به گزارش فارس، تیم ملی والیبال ایران در هفته پنجم رقابت های لیگ ملت های 2019 باید در پلوودیف بلغارستان به مصاف تیم های صربستان، بلغارستان و آمریکا برود.
با تصمیم ایگور کولاکوویچ سرمربی تیم ملی والیبال فهرست 14 نفره تیم ایران برای حضور در رقابتهای هفته پنجم لیگ ملتها مشخص شد. با تصمیم سرمربی تیم ملی محمدجواد معنوینژاد در فهرست 14 نفره ماند و بازهم شریفی از لیست خارج شد.
سعید معروف، سید محمد موسوی، میلاد عبادیپور، فرهاد قائمی، پوریا فیاضی، امیر غفور، محمدجواد معنوینژاد، علی شفیعی، مسعود غلامی، علیاصغر مجرد، جواد کریمی، پوریا یلی، محمدرضا موذن و محمدرضا حضرتپور فهرست 14 نفره ایران را در بلغارستان تشکیل می دهند.
برنامه بازی های ایران در هفته پنجم به شرح زیر است:
جمعه ۷ تیر ۱۳۹۸: ایران - صربستان، ساعت ۱۸:۳۰
شنبه ۸ تیر ۱۳۹۸: ایران - بلغارستان، ساعت ۲۲:۱۰
یکشنبه ۹ تیر ۱۳۹۸: ایران - آمریکا، ساعت ۱۸:۳۰
به گزارش مهر، ایرج عرب مدیرعامل باشگاه پرسپولیس همراه با مهدی محمدنبی و علی رغبتی دو عضو هیأت مدیره به استانبول ترکیه سفر کرده اند تا جانشین برانکو ایوانکوویچ را با چند دور مذاکره فشرده انتخاب کنند.
سران باشگاه پرسپولیس روز گذشته با یکی از گزینههای خود جلسهای طولانی مدت داشتند اما نتوانستند به توافقات لازم برسند تا اسم او از لیست نامزدهای هدایت فنی سرخ ها کنار گذاشته شده و انتخاب سرمربی پرسپولیس به امروز و فردا موکول شود.
خبرنگار مهر کسب اطلاع کرد که از بین سه گزینه ای که مد نظر مسئولان باشگاه پرسپولیس بود یک نفر به طور کامل از دور مذاکرات خارج شد و از بین آنته چاچیچ و یک اروپایی دیگر که نامی از او فاش نشده یکی به عنوان سرمربی سرخپوشان انتخاب خواهد شد.
مذاکرات مسئولان باشگاه پرسپولیس امروز با گزینه ها نهایی خواهد شد و به احتمال فراوان سرمربیب جدید سرخ ها امروز معرفی خواهد شد.
امیر عابدینی در گفت و گو با ایرانورزشی، درباره انتخاب سرمربی صحبت و تأکید میکند که اگر جای مدیران پرسپولیس بود، پای سرمربی را به تهران میکشاند و هرگز به استانبول سفر نمیکرد.
پیگیر ماجراهای انتخاب سرمربی پرسپولیس هستید؟
من از ظریق اینستاگرام، تلگرام و برخی برنامههای ورزشی اخبار را پیگیری میکنم. در یکی از برنامهها، آنقدر قاطعانه درباره قرارداد یحیی با پرسپولیس صحبت کردند که فکر کردم همه چیز تمام شده است اما در نهایت دیدیم که گلمحمدی به مشهد رفت و کارش را در پدیده آغاز کرد.
پرسش ما این است که مگر پروسه انتخاب سرمربی باید اینقدر طولانی شود؟
اگر کسی بپرسد که آیا در فوتبال رشد کردهاید یا نه، باید بگوییم بله. از نظر بازیکن، مربی و تدارکات فوتبال ایران پیشرفت کرده اما در بخش مدیریت ستادی نه. بخصوص باشگاههای بزرگی چون استقلال و پرسپولیس که اجازه ندادند در زمینه مدیریت رشد کنند. الان در پرسپولیس چنین ماجرایی را میبینیم. افرادی برای مدیریت در این باشگاه گزینش میشوند که با خط و خطوط بخوانند، بلهقربان بگویند و کلمه چشم از دهانشان نیفتد. اینها را بدون پیشینه و تخصص در رأس کار میگذاریم و نتیجهاش این میشود که میبینید.
