خانه مجردی مرا از قید و بندهای دست و پا گیر خانه پدری نجات داده بود احساس می کردم می توانم در آسایش زندگی خوبی داشته باشم تا اینکه در میهمانی دوستم نگاهم با نگاه های مسعود گره خورد. مسعود وقتی شنید خانه مجردی دارم هیجان عجیبی پیدا کرد و خیلی زودتر از آنچه که تصور می کردم خانه ام پاتوقی برای مسعود و نوچه هایش شد و من آلوده شدم و حالا یکی از اعضای باند سرقت در تهران هستم.
عشق من به مسعود کورم کرد همه اهدافم و آسایشم را از من گرفت و خانه مجردی ای که تصور می کردم به روح و روانم آرامش می دهد بلای جانم شد و ... این ها ادعاهای دختری به نام نگین است که با دل بستن به دزدی حرفه ای یک باند خشن زورگیری و گروگانگیری را در تهران راهاندازی کرد .
یکی از اعضای این باند فراری شده و دختر و پسر جوان که دروغ پردازهایی زیادی میکنند سعی دارند بیشتر اتهاماتشان را گردن همدست فراریشان بیندازند و جالب اینکه این دختر و پسر که ادعای عاشقانه دارند در نبود یکدیگر اتهامات عجیبی به هم میزنند.
گفتگو با زورگیر عاشق پیشه
مسعود که 7 سال زندانی بودو در این مدت خواهر و مادرش فوت کردهاند با گذراندن روزهای سخت وقتی از آزاد شد خیلی زود عاشق زن جوانی شد و به گفته خودش این دلباختگی کافی بود تا اسیر حرف های نگین شود. پسر جوان نگین را طراح و عامل وسوسه خود به زورگیری دانست و این درحالی بود که مسعود در زمان دستگیری سعی داشت با چرب زبانی و فریبکاری نگین را بیگناه معرفی کند اما حالا این زن را مقصر اصلی معرفی می کرد.
سابقه داری؟
بله، 7 سال به خاطر زورگیری در زندان بودم.
الان به چه جرمی دستگیر شدی؟
4 ماه است که از زندان آزاد شدم و دوباره بخاطر زورگیری دستگیر شدم.
شیوه و شگرد؟
باور کنید من وقتی از زندان آزاد شدم به کمک برادرم یک پراید خریدم و مسافرکشی میکردم، حتی داخل خودرویم پول خرد است و تنها نگین باعث شد من دست به این کار بزنم.
به چه شیوه ای زورگیری میکردی؟
نگین صندلی جلوی مینشست، میثم پشت فرمان و من در صندلی عقب بودم و وقتی مسافر سوار میکردیم با تهدید چاقو وسایل و کارتهای عابربانکی شان را میگرفتیم و نگین با کارتها به مغازههای طلافروشی میرفت و طلا میخرید.
چرا می گویی نگین طراح اصلی است؟
من تا حالا شیشه نکشیده بودم و نگین میدانست اگر مصرف کنم از حال خودم خارج میشوم به همین خاطر با هم شیشه میکشیدیم و از من میخواست کارهای قدیم را انجام دهم و پول به دست بیاورم، در حالیکه به او گفته بودم که من توبه کردم اما اصرارهای نگین باعث شد تا من دوباره زورگیری کنم، اما نباید همه تقصیرات را گردن نگین بیندازم خودم هم نباید میپذیرفتم.
نگین چه نقشی در باند داشت؟
نگین کارتهای بانکی را میگرفت و به مغازه طلافروشی میرفت و طلا میخرید و بیشتر سهم را پنهانی برای خودش برمیداشت، به طور مثال یکی از شاکیان گفته که 28 میلیون از حسابش برداشت شده ولی نگین وقتی از طلافروشی برگشت ادعا کرد که 9 میلیون تومان داخل حساب بود و سکه طلا خریده است در حالیکه نگین قبل از هر خریدی برای خودش طلا میخرید و ما را دور میزد.
چطور با نگین آشنا شدی؟
وقتی از زندان آزاد شدم دوستانم برای من یک جشن گرفتند که در آن میهمانی من با نگین آشنا شدم.
نگین سابقهدار است؟
بله، سابقه کلاهبرداری سایبری و یکبار هم زندان رجایی شهر رفته است که خودش گفته چون مادرش پولدار است توانسته رضایت بگیرد و آزاد شود.
شاکیان گفتند که 5 ساعت آنها را گروگان میگرفتید؟
من وقتی شیشه میکشیدم تا 3 روز خودم را هم نمیشناختم.
فکر میکردی دستگیر شوی؟
آخر خلاف دستگیری و زندان است.
روز دستگیری ادعا کردی بروی زندان خودت را میکشی؟
بله، در آن 7 سال که زندان بودم 3 بار اقدام به خودکشی کردم.
چرا؟
شرایط سخت بود، وقتی در زندان بودم مادر و خواهرم فوت کردند.
