دنزل واشنگتن از آن بازیگرهایی نیست که وقتی تلفن شان زنگ میخورد از جا میپرند. دو اسکار برده و در کلی فیلم معتبر و پر سروصدا بازی کرده. این روزها بیشتر از آن که به سینما فکر کند، خودش را درگیر خانواده و دلبستگیهای شخصی اش کرده، اما همچنان حضور پررنگی بر پرده سینما دارد و حتی در فیلمهای متوسط نقشهای تاثیرگذاری بازی میکند. دیوید هاچمن در گفتگویی صریح با واشنگتن سعی کرده بیش از هر چیز سراغ شخصیت این بازیگر تحسین شده برود و ذهنیت مذهبی و خانواده دوست او را برای مان تشریح کند.
مهم ترین توانایی تان به عنوان بازیگر چیست؟
- خودم را تحلیل نمی کنم. هر چه دارم روی دایره می ریزم و می گذارم مردم آن را تفسیر کنند. کارم را سخت نمی کنم و سعی می کنم گوش به فرمان ندای درونم باشم.
خودتان را یک آدم مذهبی می دانید؟
- قطعا.
تا چه حد؟
- هر روز انجیل می خوانم و برای بار دوم دارم همه اش را می خوانم. الان در فصل «کتاب جان» هستم. کشیشی که پیشش می روم بهم گفت با نسخه عهد جدید شروع کنم و من هم همین کار را کردم. حدود دو سال پیش. بعد از این که کارم با عهد جدید خوب پیش رفت، رفتم سراغ عهد قدیم. الان هم دوباره از عهد جدید شروع کرده ام و برای بار دوم لذت بیشتری می برم.
به عنوان یک آدم مذهبی هیچ وقت با هالیوود بی خدا مشکلی نداشته اید؟
- خب، یک دقیقه صبر کن. همین جا بحثش را ببندیم. هالیوود بی خدا؟ از کجا این تعبیر را آورده ای؟ اول از همه بگویم که هالیوود بخشی از لس آنجلس است نه یک شیوه برای فکر کردن! وقتی از هالیوود بی خدا می گویی من را هم جزو آن می دانی؟ منظورت این است که همه آدم های هالیوود با خدا بیگانه اند؟ مثل این است که بگویی نشریه «ریدرز دایجست» بی خداست! منظورت که این نیست، نه؟
نه، نه.
- به نظرم کلی گویی کار راحتی است. بیا دقیق تر باشیم. می گوییم هالیوودِ بی خدا و بعد هم فرض را بر این می گذاریم که واقعا تعبیر درستی است. در حالی که درست نیست.
اما هالیوود پر است از آدم هایی که درباره خشونت و چیزهایی از این دست حرف می زنند.
- این بحث ها ممکن است هر جایی اتفاق بیفتد. در سیاست، در جنگ، حتی در اداره پست. نه فقط در هالیوود.
مذهبی بودن تان روی نقش هایی که بازی کرده اید تاثیر گذاشته؟
- اصرار دارم که از این ویژگی در همه کارهایی که انجام می دهم بهره ببرم؛ مثل همین گفتگو. من چنین آدمی هستم. هر کجا بروم همراهم می آید. حواس تان باشد که این ویژگی چیزی فراتر از فیلمسازی است. مثلا وقتی قرار شد در «گنگستر آمریکایی» بازی کنم با فرانک لوکاس [قاچاقچی مواد مخدری که فیلم بر اساس زندگی او ساخته شد] ملاقات کردم. بهم گفت این نقش را بگیر و به خاطرش برنده اسکار بشو. بهش گفتم فرانک، من برای چنین چیزی این نقش را قبول نکرده ام. جذابیت نقشش برایم در این است که او بهای جنایت هایش را با رفتن به زندان پرداخت کرده و حالا هم بدنش [با بیماری] دمار از روزگارش در آورده. برایم مهم است که همین بخش از داستان این شخصیت را تعریف کنم؛ داستانِ تبعات کارهایی که مرتکب شده.
