قرار است ۱۸ تیرماه، گروه موسیقی کودکان «ارف» با همکاری شورای کتاب کودک، در انجمن مفاخر ملی به یاد عباس یمینی شریف روی صحنه برود. به احتمال خیلی زیاد، شعر «من یار مهربانم» او را با همان ریتم کودکی به خاطر دارید و به احتمال بیشتر، همین الان به طور ناخودآگاه اشعار کودکانهای را که به واسطه کتاب درسی در ذهنتان ماندگار شده است، زیر لب زمزمه میکنید.
شعرهایی مانند «روباه و زاغ» که در حقیقت ترجمه منظوم و زیبای حبیب یغمایی از شعر شاعر فرانسوی قرن هفدهم، یعنی «ژان دو لافونتن» است یا «بوی ماه مهر» قیصر امین پور و «خوشا به حالت ای روستایی» جعفر ابراهیمی(شاهد). در میان این خاطرهبازی، به معرفی سه شاعری میپردازیم که بیشترین خاطره شعر کودکیمان را ساختند.
عباس یمینی شریف؛ یار مهربان کودکی
شاعر «یار مهربان» هم معلم بوده است و هم نویسندگی و ترجمه را در کارنامه خود دارد. او که اهل محله پامنار تهران است، کودکانه سرودن را از همان سالهای نوجوانی شروع کرد. «فرزندان ایران» با مطلع «ما گلهای خندانیم» و شعر «درختکاری» با آغاز «به دست خود درختی مینشانم» نیز از دیگر اشعار اوست که تبدیل به خاطره جمعی چند نسل شده است. او نیم قرن از عمر ۷۰ ساله خود را با فعالیت در حوزه شعر کودک گذراند و به قول هوشنگ مرادی کرمانی او را می توان «سعدی شعر کودک» دانست.
مصطفی رحماندوست؛ شاعری برای انارها
شاید تا به حال هیچ کس به خوبی او کودکان و حتی بزرگ سالان را درگیر معرفی انار نکرده است. مصطفی رحماندوست شاعر ۶۹ ساله کشورمان را که هنوز مشغول شاعری در ژانرهای مختلف کودکانه و فولکلور است، بیشتر با شعر «صد دانه یاقوت» و «ای خانه ما» می شناسند. او در مصاحبهای گفته است که اولین نوشتهاش زمانی چاپ شد که دانش آموز دبیرستان بود و تا مدتها به نوشتن برای بزرگ سالان ادامه میداد تا این که در اواخر دوره دانشجویی، با ادبیات کودک و نوجوان آشنا شد و تصمیم گرفت شاعر شعر کودکانه باشد.
گلچین گیلانی؛ اهل بارانهای کودکانه
از شاعری که اهل سبزه میدان رشت است، چه شعری جز «باز باران با ترانه» را باید انتظار داشت؟ با گذشت ۴۶ سال از زمان فوت دکتر سید مجدالدین میرفخرایی متخلص به گلچین گیلانی، این شعر او همچنان با مختصر بارانی، ورد زبان کودکانی است که غرق در دنیای شادمانه خود هستند و نیز بزرگ سالانی که هوس خاطره بازی با اشعار کودکانه خود را دارند. او تحصیلات تکمیلی خود را در دانشگاهی در لندن و در رشته پزشکی گذراند و در آذر سال ۵۱، در همان جا درگذشت. گیلانی، پسرخاله هوشنگ ابتهاج، شاعر بزرگ معاصر کشورمان نیز هست.
روزنامه خراسان
این کارگردان با اشاره به دشواریهای ساخت سریالهای امنیتی ضدجاسوسی مطرح کرد که سریال «گاندو» دهها برابر بیشتر از سریال «کیمیا» که دشواریهای زیادی در تولید آن وجود داشت و در چندین فاز ساخته شد، او را اذیت، خسته، نگران و مضطرب کرده است.
نعل به نعل گاندو برگرفته از پروندههای واقعی است
جواد افشار - کارگردان سریال گاندو - در گفتوگویی با ایسنا، درباره اینکه این سریال تا چه میزان به واقعیت نیروهای امنیتی و ضدجاسوسی نزدیک شده است؟ اظهار کرد: سریال گاندو در ژانر جاسوسی و ضد جاسوسی تعریف شده است. ما در پخش این مجموعه، همان اول تیتراژ تکلیف را معلوم کردیم؛ یعنی ابتدای تیتراژ اعلام شده است که این سریال بر اساس پروندهای واقعی اتفاق افتاده است؛ بنابراین تمام ماجرای آن واقعی است و فقط شخصیتها، اسامی، فهرست و اسامی کشورها به دلایل امنیتی تغییر کرده است وگرنه همه چیز آن بر اساس اتفاقاتی است که چند سال پیش در کشور ما رخ داده است و ما نعل به نعل طبق آن پرونده پیش رفتیم.