یعنی فقط تخصص در مدیریت باعث بهوجود آمدن این شرایط بحرانی در پرسپولیس شده؟
صد در صد. چند سوال از شما دارم. آیا برای اینها اعتقاد به هویت باشگاه مهم است؟ آیا بلدند کار اقتصادی بکنند؟ میدانند هماهنگی یعنی چه؟ جایگاه هوادار را میشناسند؟ جواب را خودم میدهم. نه، هیچیک از اینها را نمیدانند و آنوقت باید بیایند و راجع به کادرفنی تصمیم بگیرند. در ۳ سال گذشته، هر مدیری آمد و رفت، پرسپولیس قهرمان ماند. فکر میکنید چرا؟ چون برانکو حضور داشت و بازیکنان خوبی را برای بازی در پرسپولیس جذب کرد. باشگاه ۳ سال روی بستر قهرمانی خوابید و جامها را بهدست آورد. یک جا اما این مدیران کوتاهی میکنند و برانکو جدا میشود. حالا باید سازماندهی کنند اما چون مدیریت هزینه هستند، فکرشان به جایی نمیرسد. اینجاست که مشخص میشود تهی هستند و به دلایل خاص روی صندلی مدیرعاملی نشستهاند.
مثلا چه دلایلی؟
چون خیلی راحت از کلمه چشم استفاده میکنند. اینها نمیتوانند جلوی صدا و سیما بایستند و حق باشگاه را بگیرند. میدانید چرا؟ چون دستور میگیرند که صدا و سیما را بیخیال شوید. اینها باید با اسپانسر خاص قرارداد ببندند، میدانید چرا؟ چون به آنها دیکته میشود که چه کسی اسپانسر باشد.
اما بهترین مدیریت هم نمیتواند در این فضا صددرصد موفق باشد؟ این را میپذیرید که اوضاع آرام نیست؟
آرام یعنی بلهقربان؟ اینکه مدیریت نیست. پرسپولیس و حتی استقلال فراز و نشیبهای فراوانی را تجربه کردهاند اما خوب میتوانند از بحران خارج شوند. هوادار، این تیمها را از بحران خارج میکند و در بدترین شرایط به فریاد آنها میرسد.
در این شرایط، مدیران پرسپولیس به ترکیه رفتهاند تا با گزینهها مذاکره کنند. چند تن از اعضای هیاتمدیره نیز در این سفر، ایرج عرب را همراهی میکنند. آیا لازم بود آنها هم به ترکیه بروند؟
در مذاکره با مربی خارجی باید از یک حقوقدان استفاده شود که روی قوانین فیفا تسلط داشته باشد. یکی از گرفتاریهای ما این است که از حقوقدان استفاده نمیکنیم. به جز حقوقدان، مدیرعامل و ذیحساب باشگاه باید در مذاکره باشند. بقیه اگر میروند برای گردش و تفریح میروند. ایرج عرب برای نفر دوم و سوم خوب است اما نفر اول و مدیرعامل نه. متأسفانه اما او در این پست حساس حضور دارد.
اگر شما جای عرب بودید، برای مذاکره به ترکیه میرفتید؟
اگر من بودم هرگز نمیرفتم و میگفتم آقای مربی به ایران بیاید و با شرایط آشنا شود. سرمربی خارجی باید ابتدا وارد ایران شود، باشگاه و زمین را ببیند و بعد قرارداد همکاری امضا شود. اگر شأنش پایین میآید از همین تهران باید به او اعلام کنند خداحافظ. اگر مربی دوست دارد در ایران کار کند، باید به تهران سفر کند و این اصلا قابل قبول نیست که مذاکره در کشوری دیگر انجام شود.
در این اوضاع بحرانی، گفته میشود هزینه چند صد میلیونی شده تا مدیران به ترکیه بروند.