قهرمان های دوران کودکی تان چه کسانی بودند؟
- از این قهرمان ها زیاد نداشتم. فقط یک بار گیل سایرز [فوتبالیست معروف آمریکایی] را دیدم. برای دیدن نمایشی آمده بود که در آن بازی می کردم. وای، خدای من! انگار دوباره نه ساله بودم. شماره اش را گرفتم. می خواستم شبیه گیل سایرز بشوم. یکی گفت: «گیل سایرز شنیده که در تلویزیون در موردش حرف زده ای و می خواهد سلامی بکند.» من هم گفتم: «خیلی خب، یک دقیقه صبر کن، باید خودم را برای دیدنش آماده کنم.»
ملاقات تان چطور پیش رفت؟
- این طور بودکه با خودم گفتم چه جالب که از من کوتاه تر است! دیدار گرمی داشتیم. همان اوایل کارم یک بار هم جیمز استوارت را دیدم که واقعا فرصت مغتنمی بود.
نکته جالبی است. از ازدواج شما هم 25 سال می گذرد.
- ژوئن امسال 25 سال می شود. آره، بهتر است برای سالگردش برنامه ای داشته باشم. بگذارید از خوانندگان بپرسم: برای بیست و پنجمین سالگرد چه کار باید بکنم؟
رمز و راز این ازدواج بیست و چند ساله چیست؟
- هر کاری همسرتان بهتان می گوید انجام دهید. فقط همین؛ و بعدش نفس راحتی بکشید.
تغییرات شما را به چه سمتی برده است؟
- شکل امیدوارانه اش این است که همه چیز در نهایت شبیه همان اولش بشود. با همان میزان صمیمیت و احترام. درک نقش های خودمان و کنار آمدن با آن و متعهد ماندن به آن.
اگر می توانستید فقط یک چیز را در تاریخ آمریکا عوض کنید سراغ چی می رفتید؟
- درخواست می کردم که بتوانم چیزهای بیشتری را تغییر بدهم. هر چیزی تبعات خودش را دارد. با یک حرکت دومینویی. اما به هر حال از برده داری شروع می کردم.
آیا تا به حال دچار غرور شده اید؟
- قطعا. بدون شک. اما چون آدم مثبتی هستم نگذاشته ام مانعی برای پیشرفتم بشود. اگر از آن استقبال کنید، به دامش بیفتید و اگر به آن تن بدهید، گرفتار چیزهایی می شوید که همیشه ازشان ترس داشته اید.
با شهرت چطور کنار می آیید؟
- تا حالا یقه ام را نگرفته. تنها چیزی که برایم اهمیت دارد این است که به چه درکی از خداوند برسم و همین آرامم می کند و خودش را روی تصویر هم نشان می دهد. توانایی های مشخصی به من داده شده که در موردشان از خودم می پرسم: قرار است از این چیزها چه بهره ای ببری؟ قرار است به چه کسی کمک بکنی؟
بیشترین چیزی که به آن افتخار می کنید چیست؟
- خدا، خانواده و کار. قبل از این که بچه های مان به دنیا بیایند زندگی ام در کارم خلاصه می شد. اما بعدش فکر کردم که باید به درآمد هم فکر کنم. بچه ها زندگی من هستند. به همین دلیل بیشترین چیزی که به آن افتخار می کنم بچه هایم هستند.
دوست دارید چطور در یادها بمانید؟
- به این واژه ها فکر نمی کنم. به اندازه کافی در زندگی سرم شلوغ است.
آخرین دی وی دی که تماشا کرده اید؟
- یکی از فیلم های محبوبم: «زندگی دیگران» و همینطور «مونیخ». اما راستش آن قدر هم خوره فیلم نیستم.
این روزها چه کتابی می خوانید؟
- وقتی برای خواندن ندارم. به جز انجیل خواندن که پرفروش ترین کتاب دنیاست.
روی آیپدتان چه آهنگ هایی دارید؟
- یک خواننده ای هست به اسم لنی کراویتز که همه کارهایش را دارم. همینطور همه آهنگ های جیمز یراون و بیتلز و رولینگ استونز. کلی آهنگ بلوز و کاسیل و جاز. بیشتر از پنج هزار آهنگ.