فعالیت نیروهای امنیتی ما به همین شکل است که نمایش دادیم
او افزود: برای جذابیتهای بیشتر و پرداختن دراماتیک به قصه، تغییراتی اندک در آن داده شده است اما کاملاً واقعی است. فکر نمیکنم نکتهای وجود داشته باشد که تخیلی و غیرواقعی و تصنعی به نظر برسد. فعالیت نیروهای امنیتی ما به همین شکل است که نمایش دادیم. نیروهای امنیتی نه تنها در کشور ما بلکه در بیشتر کشورهای دنیا، بسیار جوان و پرانرژی و پویا هستند که از هوش و اقتدار ویژهای برخوردارند. نیروهای امنیتی و ضد جاسوسی معمولاً جزو نخبگان جامعه هستند که از هوش و استعداد بالایی برخوردارند؛ البته نیروهای امنیتی مختلفی داریم که شامل نیروهایی چون نیروهای امنیتی عملیاتی، فرهنگی، رسانهای، سایبری، اقتصادی، نظامی و همچنین نیروهای ضدجاسوسی است که اساساً با یکدیگر متفاوت هستند. یعنی نیروهایی که در گاندو میبینید قرار نیست وارد کارهای زد و خورد شوند. آنها فقط و فقط از هوش و مغز و استعدادشان استفاده میکنند که به زبانهای مختلف دنیا مسلط و با روشهای نوین اطلاعاتی آشنایی کامل داشته که نمونه آن را در سریال گاندو میبینید.
توضیحاتی درباره نحوه نشان دادن جاسوسان خارجی در «گاندو»
کارگردان سریالهای «مادرانه»، «کیمیا» و «برادر» در پاسخ به این پرسش که برخی مطرح میکنند «گاندو» تصویری از نیروهای ضدجاسوسی غرب را بیشتر نشان میدهد، توضیح داد: برخی متهمان که تعداد آنها هم کم نیست در این مجموعه خارجی هستند. به همین دلیل دستورالعمل بینالمللی است که متهمانی که به عنوان مثال در زندان به سر میبرند باید در رفاه کامل باشند و اتاقهایشان باید ویژگیهایی داشته باشد و از امکانات ویژهای برخوردار باشد ما هم سعی کردیم این امکانات را به نحوی که وجود داشته به شکل واقعی به نمایش بگذاریم که به لحاظ سخت افزاری و امکانات از کارهای مشابه خارجی فاصله زیادی نگیریم.
این کارگردان در بخش دیگری از گفتگوی خود درباره علت استفاده نیروهای امنیتی در این سریال از گوشیهایی که از آنها به عنوان گوشیهای جاسوسی یاد میشود، توضیح داد: شما اگر دقت کرده باشید نیروهایی که در این بخش فعالیت میکنند هر کدام دو عدد گوشی تلفن همراه دارند که یک گوشی معمولی بدون ردیاب که ساده است و فقط تلفن و پیام ساده انتقال میدهد و یک گوشی هم که دارای سیستم عامل بوده و میتوانند از آن استفادههای سایبری کنند.
«گاندو» خشونت و انتقامجویی را ترویج نمیکند
افشار در ادامه پاسخ به این پرسش که آیا علاوه بر بزرگسالان کودکان نیز میتوانند مخاطب سریال «گاندو» باشند؟ اظهار کرد: این سریال برای تمام سنین و اقشار مختلف جامعه است و محدودیتی در تماشای آن وجود ندارد. در ارتباط با بحث خشونت نیز ما فقط یک صحنه داشتیم که در آن درگیری و اکشن داشت و غیر از آن چیز دیگری نبوده است؛ البته متأسفانه بحث خشونت مدتی است که در سریالها دیده میشود، اما در ارتباط با سریال «گاندو» باید بگویم که ما قصد نداریم انتقامجویی، کتککاریهای خیابانی و جنگهای خانوادگی را ترویج کنیم؛ نه، اینگونه نبوده است.
