عکاسی نجومی یکی از شاخههای جذاب هنر عکاسی به شمار میآید که باعث شده تا هر روزه علاقهمندان بیشتری به این شاخه روی آورند، این تصاویر از آسمان شب به روش لانگ اکسپوژر (long exposure) توسط مسعود یعقوبی در ایلام ثبت شده است.
به گزارش خبرآنلاین، در این بین از ابزارهای عادی و روزمره مانند کبریت گرفته تا خوراکیهایی مثل نوشابههای گازدار و بستنی و وسایل و ابزاری مانند مایکروفر و دستگاه ضربانساز هرکدام در پشت خود داستانی از ابداعی تصادفی دارند. در این پرونده، داستان چندین مورد از اختراعات تصادفی را با هم مرور میکنیم.
تفلون، رها کردن نیمه کاره تحقیقات!
داستان اختراع تفلون از یک آزمایشگاه در نیوجرسی آغاز شد. در آوریل ۱۹۳۸ شیمیدانی به نام «روی پلانکت» در حال کار روی گازهای سردکننده یخچال بود که یک باره کاری برایش پیش آمد و تحقیق را نیمه کاره رها کرد. روز بعد که سراغ محفظه یخزدهای که گازی در آن ذخیره کرده بود، رفت، متوجه شد نمونه گاز خود به خود به یک پلیمر جامد سفیدرنگ و مومیشکل تبدیل شده است. با تحقیق بیشتر مشخص شد این ماده نه تنها در برابر گرما مقاوم است بلکه اصطکاک سطح پایینی دارد و به اسیدهای خورنده نیز واکنش نشان نمیدهد. هم اکنون این ماده نه تنها در ظروف نچسب مورد استفاده قرار میگیرد بلکه در زمینههایی مانند هوا فضا، ارتباطات، الکترونیک و فرایندهای صنعتی نیز اهمیت زیادی دارد.
کبریت، احتراق چوب بعد از هم زدن مواد یک ظرف!
کبریت اولین بار در سال 1826 توسط «جان والکر» شیمیدان انگلیسی ابداع شد. والکر در آزمایشگاهش در حال هم زدن ظرفی از مواد شیمیایی بود که از قطعه چوبی برای هم زدن مخلوطی از آنتیموان سولفیت، پتاسیم کلرات، صمغ و نشاسته استفاده کرد. بعد از این که چوب را از ظرف مواد شیمیایی بیرون کشید برای پاک کردن مواد چسبیده به چوب، آن را روی میز کشید و با شگفتی تمام متوجه احتراق آن شد. به این ترتیب والکر برای نخستین بار کبریت اصطکاکی را کشف کرد. او کشف خود را به مردم نشان داد ولی آن را به ثبت نرساند چون فکر نمیکرد چیز به درد بخوری باشد!
چاپگر جوهرافشان ، تماس آهن داغ با یک خودکار!
امروزه چاپ اسناد مهم بسیار ساده به نظر میرسد اما اگر اشتباه یک مهندس نبود، شاید این کار به این سادگی امکان پذیر نمیشد. یکی از مهندسان شرکت کانن در حالت بیحوصلگی آهن داغی را به طور تصادفی روی قلم خود گذاشت. بعد از مدتی وقتی به سراغ قلم خود آمد، متوجه شد که جوهر به طور غیر منتظرهای از نوک خودکار به بیرون پاشیده است. بررسی بیشتر روی این اتفاق به کشف اصل جدیدی منجر شد که در نهایت اختراع اولین چاپگر جوهرافشان را درپی داشت.
بستنی یخی بیرون ، ماندن لیوان در یک شب سرد!
شاید تعجب کنید اگر بدانید که بستنی یخی یا همان چیزی که ما آن را بیشتر با نام «آلاسکا» میشناسیم، دارای ثبت اختراع است. ماجرا از این قرار بود که یک کودک 11 ساله آمریکایی به نام «فرانک اپرسون» در یکی از شبهای سرد پاییز سال 1905 فراموش کرد لیوان آب سودا یا آب کربناتهاش را که یک چوب همزن هم در داخل آن قرار داشت به داخل خانه ببرد. اپرسون، 20 سال بعد بستنی یخی گوارا و لذتبخشی را که فردای آن شب پاییزی در لیوان آب کربناته خود یافته بود، به عنوان یک اختراع به نام خودش به ثبت رساند.