آخرین تعطیلات رویایی که تجربه کرده اید؟
- سفر به سواحل مدیترانه. از وقت گذرانی در آب لذت می برم. معمولا هر سال یک ماه را کنار دریا می گذرانیم. در ایتالیا می شود روی قایق کنار ساحل بنشینی و به آن شهرهای باستانی زیبا خیره شوی.
شعار محبوب تان چیست؟
- از هر کاری که باید انجام دهید استقبال کنید تا بتوانید هر کاری دل تان می خواهد انجام دهید، و خودتان را نبازید.
همشهری
همه ما در دوران کودکی یا حتی شاید در سنین بزرگسالی، علاقهمند به حداقل یک انیمیشن یا همان کارتون و بعضی از شخصیتهای کارتونی بودهایم. طبیعی است که کودکان علاقه خاصی به شخصیتهای کارتونی و انیمیشنها داشته باشند؛ به ویژه بعضی از این شخصیتها که قدری نادان هستند و در طول انیمشنها به صورت معصومانه و کاملا دیوانهوار رفتار میکنند.
اگر بخواهیم به صورت دقیق بررسی کنیم که این شخصیتهای به ظاهر بامزه و جذاب از چه ویژگیهای برخوردار هستند که توانستهاند خود را در دل مخاطبان جای دهند، شاید به نتایج خوبی نرسیم و ممکن است با حقایق تلخی رو به رو شویم. اگر بخواهیم کمی بیشتر در مورد این شخصیتها به کالبدشناسی شخصیتی بپردازیم، ممکن است به نظر برسد که این شخصیتها اختلالات روانی خاصی دارند. اجازه دهید تا نگاه جدیدی در ادامه مقاله به برخی از این شخصیتهای کارتونی داشته باشیم.
بت من/ بروس وین (Batman / Bruce Wayne)
بتمن، یکی از شخصیت اصلی سری کتابهای کمیک است توسط شرکت DC Comics در سال ۱۹۳۹ خلق شد و پس از مطرح شدن در مجلات کمیک، پا به دنیای انیمیشنهای خانگی گذاشت. در داستانهایی که از بت من در انیمیشنها یاد میشود، بروس وین تحت تحت تاثیر یک انفجار بزرگ قرار گرفته که منجر به گرایشهای عجیبی شبیه به اختلال شخصیت اسکیزوئید میشود. با اینکه نام بت من همیشه در فهرست شخصیتهای محبوب و مثبت دنیای DC Comics دیده میشود، ولی حقایقی پنهانی در مورد او وجود دارد که پرده از نقاط ضعف شخصیت بروس وین برمیدارد. به نظر میرسد او از اختلالات استرس پس از متولد شدن رنج میبرد و حتی شاهد مرگ پدر و مادرش بوده است که همین موارد باعث افسردگی احتمالی او میشود. جالب است که بدانید تمام این وقایع از هویت ظاهری بت من پنهان شده است، به طوری که او قادر است حتی خطرات زیادی را در گاتهامسیتی به وجود آورد و گرایشهای ضد اجتماعی را از خود نشان دهد. او کاملا نشاندهنده شخصی است که از اختلالات روانی رنج میبرد.
هالک/ بروس بنر (Hulk / Bruce Banner)
هالک نیز همانند بت من، یک ابرقهرمان بسیار محبوب است که توسط شرکت بزرگ Marvel Comics خلق شده است. در واقع او یک هیولای درونی از شخصیت دانشمندی به نام بروس بنر است. شخصیت هالک توسط استن لی و جک کربی برای اولین بار در هالک شگفتانگیز در سال ۱۹۶۲ برای مجلات کمیک خلق شد و سپس به دنیای انیمیشن راه یافت. هالک هیولایی جهش یافته انساننما، عظیمالجثه و سبز رنگ است که زور زیادی داشته و نمیتواند خشمش را کنترل کند. اگرچه این هیولا در کارتونها و انیمیشنهای کوتاه مختلف به ظاهر مدافع حق و دوست داشتنی است، اما واضح است که از اختلالات روانی زیادی رنج میبرد. اولین و واضحترین مشکل وی، مسائل خشم اوست، یعنی اختلال عصبی متناوب. مشکل دیگر او اختلال شخصیت چندگانه یا D.P.D است. در حقیقت، قبل از اینکه شکل برتر هالک شکل گرفته باشد، او از سه شخصیت مجزا هالک سبز، هالک خاکستری و هالک گناهکار شکل گرفته بود که همه آنها در ذهنش فعال بودند. البته به جز عصبانیت، احساست شدیدی، چون ترس و غم نیز باعث تغییر شکل بنر به هالک میشود. زمان کودکی بنر، پدرش برایان بنر در خانه زیاد عصبانی میشد و مادر او را کتک میزد و برای او عقدهای روانی از ترس، خشم و تخریبی که به وجود میآورد، ایجاد میکند.