علت انتخاب دوباره لیلا اوتادی در ظاهر پلیس
این کارگردان دربارهی انتخاب لیلا اوتادی در نقش پلیس که پیشتر هم در سریال «زخم» در این نقش حاضر شده بود، اظهار کرد: لیلا اوتادی بیش از یک بار این نقش را ایفا نکرده است؛ ضمن اینکه من اطلاعی از بازی ایشان در این نقش نداشتم و وقتی که فهمیدم ناراحت شدم و گفتم ای کاش به من گفته بودید که من یا نقش شما را با رُل دیگری تغییر میدادم یا اینکه از بازیگر دیگری استفاده میکردم. اما ایشان عنوان کردند که آن نقش در سریال «زخم» یک افسر پلیس انتظامی بود؛ بنابراین دیدم با توجه به تفاوت شخصیتها و اینکه شخصیت ایشان در گاندو یک نیروی امنیتی ضدجاسوسی است، نمیشود خرده گرفت. ضمن اینکه بازیگر زمانی در نقشی کلیشه میشود که بارها به تکرار افتاده و در آن نقش مشهور شده باشد.
افشار در پاسخ به این پرسش که چقدر از گاندو طبق نوشته نویسنده پیش رفته و یا سانسور شده است؟ توضیح داد: من همیشه در همه کارهایم به اصل فیلمنامه و سوژه مرتبطی که چاشنی کار است وفادار هستم اما به هر حال همواره با نویسندهای که کار میکنم تعامل بسیار بالایی دارم و احیاناً اگر خلأهایی وجود داشته باشد یا در فراز و نشیب شخصیت و قصه لازم به پرداخت بیشتر باشد همدیگر را پوشش میدهیم و سعی میکنیم به کیفیت اثر فکر کنیم این تعامل همیشه وجود داشته است. به ویژه با آرش قادری که پیش از این نیز در دو سه کار با یکدیگر همکاری داشتیم.
خروج کالا و ارز و پرداختن به ماجرای آقازادهها
وی با بیان اینکه پرداختن به ماجرای آقازادهها و یا خروج کالا و ارز یکی از سرنخهای سریال بوده است، توضیح داد: پروندهای که در این سریال داریم، آقازاده یکی از سرنخها بوده است که فساد اقتصادی انجام میداده است و از طرفی به شبکه جاسوسی هم وصل است و میبینیم که دو اداره مفاسد اقتصادی و بچههای ضد جاسوسی آن را رصد میکنند. از آنجا که همواره عملیاتها و رهگیریهای اطلاعاتی نیروها کاملاً سکرت و پنهان است، حتی از عملکرد همدیگر هم مطلع نیستند، موقعی که به هم میرسند، متوجه میشوند که طرف هم فساد اقتصادی داشته و هم به شبکه جاسوسی متصل است. بنابراین سر نخی میشود که ما از طریق آن به یک شبکه گستردهای پی می بریم که در ادامه سریال «گاندو» آن را خواهید دید. این ماجرا پازلهای زیادی دارد که رفتهرفته تکمیل میشود تا ما به یک فرآیند کلی از وجود یک شبکه جاسوسی پیچیده و بین المللی پی می بریم.
گاندو برگرفته از عملیات ریگی است؟
افشار سپس در پاسخ به این پرسش که مطرح میشود بخشی از عملیاتهای سریال برگرفته از عملیات ریگی است، اظهار کرد: ما درخصوص پرواز دو جنگنده در سریال گاندو اولین گامی که برداشتیم به ارتش روی آوردیم. این عزیزان هم به هر حال چون سرمایهگذار ما نبودند و فقط قرار بود به ما کمک کنند طبیعتاً برای تحلیل و بررسی کارهای بروکراسی که رایج است، یک فرصت و زمان میخواستند. متأسفانه چون این صحنه در قسمت اول سریال بود و فیلمبرداری آن به روزهای آخر کار رسیده بود، در یک محدودیت زمانی قرار گرفتیم که نتوانستیم بیش از این معطل شویم تا این عزیزان هماهنگیهای لازم را انجام دهند. بلافاصله به سپاه روی آوردیم و آنها نیز بلافاصله با ما همکاری کردند. این ناهماهنگی در فرصت زمانی باعث شد تا این اتفاق بیفتد وگرنه عزیزان ارتشی کاملاً با روی باز با ما برخورد کردند و ما هم از آنها ممنونیم. اما خیلی فرقی در اصل ماجرا نمیکرد چرا که قرار بود دو جنگنده بلند شوند که در یک عملیات پیچیده هوایی یک هواپیمایی را با تهدید بنشانند. که نشان دهنده اقتدار و آمادگی نیروهای نظامی ما در کنار نیروهای امنیتی است.