من نگران این اعداد نیستم، فقط ایکاش هزینه سرمربی را میدادند، بلیت رفت و برگشت میگرفتند و میگفتند تو بیا. با این کار، اگر ۲ روز میشد ۳ روز، دیگر دغدغهای نداشتند. مگر ایویچ به تهران نیامد؟ مگر استانکو نیامد؟ مگر بلاژویچ نیامد؟ یادم هست وقتی پیشنهاد ایویچ را به صفایی فراهانی دادیم، ۲ روز وقت خواست تا شرایط را بررسی کند. وقتی پسندید از ایویچ دعوت کرد تا به ایران سفر کند. ایویچ آمد، توافق کرد و گفت چند روز به کشورم بروم تا چمدانم را جمع کنم. او از فدراسیون خواست در این مدت بخشی از قراردادش را هم پرداخت کنند که این اتفاق افتاد و او در بازگشت به تهران کارش را آغاز کرد. نوع رفتار آدمهای حرفهای مشخص است. مربی خارجی باید بیاید، کنفرانس بگذارد، با رسانهها صحبت کند و ببیند کارش سخت است یا آسان. آیا الان رسانهها باید به ترکیه بروند تا مربی بداند باید در چه جوی کار کند؟
اگر شما مدیرعامل پرسپولیس بودید، مربی ایرانی انتخاب میکردید یا خارجی؟
همان کاری که همیشه میکردم.
مربی خارجی؟
بله اما کار را نمیخواباندم و کریم باقری را بهعنوان مربی بالای سر تیم میگذاشتم. حتی به آقا کریم ابلاغ میکردم که برو تیم را ببند و هر که را میخواهی جذب کن. باقری در این وضعیت بهتر از هر فرد دیگری میداند کدام بازیکنان به کار پرسپولیس میآیند و کدامیک نه. با این راهکار، هم پرسپولیس زمان را از دست نمیداد، هم بازیکن جدید جذب میکرد و هم مدیریت در آرامش کار خود را انجام میداد.
امیر اسدی
شاگردان محمد بنا کمتر از سه ماه مانده به مسابقات جهانی تمرینات سخت و فشرده خود را در خانه کشتی برگزار میکنند؛ تمریناتی طاقتفرسا و دشوار که در پایان تمرین کشتیگیران بهسختی تشک مسابقه را ترک میکنند. تیم ملی کشتی فرنگی سال گذشته یازدهم دنیا شده و حالا برای جبران این نتیجه باید سخت تلاش کرد.
کشتی فرنگی ایران تا چند سال پیش تمامی رکوردهای ممکن را شکست. نسلی از فرنگیکاران آمدند که با هدایت محمد بنا به سکوهایی رسیدند که روزگاری آرزوی همه افرادی بود که در کشتی فرنگی فعالیت میکردند. همه آرزوها از جمله مدال جهانی، طلای المپیک و قهرمانی جهان همه یکبهیک بهدست آمد اما با کنار رفتن آن نسل چند سالی ترمز کشتی فرنگی کشیده شد. قهرمانی جهان و المپیک جای خودش را به ششمی آسیا و یازدهمی دنیا داد. چه اتفاقی رخ داد که بهترین تیم دنیا با کلی ستاره به این روز افتاد؟
چاره کار ظاهرا دست محمد بنا بود؛ کسی که بعد از کنار رفتن رسول خادم حالا با فراغ بال میتواند دوباره همان برنامههایی را پیاده کند که با آن سالها کشتی فرنگی ایران در دنیا آقایی کرد. حالا او چند ماهی است دوباره به کشتی فرنگی برگشته و تیم خود را در خانه کشتی دور هم جمع کرده تا باز هم کشتی فرنگی ایران در دنیا آقایی کند اما آیا ابزار این کار فراهم است؟
محمد بنا شاگردان خود را درست در روزهایی که همه در برزخ برگزار شدن یا نشدن انتخابات فدراسیون کشتی هستند، از این فضا دور کرده تا فقط به فکر مسابقات جهانی و رسیدن به مدال و از آن مهمتر سهمیه حضور در بازیهای المپیک باشند. او سه جلسه تمرین اخیر تیم ملی را به کار کردن در خاک و سرپا اختصاص داده است؛ سه جلسه تمرین که حتی تصور هم نمیتوان کرد تا چه اندازه سخت و فشرده بود اما محمد سربازانش را به خط کرده و همچون فرمانده به عملکرد آنها نظارت میکند: «باید مسابقات جهانی را شبیهسازی کنیم. سه جلسه تمرین سخت در یک روز و نیم، دو جلسه تمرین برای مرحله مقدماتی و نیمهنهایی و تمرین سوم هم بهعنوان فینال. باید این روزها را پشت سر بگذاریم تا بتوانیم از اعتبار کشتی دفاع کنیم. کمکاری در این روزها تاوان سنگینی دارد.»