پری دریایی کوچک/ آریل (Ariel / The Little Mermaid)
پری دریایی کوچولوی شرکت والت دیزنی، یعنی آریل، یکی از پرطرفدارترین شاهزادهخانمهای دنیای انیمیشنهای کودکانه است که با رویاهای بزرگ و زیبایی معصومانه، به عنوان یک پری دریایی نوجوان مشکلات زیادی دارد. این مشکلات از جایی شروع میشود که آریل عاشق یک انسان عادی میشود. پیشتر از گذشته آریل میدانیم که کنجکاوی او درباره انسانها هربار توسط پدرش سرکوب شده است؛ ولی این سرکوبی نتیجهای عکس داده و تبدیل به علاقه او به جمع آوری و دزدیدن اشیایی مربوط به انسانها شده است. همین موضوع کافی است تا او را کاندیدای اختلالات احتکار (Hoarding Disorder) و دزدی اجباری (Kleptomania) بدانیم. در نهایت پری دریایی کوچولو خیال کرده که بدنش باید تغییر کند و به انسان تبدیل شود. در اینجا نیز ابتلای او به اختلال بدشکلی بدنی (Body Dysmorphic) مطرح میشود. به طور خلاصه بگویم که در بدشکلی بدنی، فرد نسبت به یک یا چند عضو بدن خود حساسیت و نارضایتی دارد و این نارضایتی به اندازهای برایش اشتغال فکری ایجاد میکند که در زندگی طبیعی او اخلال ایجاد میشود.
مینیونها (Minions)
همه کسانی که حداقل یکبار مینیونهای کوچک و زرد و عجیب و غریب را از مجموعه «من نفرت انگیز» دیدهاند، طوری محو بامزهگی و جذابیت آنها شدهاند که آرزو دارند این موجودات دوستداشتنی را به عنوان حیوانات خانگی نگه داری کنند. ما هم موافق این موضوع هستیم که هیچ کسی نمیتواند عاشق خندههای بانمک و کارهای عجیب و غریب و حتی احمقانه آنها نشد، اما نکتهای که وجود دارد در مورد همین کارهای احمقانه است. مینینونها همیشه عادت دارند به صورت افراطی در مورد محیط اطرافشان کنجکاو باشند و اصطلاحا از «فضولی» بیش از اندازه رنج میبرند. آنها در بیشتر صحنهها به شدت سادهلوح و احمقانه عمل میکنند و به راحتی گول میخورند؛ جالبتر این که هیچ واکنش منفی نسبت به این گول خوردنها نشان نمیدهند. آنها مشتاق لذت داشتن هستند. در مجموع، به نظر میرسد که آنها از نوعی «بیشفعالی» خفیف یا شاید هم شدید رنج میبرند که در مجموعه فیلمهای مینیون یا من نفرت انگیز، تبدیل به یک ویژگی دوست داشتنی برای آنها شده است.