زمان دستگیری خیلی از نگین حمایت کردی تا دستگیر نشود؟
بله، به من قول ازدواج داده بود، دوست نداشتم نگین زندان برود و برای یک دختر زندان و سابقه خوب نیست و قرار بود نگین برای من از شاکیان پرونده رضایت بگیرد اما وقتی دستگیر شدیم دیدم که یکسری حرف ها میزند که درست نبود، به طور مثال نگین گفته که من حتی از خودش هم زورگیری کردم و طلاهایش را سرقت کردم یا به زور و تهدید مجبور کردم تا نگین به مغازههای طلافروشی برود و طلا بخرد در صورتی که اگر نمیخواست میتوانست از داخل مغازه به پلیس زنگ بزند و مرا لو دهد.
نگین هم اعتیاد دارد؟
بله، اگر مواد نکشد، میمیرد.
حرف آخر؟
من تحت تاثیر نگین قرار گرفتم البته تا خود آدم نخواهد کاری نمیکند و پشیمانم.
خانه مجردی دختر مرموز
نگین در حالیکه مسعود ادعا کرده بود هر روز باید مواد مصرف میکرد تا زندگی کند ادعا میکند اعتیاد به شیشه ندارد و نخستین بار به طور خیلی اتفاقی سناریوی زورگیری را رقم زدند و به خاطر عشقی که به مسعود دارد تصمیم گرفته تا در صحنههای سرقت مشارکت کند.
زن جوان با خونسردی حرف هایی میزند که حرفهای مسعود را نقض میکند و حتی تاکید میکند که تا به حال زندان نرفته است و اگر خانه مجردی نبود شاید الان نزد خانواده پولدارش راحت زندگی می کرد :
سابقه داری؟
نه.
به چه جرمی دستگیر شدی؟
زورگیری.
چه نقشی در باند داشتی؟
من صندلی جلو مینشستم و وقتی مسعود و میثم مسافر را غافلگیر میکردند کارت بانکی آنها را به من میدادند و من نیز با کارتهای بانکی طلا میخریدم.
چقدر پول به سرقت بردید؟
شاید 85 میلیون تومان.
چند سرقت انجام دادی؟
8 بار شایدم 10 بار.
35 میلیون فقط در یک سرقت؟
نه، واقعی نیست ما بیشترین پولی که سرقت کردیم 17 میلیون تومان بود، من از پولها اطلاع دارم چون خودم با کارتها خرید میکردم.
در چه مناطقی دزدی کردی؟
سعادت آباد، ستارخان، تهرانسر.
چند ماه است که زورگیری می کنید؟
3 ماه.
شما تاحالا زندان نرفتی؟
نه، فقط یکبار 11 روز در بازداشتگاه پلیس آگاهی بودم که تبرئه شدم.
به چه اتهامی؟
سوار یک خودرو بودم که دوستم از ماشین پیاده شد و با چکش روی عابربانک زد که پلیس آمد و مرا نیز دستگیر کرد که تبرئه شدم.
با مسعود چطور آشنا شدی؟
از طریق یکی از آشنایانم در میهمانی.
اعتیاد داری؟
نه، اصلا.
شنیدیم که شیشه مصرف میکنی؟
قبلا مصرف داشتم.
« وقتی بار دیگر از مسعود درباره مصرف شیشه نگین سوال کردیم او که گویا از نگین ترس داشت ادعا کرد من گفتم که زمان سرقت من شیشه میکشیدم وگرنه تا به حال ندیدم نگین شیشه مصرف کند»!
پیشنهاد سرقت را چه کسی داد؟
هیچ کسی پیشنهاد نداد خیلی اتفاقی بود.
یعنی چاقو همیشه همراه مسعود است؟
نه، چند روز قبل چند نفر مزاحم من شدند که مسعود با آنها درگیر شد و از آن روز به بعد مسعود همراهش چاقو بود که اگر دوباره درگیر شدیم مفت بری نشود.
سرقت اول اتفاقی بود؟
میثم پشت فرمان بود که مسافر سوار کرد و ناگهان این تصمیم گرفته شد و آنها کارت بانکی مسافر را به من دادند و من هم رفتم خرید کردم.
سرقتهای بعدی نیز اتفاقی رخ میداد؟
من بخاطر مسعود میرفتم.
چرا؟
چون عاشق مسعود هستم.
ارزش داشت؟
این کار نه ولی بخاطر مسعود ارزش داشت.
چقدر پول به دست آوردی؟
ما شاید 10 میلیون تومان که با آن پول اجاره و 2 قسط موتور مسعود را دادیم و بیشتر پولها را میثم برداشته است.
بنا بر این گزارش، تحقیقات پلیسی برای دستگیری متهم فراری این پرونده ادامه دارد و مسعود و نگین برای تحقیقات بیشتر در اختیار ماموران پلیس آگاهی تهران قرار گرفتند.
خراسان/ماهان موسوی