مایکروفر ، همه چیز از آب شدن یک آب نبات شروع شد!
در میان همه وسایل آشپزخانههای مدرن، اجاق مایکروفر یک اختراع قابل توجه است. هرچه باشد این وسیله تهیه یک میان وعده سرپایی را برای ما خیلی آسان میسازد اما چند نفر میدانند که این ابزار به طور تصادفی اختراع شده است؟ در سال 1945«پرسی اسپنسر» مخترع مایکروفر در حالیکه با لامپ مغناطیسی کار میکرد، متوجه شد که تشعشعات مغناطیسی، یک آب نبات را در جیبش ذوب کرده است. او اشعههای مشابهی را در یک محفظه بسته اجاقمانند امتحان کرد و به این ترتیب مایکروفر اختراع شد. ابزاری که «اسپنسر» اختراع کرد در ابتدا «رادارنج» نام گرفت و پس از دو سال به استفاده تجاری رسید. «اسپنسر» در سال 1999 به تالار ملی مخترعان مشهور فراخوانده شد تا نامش در تاریخ ماندگار شود.
نوشیدنی گازدار ، عاقبت تلاش برای ساخت شربت دارویی!
مخترع اولیه نوشیدنیهای گازدار یک داروساز به نام «جان پمبرتون» از کلمبوس جورجیا بود. این نوشیدنی ابتدا بهعنوان دارو عرضه میشد و فرمول ساخت آن بهصورت اتفاقی بعد از ترکیب شدن با سودا به دست آمد. «پمبرتون» که دهه 1880 میلادی به دنبال تولید شربتی برای درمان بیماری های معمولی بود با اضافه کردن اتفاقی سودا به شربتی که به عنوان دارو تولید کرده بود یک نوشیدنی شیرین و گازدار خوش طعم به دست آورد. «پمبرتون» که متوجه شده بود ترکیب به دست آمده نمیتواند کار زیادی برای درمان بیماریها انجام دهد، آن را به عنوان یک نوشیدنی راهی بازار کرد. او که داروهای زیادی اختراع کرده بود اما همه آنها با شکست مواجه شده بودند، شانس اش را در بازار نوشیدنی امتحان کرد و نوشیدنی ساخته شده توسط او به عنوان یک پدیده جدید به موفقیت زیادی دست یافت و با فروش قابل توجهی مواجه شد.
پنیسیلین، کپک زدن غذا بعد از تعطیلات!
فهرست اختراعات تصادفی بدون اشاره به «پنیسیلین» تکمیل نمیشود. «سر الکساندر فلمینگ» باکتریشناس اسکاتلندی که در بیمارستان سنت ماری لندن کار میکرد پس از بازگشت از تعطیلات تابستانی خود در تاریخ 3 سپتامبر 1928، متوجه شد که کپکی ظروف آزمایشگاهی او را آلوده کرده است و همین اتفاق تصادفی، باعث شد تا او به یکی از داروهای مهم دست یابد. «فلمینگ» خیلی زود توانست نشان دهد که ماده مزبور از رشد بسیاری از انواع باکتری مضر برای انسان جلوگیری میکند. در نهایت هاوارد فلوری این ماده مترشحه از باکتریها را تخلیص کرد و با تجویز آن موفق به درمان عفونتها به روش سیستمیک شد.
دستگاه ضربانساز قلب، سرانجام انتخاب یک مقاومت اشتباه!
جالب است بدانید که انتخاب یک مقاومت اشتباه باعث اختراع ضربانساز قلب شد. «ویلسون گریت باخ» در حالی که به عنوان استادیار مهندسی برق در دانشگاه بوفالو کار میکرد، نخستین ضربانساز قلب قابل کاشت را به طور اتفاقی کشف کرد. او که در حال ساخت یک دستگاه ثبت ضربان قلب بود، رزیستور یا مقاومت اشتباهی برای تکمیل مدار دستگاه انتخاب کرد اما متوجه شد که این مدار جدید، پالسهای متناوب الکتریکی منتشر میکند. در 7 مه 1958، پزشکان بیمارستان اداره امور سربازان نشان دادند که این دستگاه کوچک میتواند ضربان قلب سگ را کنترل کند. این باتری لیتیومی کوچک در میان بیش از 325 اختراع ثبت شده به نام «گریت باخ» اختراع قابل توجهی است به خصوص که قصد اختراع آن را هم نداشته است!
لنز داخل چشمی، آسیب دیدن چشم با قطعات پلاستیک!