دورا (Dora)
دورای ۷ ساله کار خود را از نمایشگاه انیمیشنهای آموزشی آمریکا شروع کرد و اکنون به عنوان «دورا، دختر جهانگرد» شناخته میشود. او یکی از شخصیتهای شناخته شده در زمینه مسائل آموزشی برای کودکان است که به شدت شاداب و میل سفر به مکانهای مختلف را دارد. سفرهایی که معمولا دورا انتخاب میکند و به ماجراجویی میپردازد، برای کسی که هم سن و سال او است بسیار خطرناک به حساب میآید و حتی ممکن است که در آن راه جان خود را از دست بدهد. دورا همیشه سعی میکند برای مقابله با استرس خود، همه چیزهای ترسناک محیط خود را نادیده بگیرد. او گاهی اوقات سعی میکند تا چیزاهای ترسناک پیرامون خود را به دوستانش تشبیه کند و این موضوع ترفندی است که دورا را برای مقابله با اینگونه خطرها یاری میدهد. موارد بالا را میتوان به اختلالات شیزوفرنی پارانوئید ارتباط داد که گاهی با صداهای ناهنجاری همراه است که در ذهن طرف بیمار میگذرد.
چوکی (Chuckie)
چوکی را بیشتر در ایران با مجموعه کارتون «کوچولوهای شیطون» میشناسیم. نام اصلی این انیمیشن «Rugrats» است و در کشور آمریکا ساخته شده است. این کودک نوپای موقرمز که با آن دندانهای خرگوشی و لباسهای گشادش شاید کمی بامزه به نظر برسد، توانایی این را دارد که تقریبا از بیشتر اتفاقهای اطراف خود به شدت بترسد. پس کمی عجیب نیست که کودکی با این سن و سال از پوشک محافظ استفاده کند. اما دلیل واقعی این کار او چیست؟ بچههای زیادی وجود دارند که از چیزهای ساده به شدت میترسند، در حالی که بچههای دیگر کاملا به همان چیزها بیتفاوت هستند. مشکل چوکی دقیقا در همین قضیه ما را نگران میکند، زیرا او به محض اینکه از شرایط ایدهآل محیط اطراف خود فاصله بگیرد، به شدت عصبی میشود؛ حتی زمانی که او از شرایط خطر کاملا به دور است. ترس از میکروب ها، ترس از ارتفاع، حتی ترس از یک هندوانه فاسد کپکزده، همه این ترسها چوکی را تحت تاثیر یک اختلال اضطراب عمومی دچار کرده است.
دکستر (Dexter)
دکستر یک کوچک نابغه کوچک بامزه است که بیشتر بچهها او را با آزمایشگاه دکستر میشناسند. او معمولا آزمایشهای خود را در یک آزمایشگاه مخفیانه به همراه خواهر خود، یعنی دی دی، انجام میدهد. خب شاید بپرسید که یک خواهر و برادر دانشمند چه اختلال روانشناختی باید داشته باشند؟ چیزی که وجود دارد این است که دی دی بسیار پر هیجان و قابل تحسین است به نظر میرسد که همیشه قصد دارد به دکستر کمک کند. اما اگر دقت کنید، دکستر کوچک علائم کلاسیک سندرم Asperger را از خود نشان میدهد. با وجود اینکه دکستر در انیمیشنها دوستداشتنیتر و هوشمندانهتر رفتار میکند، اما او معمولا سعی کرده با تعاملات اجتماعی مبارزه کند و همیشه کمی حس حسادت نسبت به خواهر خود دارد.
بانی خرگوشه (Bugs Bunny)
خب رسیدیم به بانی خرگوشه یا همون «باگزبانی» معروف. یکی از شخصیتهای به شدت محبوب شرکت Looney Tunes که استاد خلق کارتونهای کوتاه و کمدی بود. بانی خرگوشه همیشه با آن خندههای بامزه و هویج خوردن خاص، میان طرفداران شناخته میشد. اما با همه این تفاسیر، او نشانههایی از تغییرات خلقی و رفتارهای تحریک کننده را از خود نشان میداد که گاهی میتوان نتیجه گیری کرد که او ممکن است به اختلال شخصیت Borderline دچار باشد. او بسیار باهوش است و این فوق العاده به نظر میرسد که چگونه به آرامی و زیرکی در برابر ظالمان اطراف خود ایستادگی میکند. به جز این واقعیت، او استاد مخفی کاریهایی است که خود را در میان رقیبان خود مظلوم و بی گناه نشان میدهد؛ حتی اوقاتی که شیطنتهایش اعصاب دیگر شخصیتهای داستان را خورد میکند، طوری نشان میدهد که هیچ گناهی مرتکب نشده و حتی تماشاگر را نیز گول میزند. همه این صفات، تظاهرات گرایشهای ضد اجتماعی است. بسیاری از شخصیتهای دیگر Looney Tunes همچنین دارای اختلالات روحی هستند.
