارند، اما بیمنتی هم بد است. اینکه برخی دیگران را هیچکاره و تنها خود را همهکاره بدانند انصاف نیست. انصاف شرط مروت، مروت شرط ایمان و ایمان شرط جایگاه معنوی انسان متدین است.
انسان متدین نباید حرف بیحساب بزند. همانطور که رئیس دولت اصلاحلات گفتند ما از دولت هیچانتظاری نداریم و مرحوم آیتا... هاشمی نیز در دولت اول آقای روحانی چنین مضمونی را اشاره کردند همه کسانی که آمدند و از آقای روحانی حمایت کردند بر مبنای تکلیف خود وارد صحنه شدند و هیچ سهمخواهی هم نکردند. اگر هم دولت از برخی اصلاحطلبان در پستهای مختلف استفاده کرده این اصلاحطلبان نبودند که دنبال دولت باشند بلکه آنها دنبال آقایان بودند که بیایند و کمک کنند. البته از طرف دیگر نیز باید گفت که بیمنتی کردن نیز نوعی عدم سپاسگزاری به درگاه خداوند است. عقل حکم میکند کسی که به ما خدمتی کرد قدردانش باشیم. خوشبختانه شخص آقای رئیسجمهور اینگونه نیستند، اما طبیعتا برخی اوقات سازهای ناسازی شنیده میشود که باعث رنجش عدهای از دوستان میشود. گرچه این دوستان نیز نباید برنجند چرا که اصلاحطلبان بر مبنای تکلیفی ملی و اعتقاد به صحنه آمدند، اما بیمنتی شرط انصاف نیست.
با گذشت 2 سال از دولت دوم آقای روحانی به قرائت بسیاری از تحلیلگران سرمایه اجتماعی و محبوبیت دولت افت داشته. تحلیل شما از علل و عوامل این افت محبوبیت دولت چیست؟
من بدین امر معتقد نیستم چرا که برای سنجش محبوبیت آقای روحانی سنجش افکار نکردیم. در جلسه استانداران نیز وقتی برخی مطرح میکردند که محبوبیت یا سرمایه اجتماعی شخص آقای رئیسجمهور کاهش یافته میگفتم با چه مبنایی شما این سخن را میگویید و چهکسی نظرسنجی کرده است بنابراین چون نظرسنجی صورت نگرفته نمیتوان قاطعانه گفت محبوبیت آقای روحانی با افت محسوس مواجه بوده است. البته طبیعتا نارضایتی مردم از دولت را میشود سنجید. چراکه وقتی در کوچه و بازار رفت و آمد داریم احساس میکنیم مردم از بیتصمیمی، دیرتصمیمی یا بدتصمیمی دولت ناراحتند و این واقعیتی است که نمیتوان آن را انکار کرد.
حال اینکه محبوبیت کم شده و چه کسانی مقصرند بهنظر بنده به چند دسته برمیگردد نخست؛ استکبار جهانی که سعیش بر پایین آوردن جایگاه اجتماعی خدمتگزاران کشور است. دوم؛ دولت پنهان که کمر به قتل دولت بسته، از هیچکوششی فروگذار نکرده و به ظاهر خود را متدین میداند و به اسم انقلاب به انقلاب لطمه میزنند. سوم؛ افراد دیرتصمیم و بدتصمیمی که در اطراف دولت هستند. لذا اگر قرار باشد نارضایتی در کشور بهوجود آید این عوامل مختلف دست به دست هم داده و موجب نارضایتی عمومی از مجموعه دولت و بهوجود آمدن چنین شرایطی میشود. بنابراین مجلس و قوه قضائیه و نهادهای تحت نظر مقام معظم رهبری و بالاخص نهادهای انتصابی همه باید همکاری کنند. همه اینها باید در موفقیت یا عدم موفقیت دولت خود را دخیل بدانند، چراکه نمیشود کسی در حاکمیت باشد و بگوید موفقیت حاکمیت از آن ماست و عدم موفقیتهایش برای دیگران است. لذا موفقیتها و عدم موفقیتها به همه ارتباط دارد و همه از صدر تا ذیل در موفقیت یا عدم موفقیت دولت مؤثریم. طبیعتا کسانی که به آقای رئیسجمهور نزدیکترند و مشورت میدهند باید بیش از دیگران پاسخگو باشند نه اینکه توپ را به میدان دیگران شوت کنند و به جای اینکه پاسخ ایراد و اشکالات را بدهند به فرافکنی و فرار به جلو رو بیاورند. اینها پسندیده افراد متدین نیست.
با توجه به در پیشبودن انتخابات چه مولفههایی میتواند زمینهساز مشارکت حداکثری مردم در انتخابات باشد؟
ما استاندارهایی که در دولت آقای روحانی بودیم با استانداران دولت اصلاحات نشستهایی داریم و نظراتمان را بهصورت مکتوب آماده کردیم و خدمت دوستان در دولت دادیم که بهنظر میرسد دولت باید برای جذب نظر مردم و برای اینکه این حالت نگرانی مردم به امید تبدیل شود چند حرکت انقلابی شجاعانه انجام دهد.
آرمان/ حمید شجاعی