محمد بنا، سرمربی تیم ملی کشتی فرنگی همچون فرماندهی مقتدر روی تشک سعی میکند چشم از هیچیک از کشتیگیرانش برندارد، از این سر تشک تا آن سر تشک را با فریادهای بلند طی میکند و به یکیک کشتیگیران هشدار میدهد تمرین کنند. همه باید بدانند دوران تنبلی سر آمده. حالا قرار است این تیم با همه بیبرنامگیهای ورزش ایران در جهانی قزاقستان و المپیک توکیو بار ورزش ایران را به دوش بکشد: «باید مرده شما از روی تشک بیرون برود. هیچکس حق ندارد در تمرین کمکاری کند. هر چقدر اینجا سختی بکشید بعدها در جهانی آرامش بیشتری دارید!»
فریادهای محمد بنا افرادی که تماشاگر تمرین هم هستند را بههم ریخته است چه برسد به کشتیگیران، اما او به هیچکس اجازه نمیدهد حتی یک ثانیه هم از فشار تمرینات کم کند؛ سختگیر و محکم، بداخلاق و تندخو در عین مهربانی و لطافت، اما این همه سختی از کجا نشات میگیرد؟ «نمیخواهم فرمانده بازنده جنگ باشم. تیمم را برای قهرمانی و پیروزی مهیا میکنم و در این راه از هیچ تلاشی کم نمیگذارم.» این حرفهای محمد بنا بعد از تمرین فرنگیکاران است. نه او خسته است و نه کشتیگیرانش. عرق زیادی از سر و روی کشتیگیران میریزد اما آنها مثل تیری میمانند که از چله کمان رها شدهاند؛ تازه سراغ تمرینات دیگر میروند.
خیلی سخت است سرمربی تیم ملی کشتی فرنگی که هنوز خودش تکلیفش را بهدلیل برگزار نشدن انتخابات و مشخص نشدن رییس خوب نمیداند، در عین حال تلاش کند قهرمانانش را برای یک جنگ تمامعیار آماده کند، اما آیا این تمام سختیهای محمد بنا است؟ محمد بنا این روزها مورد انتقاد بسیاری قرار گرفته که چرا انتخابی برگزار نمیکند، اما واقعا او انتخابی را برگزار نکرده است؟ از او انتقاد میکنند که تیمش را به مسابقات دارای رنکینگ نفرستاده و این یعنی قرعه سخت در جهانی قزاقستان، اما آیا محمد بنا تیمی را در اختیار داشت که به این تورنمنتها اعزام کند و نکرد؟
سرمربی تیم ملی کشتی فرنگی بعد از تمرین سخت تیمش سعی میکند درباره برگزار نکردن انتخابی تیم ملی حرف بزند: «کدام کشتیگیر بیهوده به تمرین رسیده است؟ میبینم برخی از کشتیگیران در فضا مجازی برایم مینویسند که حق ما خورد! بله اگر کشتیگیری که بازنده بوده حقی داشته من حق او را خوردم! قهرمانی کشور و جام تختی مراحلی بوده که باعث شده تقریبا تمام موجودیت کشتی ایران در آن به میدان بروند. برندهها و شایستهها به اردو رسیدند. در این بین برخی از نفرات اصلی تیم و مدالآوران معاف شدند اما نفرات برتری که به اردو رسیدند در اردوی تیم ملی با این نفرات سرشاخ میشوند. تورنمنتهایی را داریم که کشتیگیران در آن محک میخورند. در همین مسابقات قزاقستان ۴ کشتیگیر در وزن ۸۷ کیلوگرم اعزام کرده بودیم؛ آیا این معنی انتخابی را نمیدهد؟»
سرمربی تیم ملی کشتی فرنگی که با همین روش خود افتخارات زیادی را کسب کرده حالا از اینکه برخی دوباره به او میپرند، ناراحت است.