علاوه بر شخصیتهایی که در طول مقاله از آنها یاد شد، کارتونها و مجموعه انیمیشنهای دیگری نیز هستند که بازیگران آن از اختلالات مختلف روانی رنج میبرند. برخی از افراد خانواده سیمپسونها (Simpsons) و یا گربه بازیگوش تام و جری و خیلی از شخصیتهای دیگر که هر کدام به نوعی کم و بیش دارای این نوع اختلالات هستند.
برترین ها
به گزارش خبرآنلاین، بر اساس اطلاعات رسمی سامانه سینما شهر، فیلم «ما همه با هم هستیم» با فروش ۶۰۰ میلیون تومان در روز چهارشنبه (۱۵ خرداد)، رکورد قبلی فروش روز اول اکران سینمای ایران را که با ۵۰۵ میلیون تومان در اختیار «ساعت ۵ عصر» بود، شکست.
همچنین با این فروش و با اختلافِ بیش از ۱۰۰ میلیون تومان، «ما همه با هم هستیم»، پرفروشترین فیلم روز اول اکران عید فطر ۹۸ بوده است.
مهران مدیری، محمدرضا گلزار، لیلا حاتمی، ویشکا آسایش، هانیه توسلی، پژمان جمشیدی، مانی حقیقی، جواد عزتی، سروش صحت، حسن معجونی، مهران غفوریان، نادر فلاح، سیروس گرجستانی، علی شادمان، رضا ناجی، سام نوری، فرزین محدث، بهادر مالکی، یداله شادمانی، محمدمهدی حسینینیا، شیرین آقا کاشی، بهزاد قدیانلو، اشپیتیم آرفی، لیدا فتحاللهی، شیوا بلوچی، دانیال کاظمی و گیلدا ویشکی بازیگران این فیلم به کارگردانی کمال تبریزی و تهیهکنندگی سیدرضا میرکریمی هستند.
به گزارش ایران آرت، انتظار طولانی برای دیدن اولین تصاویر از فیلم "بهسوی ستارگان" (Ad Astra) به سر آمد و دیزنی اولین تریلر رسمی فیلم فضایی جدید "برد پیت" را منتشر کرد. این فیلم پس از "شهر گمشدهی زد" (The Lost City of Z) اولین اثر "جیمز گری" در مقام کارگردان است که مراحل پس از تولید آن به علت وجود جلوههای ویژه گسترده به بیش از معمول به طول انجامید. اکنون با انتشار اولین تریلر به نظر میرسد که همه چیز طبق برنامه پیش رفته و فیلم در ماه سپتامبر اکران میشود.
در "بهسوی ستارگان" پیت در نقش یکی از اعضای "سپاه مهندسین ارتش" آمریکا است که تصمیم میگیرد برای پی بردن به راز ناپدید شدن پدرش مأموریتی جاهطلبانه را در فضا آغاز کند. پدر او برای یافتن موجودات فضایی به سیارهی نپتون سفر کرده اما هرگز بازنگشته بود. بازیگران نقشهای مکمل شامل "تامی لی جونز"، "روث نگا"، "دونالد ساترلند" و "جیمی کندی" میشوند.
به گزارش سی نما، فاکس قرن بیستم در ابتدا تاریخ اکران ۱۱ ژانویه را برای "بهسوی ستارگان" در نظر داشت و بعد آن را به ۲۴ می تغییر داد. گری دسامبر گذشته در جشنوارهی فیلم مراکش گفته بود که ممکن است فیلم تا ماه می آمادهی نمایش نشود و اکران دوباره با تأخیر مواجه شود. گری در حین برگزاری یک مسترکلاس در مراکش گفت: "معمولاً وقتی فیلمی علمی تخیلی را نظاره میکنید به چند صحنه برمیخورید که چندان خوب به نظر نمیرسند. من تمایل ندارم خود را به یک تاریخ اکران متعهد کنم و باعث شوم ظاهر فیلم خراب شود."
