مردم به تدریج مایوس میشوند واحساس میکنند،
«گر حکم شود که مست گیرند، هر آنکه در شهر هست گیرند»
«دلارِ 4رقمی شد» ، «سکه 5 میلیون تومان» ، «پراید 60 میلیون تومان» و . . . اینها گوشهای از رخدادهایی است که از اردیبهشتماه سال گذشته افتاد تا مردم بیشتراز همیشه احساس ناامنی کنند. اینکه چه کسی یا کدام نهاد در این شلختگی سهماش بیشتر است، مهم نیست. مهم، نارضایتی عمومی است که در جامعه از جانب هر قشر و طیفی ملموس است.
جمشید پژویان تحلیلگر مسایل اقتصادی در گفتوگو با «همدلی» با ذکر این نکته که « مردم تحت فشار شدید اقتصادی هستند و حتی ابتداییترین الزامات هم در دسترسشان نیست. به همین دلیل، برخلاف برخی از مسئولین که شرایط فعلی را قابل عبور میدانند، میتواند آتش زیر خاکستری باشد که مشکلات و مصیبتهای زیادی را میتواند برای منافع همه ما در پی داشته باشد» تاکید دارد، در شرایط کنونی نباید توقع داشت مردم برای شرکت در انتخابات و مشارکت در هر بحث دیگری انگیزه بالایی داشته باشند.
معیشت مردم در حالی در تنگنا قرار گرفته است که سال، سالِ انتخابات مجلس است.
تورم شدید و فشاری که مردم احساس میکنند، هیچ نقطه روشنی پیش روی ما قرار نمیدهد، برای اینکه بگوییم نمایندگان فعلی مجلس بتوانند در انتخابات آتی بهرهبرداری کنند. در نتیجه این تصور دارم که تغییرات عمدهای را در ترکیب مجلسنشینان در دوره بعدی شاهد خواهیم بود. کسانی که بتوانند راهحلهایی منطقی و البته عملی را به مردم پیشنهاد بدهند و آنها را به اشتغالزایی و کاهش مشکلات امیدوار کنند، میتوانند ردای نمایندگی را برتن کنند.
در بررسی وضعیت جوامع، پارامترهای اقتصادی حرف اول را میزند. در وضعیت پیچیده اقتصادی، آیا میتوان از مردم توقع داشت در پای صندوقهای رای حاضر شوند؟
ببینید! درباره اینکه رغبت مردم نسبت به 4 سال و حتی 2 سال قبل برای مشارکت کاهش پیدا کرده است، کمتر کسی میتواند تردید داشته باشد. اما باید این واقعیت مختص فضای انتخاباتی را در نظر داشت. همیشه گروهها و چهرههایی با شعارهای پوپولیستی و روشهای نه چندان منطقی دیگر مردم را به رای دادن ترغیب میکنند. اما باید قبول کرد و با این مساله کنار آمد، دورانی که رایها با عشق و علاقه نوشته میشد، گذشته است. متاسفانه بخش زیادی از جامعه به منفعتطلبی روی آوردهاند، حتی منافع کوتاهمدت که دلیلش هم این است، مردم ما هنوز دید کافیای از دموکراسی ندارند و دقیقا به همین دلیل تحتتاثیر شعارهای طرح شده قرار میگیرند. در حالیکه اگر آگاهتر بودند، به راحتی متوجه میشدند، بسیاری از شعارهایی که در فضای رقابتی مطرح میشود، به هیچ وجه عملی نیست.
چطور شده است که جامعه شعارهای ضدونقیض را با جان و دل میپذیرد؟
کوتاهی رسانههایی که به جای فعالیت در فضایی ملی، گروهبندی شده عمل میکنند، یکی از اصلیترین دلیلهای ناآگاهی موجود در جامعه ما هستند. همتی برای به آگاهیِ اقتصادی رساندن مردم در ایران مشاهده نمیشود. البته در برخی از جوامع یکیدو قرن بعد از انقلاب آگاهی و بینش همگانی حاصل شده است. البته در این 40 سال، الیتهای مملکت از اساتید و صاحبنظران تا رسانههای عمومی نتوانستهاند، در دیدگاه مردم اثرگذار باشند و بههمین دلیل بخش زیادی از مردم، نمیتوانند سره را از ناسره تشخیص بدهند.
در سال 90 خبر اختلاس سههزار میلیاردی مثل بمب منفجر شده سر و صدا کرد. چه شده است که این روزها، اخبار اختلاسها افکار عمومی را کمتر تحتتاثیر قرار میدهد؟
فساد به قدری در کشور رواج پیدا کرده است و رقمها اینقدر روز بهروز بیشتر شده است که مردم واقعا به نوعی سِر شدهاند. انتظار این بود، مسئولین اقدامهایی بسیار جدی انجام بدهند تا بیتالمال به راحتی غارت نشود. متاسفانه سوءاستفادهها نسبت به گذشته بسیارـ بسیار بیشتر شده است. خب! طبیعی است، در چنین حالتی مردم احساس کنند، کاری از کسی بر نمیآید.
میشود از مردمی که به این حس رسیدهاند، توقع مشارکت سیاسی داشت؟
نه. مردم تحت فشار شدید اقتصادی هستند و حتی ابتداییترین الزامات را هم در دسترسشان نیست. به همین دلیل، برخلاف برخی از مسئولین که شرایط فعلی را قابل عبور میدانند، میتواند آتش زیر خاکستری باشد که مشکلات و مصیبتهای زیادی را میتواند برای منافع همه ما در پی داشته باشد.
در چنین شرایطی، تکلیف نهادهای نظارتی چیست؟
اصولا ما نهادی نظارتی نداریم که بتواند کارش را به خوبی انجام بدهد و اساسا نمیتوانیم، داشته باشیم. در یک کشور هشتاد میلیونی مگر میتوان تکتکِ آنهایی که در امور اقتصادی و داد و ستد مشغول هستند را زیر ذرهبین برد؟ البته راهکارهایی است، اما چون خودِ دستاندرکاران هم بیآگاه هستند، دائما در حال زدنِ دورِ باطلاند و همین باعث شده تا فساد، ناکارآمدی و در نتیجه مشکلات بیشتر و بیشتر شوند.
آقای پژویان! ذهنیت گروهی از مردم رای به این میدهد که «اراده جدی برای مقابله با فساد نیست» تصدیق میکنید، اینکه بخشی از جامعه چنین برداشتی داشته باشد، باعث بیاعتمادی نمیشود؟
دقیقا! دقیقا مردم به تدریج مایوس میشوند واحساس میکنند، «گر حکم شود که مست گیرند، هر آنکه در شهر هست گیرند» باعث میشود تا نسبت به خیلی از سوءاستفادهها چشمپوشیهایی عامدانه است. در چنین شرایطی مردم به سیستم اعتماد میکنند؟ پاسخ یقیقنا «نه» است. همه میدانند، یاس مردم باعث میشود، آدمهای بیکفایت و نالایق بیایند و کارهای مهم را در اختیار بگیرند و تیشه به ریشه داراییهای عمومی بزنند.
سئوال آخر؛ با توجه به جمیعجهات مشارکت در انتخابات مجلس یازدهم را چطور پیشبینی میکنید؟
هر کسی منتظر است، مشارکت هفتم اسفند 94 تکرار شود، کاملا در اشتباه است. نارضایتیهای فعلی مویدِ این امر است که رایهای هشت اسفند 98 حتما کمتر از رایهای هفت اسفند 94 خواهد بود.