شاید ناراحتی او زمانی بیشتر میشود که همه میبینند روش فرآیند انتخابی در دوره رسول خادم چه بلایی سر کشتی آورده اما باز هم به نقد روش محمد بنا میپردازند. شاید هم از سر همین ناراحتی است که این حرف را میزند: «خدا بیامرزد حبیبا... بلور را که میگفت با انگشت بزنی به هندوانه متوجه میشوی رسیده است یا نه؟ من هندوانهفروشم! نگاه کنم میفهمم چه کسی چهکاره است. به خدا قسم من حق هیچ کشتیگیر بالیاقتی را نمیخورم.»
سرمربی تیم ملی کشتی فرنگی وقتی میرسد به اینکه چرا تیمش را به مسابقات دارای امتیاز رنکینگ اتحادیه جهانی اعزام نکرده است، باز هم برافروخته میشود: «این حرف ناقض ادعای برگزاری انتخابی تیم ملی است! من اگر قرار بود کشتیگیرانی را جدا کنم و مدام به مسابقات دارای رنکینگ اعزام کنم آیا بقیه ناراحت نمیشدند که فلانی تیمش را بسته و دیگر با ما کاری ندارد؟ چطور میشود هم بتوانیم انتخابی را رعایت کنیم و هم یک تیم را جدا کنیم به تورنمنتهای دارای رنکینگ اعزام کنیم؟ ضمن اینکه کشتی فرنگی سال گذشته قافیه را باخت؛ جایی که در ۱۰ وزن یک مدال برنز را کسب کرد. اگر یک کشتیگیر به چهار تورنمنت دارای رنکینگ اعزام شود و در تمامی این چهار تورنمنت هم این کشتیگیر بتواند به مدال طلا برسد در نهایت ۳۲ امتیاز کسب میکند، اما مدال طلای جهان ۵۰ امتیاز دارد! مدال نقره هم در جهاین ۳۵ امیتاز میگیرد، حتی اگر این کار را میکردیم باز هم بسیاری از کشتیگیران ما نمیتوانستند امتیازات لازم را کسب کنند.»
این انتقادات در کنار بلاتکلیفی کشتی مشکلات محمد بنا را بسیار افزایش داده است. او حالا نمیداند در چند جبهه باید بجنگد؛ به فکر کم کردن مشکلات فنی باقیمانده از سال گذشته باشد یا اینکه حواشی برگزار نشدن انتخابات را کنترل کند و یا اینکه جواب منتقدان داخلی را بدهد؟
با این حال او امیدوار است و تیمش را برای جنگیدن تشویق میکند: «دیر آمدیم اما معتقدم تیم بسیار خوبی داریم. هیچچیزی از آن نسل طلایی کم ندارند. نگاهم به این تیم قبل از اینکه بیایم و تیم را تحویل بگیرم بسیار بدتر از این بود اما حالا شرایط را بسیار بهتر میبینم، اما در اوزان المپیکی کار دشواری را در جهانی قزاقستان داریم. ترجیحم این است که در قزاقستان سهمیهها را کامل بگیریم حالا اگر مدال هم نگرفتیم خیلی مهم نیست. مهم گرفتن کامل سهمیهها است.»
دلنوشته محمد بنا درباره اتفاقات اخیر کشتی
یک نفر آمد و همه چیز را باب میلش تغییر داد
درست در روزهایی که محمد بنا و تیمش باید دغدغه حضور در مسابقات جهانی را داشته باشند، فضایی در کشتی به وجود آمد که به واسطه برگزار نشدن انتخابات ریاست فدراسیون کشتی است. فضایی که با روح و مرام کشتی خیلی غریبه است و همین باعث شد تا محمد بنا در دلنوشتهای به انتقاد از این فضا بپردازد: «واقعا چی شد که یک دفعه کشتی اینطوری شد؟ چه کردیم که مستحق اینهمه جور و بیمهری و بیتفاوتی شدیم؟ خیلی حس بدی دارم. در اردوهای تیم ملی همه با تمام وجود تلاش میکنند تا شکست سال قبل رو جبران کنند. بچهها با وجود همه کمبودها و کم لطفیها، سختی تمرینات و دوری از خانواده رو تحمل میکنند تا بتوانند چندماه دیگر دل یک ملت را شاد کنند.