دیزنی که ژانویه با فاکس ادغام شد، ماه گذشته اعلام کرد که فیلم را در ماه سپتامبر اکران میکند. چنین تاریخی "بهسوی ستارگان" را به یکی از مدعیان کسب جایزه در اواخر سال میلادی تبدیل میکند. در فصل پاییز سالهای اخیر فیلمهای درام فضایی نظیر "جاذبه"، "بینستارهای" و "مریخی" به نمایش درآمده و به موفقیت رسیدهاند. بنابراین انتظار میرود "بهسوی ستارگان" هم برای جلب توجه در فستیوالهای پاییزی مانند ونیز و تورنتو روی پرده رود.
از پیت امسال فیلم پرستارهی "روزی روزگاری در هالیوود" به کارگردانی "کوئنتین تارانتینو" نیز به نمایش درمیآید. این فیلم ماه می گذشته در جشنوارهی کن با استقبال گستردهی منتقدین همراه شد و بسیاری بازی پیت را در نقش بدلکار یک بازیگر وسترن با بازی "لئوناردو دیکاپرو" ستایش کردند.
دیزنی "بهسوی ستارگان" را در تاریخ ۲۰ سپتامبر امسال در آمریکا اکران میکند.
به گزارش سینماگیمفا به نقل از کامیک بوک، همسورث در مصاحبهای گفته است: احتمالا امسال دیگر در فیلمی بازی نکنم. فقط میخواهم در خانه و کنار بچههایم باشم. آنها در سنین خیلی مهمی هستند. آنها بیشتر از گذشته متوجه حضور نداشتن من در خانه میشوند. پس امسال احتمالا در هیچ پروژهای شرکت نکنم. البته یک کنفرانس تبلیغاتی و مراسم امضا دادن به طرفداران دارم، اما بیشتر در خانه خواهم بود. اگر به ده سال قبل برگردیم و از من بپرسید آرزویم چیست، این دقیقا آرزوی من است. حالا میتوانم در خانه نشسته، از کارهایم لذت ببرم و فعلا دنبال هیچ فیلمی نباشم.
در مصاحبهی دیگری، همسورث توضیح داد حالا در نقطهای از دوران حرفهای خودش قرار دارد که میتواند کارهای خودش را انتخاب کرده و در برخی از آنها مثل Star Trek 4 "استار ترک ۴" حضور پیدا نکند. او در این باره گفته: به نظرم دلیلی نداشت دوباره وارد آن فرنچایز شوم. دوست ندارم از چیزی که قرار است بازی کنم ناراضی باشم.
همسورث در "انتقامجویان:پایان بازی" داستان قهرمان دنیای سینمایی مارول خودش یعنی ثور را به یک پایان رساند، اما گفته مایل است دوباره نقش خدای تندر را بازی کند. او در این باره گفته: "صادقانه بگویم دوست دارم هنوز این نقش را بازی کنم. هنوز نمیدانم نقشه چیست. به نظرم ما شخصیت کاملا متفاوتی را معرفی کردیم. از مسیری که پیش روی او قرار گرفته خیلی هیجانزده هستم. اما اگر قرار باشد دیگر این نقش را بازی نکنم، از این ویژگیها در شخصیتهای دیگر استفاده خواهم کرد."
ثور آخرین بار همراه نگهبانان کهکشان در حال ترک زمین دیده شد. همسورث مایل است ثور را به یکی از آزگاردیهای کهکشان تبدیل کند. همسورث در این باره گفته: "من دوست دارم دوباره نقش این شخصیت را بازی کنم. من عاشق او هستم – مخصوصا اگر قرار باشد کار منحصر به فردی با او انجام بدهم. به نظرم سه فیلم آخری که در آنها این نقش را بازی کردم خیلی متفاوت بودند. شخصیت ثور کاملا در این سه فیلم تغییر کرده بود. من هنوز نمیدانم فیلمبرداری "نگهبانان کهکشان ۳" چه زمانی آغاز خواهد شد، اما دوست دارم با آنها همکاری کنم. آزگاردیهای کهکشان. شاید این کار بعدی من باشد."