در طول جنگ جهانی دوم، یک جراح چشم به نام دکتر «نیکلاس هارولد ریدلی»، چشمان یک خلبان نیروی هوایی سلطنتی انگلستان را که با قطعات پلاستیک آسیب دیده بود بررسی میکرد. در طول معاینات ریدلی متوجه شد چشمان خلبان به قطعات این پلاستیک ناسازگاری نشان نداده است. این مشاهده تصادفی با پشتوانه تحقیقات متمادی دکتر ریدلی باعث شد او در جراحی آب مروارید، این بیماری را با کاشت یک لنز پلاستیکی درمان کند. موفقیت این عمل که در ابتدا بسیار بحثبرانگیز بود، در نهایت راه را برای نتایج تایید شده گستردهای در جراحی آب مروارید باز کرد و باعث اختراع لنز داخل چشمی شد.
به گزارش برترین ها، پیدا کردن کفش مناسب پایتان کار سختی نیست. فقط باید در فروشگاه چند قدم با آن راه بروید. فشار دادن جلوی کفش یا فرو بردن انگشت اشاره در پشت پاشنه کفش هم یک روش دیگر است. اما در دهه ۱۹۲۰ تا اواسط دهه ۵۰ بسیاری از کفش فروشیهای آمریکا و اروپا از دستگاه اشعه ایکس استفاده میکردند، مثل همان دستگاهی که در فرودگاه برای بررسی چمدانها به کار میرود، اما کوچکتر! این دستگاهها استخوان و گوشت پا و هم چنین طرح کلی کفش را به وضوح نشان میدادند و به مشتریان کمک میکردند بهترین کفش را انتخاب کنند.
فلوئورسکوپ کفش یک لوله اشعه ایکس رو به بالا داشت که داخل یک جعبه فلزی نصب شده بود و یک صفحه فلوئورسنت در بالا با سه دریچه مشاهده داشت. مشتری پای خود را از دهانه کناری دستگاه وارد جعبه میکرد و بین لوله و صفحه فلوئورسکوپی قرار میداد. اشعه ایکس از کفش و پا نفوذ میکرد، به صفحه فلوئورسنت برخورد کرده و آن را با تصویر پای مشتری روشن میکرد. مشتری، فروشنده و یک نفر دیگر از طریق سه دریچه همزمان این تصویر را میدیدند.
این دستگاه معمولا پوشش محافظ داشت، اما گاهی برای بهترشدن کیفیت تصویر یا سبک شدن دستگاه، برداشته میشد. بنابراین میزان قابل توجهی از تابش در همه جهات پراکنده میشد و کل بدن مشتری و فروشنده را تحت تاثیر قرار میداد. هر بار مشاهده معمولی که حدود ۲۰ ثانیه طول میکشید، به اندازه نصف تابش سیتیاسکن قفسه سینه، فرد را در معرض تابش قرار میداد. برخی از این دستگاهها دوز خطرناکی (حدود سیصد برابر حد مجاز) از اشعه را به بدن میتاباندند.
حتی کسانی که در اتاق انتظار مینشستند، هم در معرض تابش بودند. این قضیه وقتی تشدید میشد که مشتریان به ندرت یک جفت کفش را امتحان میکردند و معمولا هر بار و در طول سال دفعات بسیاری از این دستگاه استفاده میکردند.
فروشندگان بیش از همه در معرض خطر بودند، چون کل روز و همه روزهایی که سرکار میرفتند در معرض تابش بودند. در شماره ۱۹۵۷ مجله پزشکی بریتانیا، درباره یک زن ۵۶ ساله توضیح داده شده بود که پای راستش در اثر سوختگی پرتوی دچار درد شدید شده و پوست آن آسیب دیده بود. پزشکان فهمیدند که این زن ۱۰ سال است در یک کفش فروشی کار میکند. او ۱۵ تا ۲۰ بار در روز از فلوئورسکوپ کفش استفاده میکرده و گاهی برای اینکه ترس بچهها بریزد پای خود را داخل دستگاه میگذاشته تا نشان دهد خطری ندارد.