مثل سالهایی که غرور به ورزش کشور هدیه میدادند، مثل تمام آن سالهایی که مردم رو از سر شوق، هزار بار پای تلویزیون به گریه انداختند و به خنده کشاندند! الحق که اینهمه جور و جفا و ریا سهم کشتی نیست! شاید چون سیاست ورود کرد به کشتی! شاید چون احترام به بزرگتر از یادها رفت، شاید چون بزرگی در کشتی فراموش شد! وقتی کار به جایی میرسد که فرد بزرگتر از کشتی میشود، وقتی آدمها رو بُت میکنیم و لشکر عجین میکنیم تا مدام حمد و ثناشون رو بگن، اصل کار وارد حاشیه میشود! متن میشود یک آدم که مدتی میآید و همه چیز رو باب میل خودش تغییر میدهد و میرود. بعد میماند کشتی با کلی مشکل.
این چند سال خیلی تیشهها خورد به ریشه این درخت پیر و سربلند. مثل کابوس است؛ حتی نمیشود تشخیص داد که این شرایط طبیعی است؟ یا اینکه سیاسی؟ کاش یک جا جلوی این جریان گرفته شود. کاش مثل قدیمها شب بخوابیم و صبح که بیدار شدیم، ببینیم همه چیز مثل سابق شده است؛ احترامها به جا، مردم برای دیدن مسابقه باشگاهی در سالن هفتتیر از سر و کول هم بالا بروند، رییس فدراسیون هم فقط مرید کشتی و مملکت باشد نه دنبال گرینکارت.»
سرپوش
برانکو ایوانکوویچ بعد از 3 قهرمانی پیاپی و قهرمانی در لیگ برتر و جام حذفی در یک فصل از پرسپولیس رفت تا شیرینی روزهای خوب هواداران با این مربی کروات پایان تلخی داشته باشد. حالا شاید داستان برانکو برای هواداران پرسپولیس تمامشده باشد اما مسلما برای مدیران پرسپولیس داستان برانکو تمام نشده و پرداخت مطالبات او و دستیارانش به دغدغه بزرگ این روزهای مدیران سرخ تبدیل شده است.
نگاهی به جزییات مبالغ قرارداد او و دستیارانش در پرسپولیس خبر از این دارد که برانکو ایوانکوویچ با احتساب مبلغ قرارداد و پاداشها و سایر مبالغی که بر اساس قرارداد باید به کادر فنی پرداخت میشده، در مجموع یک میلیون و 180 هزار یوروست. خود برانکو در حال حاضر مبلغ ۹۸۰ هزار یورو از باشگاه پرسپولیس طلب دارد.
۱۰۳ هزار یورو هم طلب زلاتکو، برادر او از باشگاه پرسپولیس است. از مبلغ یک میلیون و 180 هزار یورویی طلب کادر فنی پرسپولیس، ۷۴ هزار یورو به طلب ایگور پانادیچ مربوط میشود و ۲۳ هزار یورو هم باید به مارکو پرداخت شود. به این رقم باید طلب 200 هزار یورویی بودیمیر و باشگاه دیناموزاگرب را هم اضافه کنیم تا جمع بدهی باشگاه پرسپولیس به خارجیهای فصل گذشته به رقم یک میلیون و 380 هزار یورو برسد؛ طلبی که با یوروی ۱۵ هزار تومانی حدود 20 میلیارد و ۷۰۰ میلیون تومان برای باشگاه پرسپولیس هزینه در بر خواهد داشت. وزارت ورزش هم ظاهرا تصمیمی برای کمک به باشگاه پرسپولیس ندارد و از مسئولان باشگاه پرسپولیس خواسته تا هر چه زودتر بدهیهای ارزی خود را پرداخت کنند.
خراسان