فلوئورسکوپ کفش اولین بار توسط دکتر ژاکوب لو در جنگ جهانی اول ساخته شد تا بتواند بدون نیاز به درآوردن کفش سربازان زخمی، از پای آنها عکس اشعه ایکس بگیرد. این دستگاه کمک زیادی به این روند کرد و دکتر لو میتوانست تعداد زیادی از بیماران را در مدت کوتاهی معاینه کند. او بعد از جنگ، این دستگاه را برای تعیین کفش مناسب تغییر داد و برای اولین بار در همایش کفشفروشان بوستون در سال ۱۹۲۰ از آن رونمایی کرد. او هفت سال بعد این اختراع را در آمریکا ثبت و ادعا کرد: «کفش فروشان با این دستگاه میتوانند مشتریان خود را مطمئن کنند که دیگر نیازی به پوشیدن کفشها و پوتینهای نامناسب نیست، و والدین با خیال راحت کفشی میخرند که به مفاصل حساس کودکانشان آسیبی نمیزند.»
در همان زمان، یک دستگاه مشابه در بریتانیا ثبت شد، این دستگاه پدوسکوپ نامیده میشد. در عرض چند سال، فلوئورسکوپ و پدوسکوپ، ویژگی متمایز فروشگاههای درجه یک انگلستان و آمریکای شمالی شدند. اوج این ماجرا دهه ۱۹۵۰ بود که سه هزار دستگاه در بریتانیا و ده هزار دستگاه در آمریکا و چند هزار دستگاه در کانادا وجود داشت.
برکسی پوشیده نبود که اشعه ایکس مضر است. در سال ۱۹۲۷ هرمان ژوزف مولر مقالهای منتشر کرد که ارتباط بین بروز سرطان استخوان در نقاشان (صفحات ساعتهای شب نما) با رادیوم و مواجهه با اشعه را بررسی میکرد. اما دادههای کافی برای اندازه گیری سطح خطر وجود نداشت. بعد از بمباران هیروشیما و ناگازاکی، دانشمندان شروع به بررسی اثرات بلندمدت پرتوها کردند.
در سال ۱۹۴۶ انجمن استاندارد آمریکا برای اولین بار راهنمایی برای تولید فلوئورسکوپ کفش ارائه کرد و میزان تابش دستگاهها را محدود کرد. همچنین برای اولین بار، کفش فروشیها ملزم شدند که علائم هشدار دهنده روی این دستگاهها قرار دهند و مشتریان را آگاه کند که بیش از ۱۲ بار در سال نباید از این دستگاه استفاده کنند. اما تحقیقی که دوسال بعد در دیترویت انجام شد نشان داد که بیشتر دستگاهها دوز خطرناکی از اشعه تابش میکنند و نگرانی زیادی این کشور را فراگرفت. بررسی و نظرسنجیهای بعدی در ایالات مختلف آمریکا نشان داد که ۷۵ درصد دستگاهها خطرناک هستند. در سال ۱۹۵۰ اولین هشدارها را دادند و ماشینها کم کم از فروشگاهها کنار رفتند. اما سه دهه دیگر طول کشید تا آخرین دستگاه هم کنار گذاشته شود.
«لیان کاراسکو»، دانشآموز دبیرستانی در شهر «هیوستون» آمریکا تصمیم گرفت از برگزاری جشن فارغالتحصیلی دبیرستانش چشمپوشی کند و خوشحالی آن را به شکل دیگری جشن بگیرد و هزینهاش را جای دیگری صرف کند. وی از دوستانش برای کمک به پخت تعداد زیادی پیتزا دعوت کرد و با هم پیتزاهای آماده شده را بین افراد بیخانمان و کارتنخواب شهر پخش کردند. این جوانان همچنین 400 بسته بهداشتی شامل مسواک، خمیردندان و مایع ضدعفونی کننده نیز تهیه و در منطقهای محروم توزیع کردند.
خراسان
گروهی از بازیگران آماتور سینما، از ساختمان مرکز درمانی کودکان مبتلا به سرطان در شهر تگزاس بالا رفتند. این افراد با هدف خوشحال کردن این بچههای بیمار با پوشیدن لباسهای شخصیتهای مورد علاقه کودکان مثل سوپرمن، مرد عنکبوتی، زورو، مردآهنی و... و تقلید از حرکات نمایشی آنها وانمود کردند که به این مرکز آمدهاند تا نقشه شیطانی «جوکر»، یکی از شخصیتهای پلید سینما را از بین ببرند و خوراکیهای بچهها را از دستش نجات بدهند. در پایان برنامه، قهرمانان با بچهها که بسیار ذوقزده شده بودند، ملاقات کردند و عکس یادگاری گرفتند.
خراسان