«گاندو» من را اذیت خسته و مضطرب کرد
کارگردان سریال «گاندو» در بخش پایانی گفتوگوی خود با اشاره به تجربه ساخت کار امنیتی ضدجاسوسی این سریال که در ساخت آن با دشواریهایی مواجه شده است، اظهار کرد: ساخت سریال ضد جاسوسی کار بسیار سختی است. دلیل آن هم کاملاً مشخص است؛ حساسیتهای امنیتی و موضوعی باعث میشد که مراقب باشیم در عین نمایش واقعی اقتدار نیروهای گمنام امنیتی کشور با دیگر نهادها و ارگانها و دستگاههای مربوطه اصطکاک پیدا نکرده و موجب سو تفاهم شخص یا اشخاصی و یا سیستمی نشود ضمن آنکه در نمایش برخی رویدادها، امکانات سخت افزاری و نرم افزاری به دلایل امنیتی، محدودیت وجود داشت.
در پایان از تمام همکاران عزیزم در این مجموعه و تمامی کسانی که پشتیبان ما در ساخت این سریال بودند نهایت تقدیر و تشکر را دارم.
برای هر بازیگری، در اوج ماندن بسیار سختتر از به اوج رسیدن است. ممکن است بر اساس شانس، اتفاق، توانایی، استعداد یا هر اتفاق دیگری، کار خوبی به یک بازیگر پیشنهاد شود و آن اثر جزو افتخارات او به حساب بیاید.
دقیقا به همان اندازه هم امکان دارد، شانس بالای فیلمهای تجاری برای فروش در گیشه، مخاطبان وسیع آن آثار و عنوانهایی مانند «پرفروشترین» و «پول سازترین» مسیر یک بازیگر را به سمتوسوی دیگری هدایت کنند، به همین دلیل در اوج ماندن کار بسیار سختی است.
حمید فرخنژاد یکی از بازیگرانی است که از پس این کار سخت برنیامده و مدتی است از روزهای اوجش فاصله گرفته، با این حال به نظر میرسد برنامهای برای بازگشت به مسیر فیلمهای جدی و مهم دارد.
از «گشت 2» تا «دختر شیطان»
حمید فرخنژاد اکنون دو فیلم «دختر شیطان» و «سامورایی در برلین» را روی پرده در حال اکران دارد که هردو جزو فیلمهای گیشهای هستند. او پیش از این در سال 95 با فیلم «گشت 2» و در سال 97 با فیلمهایی مانند «میلیونر میامی»، «تگزاس» و «خانم یایا» روی پرده سینما دیده شده است. البته او در فاصله این دو سال، در سال 96 فیلم «لاتاری» ساخته محمدحسین مهدویان را روی پرده داشت و به استثنای این فیلم، مخاطب مدام او را در آثار بفروش دیده است. ناگفته نماند چند فیلم مثل «میلیونر میامی»، «خانم یایا» و «دختر شیطان» حتی کمترین دستاورد یعنی فروش خوب را هم نصیب فرخنژاد نکردهاند.
امید به «سمفونی نهم» و «زنبور کارگر»
فرخنژاد لابهلای این فیلمها، سال 96 در فیلم «سمفونی نهم» به کارگردانی محمدرضا هنرمند ایفای نقش کرد و هم اکنون برای بازی در فیلم «زنبور کارگر» نوشته سعید نعمتا... و ساخته افشین صادقی جلوی دوربین رفته است. فیلم «سمفونی نهم» فضایی خیالی و ماورایی دارد و موضوع فیلم اجتماعی «زنبور کارگر» درباره قصاص است. اگر این دو فیلم در آیندهای نزدیک، با فاصله زمانی کمی اکران شوند، میتوان امیدوار بود که تصویر حمید فرخنژاد به عنوان بازیگری که از روزهای اوجش فاصله گرفته در ذهن مخاطبان عوض شود و خطری که مدتی است کارنامه حرفهایاش را تهدید میکند، از او دور شود. البته این موضوع کاملا بستگی به انتخابهای آینده فرخنژاد و کیفیت این فیلمها دارد.
او از این پس باید خیلی بیشتر به انتخابهایش دقت کند، بازی در هر فیلمی را قبول نکند و مسیرش را تغییر دهد تا شاید بتواند به جایگاه خوبی که در سینما داشت، بازگردد.
خراسان/مائده کاشیان
دیروز بسیاری از کاربران شبکههای اجتماعی و حتی برخی رسانهها تصویر مردی با گریم زنانه را در فضای مجازی منتشر کردند و آن را منتسب به اکبر عبدی در فیلم جدیدش به نام «پیرزن و گربههایش» دانستند. حتی کار به جایی رسید که بعضی منابع غیررسمی نام کمال تبریزی را به عنوان کارگردان این فیلم نوشتند! در صورتی که با یک جستوجوی ساده، معلوم میشد که اصلا قرار نیست فیلمی با این نام ساخته شود و اکبر عبدی بازیگر آن باشد. دیروز همچنین عکس جالبی از گریم علیرضا خمسه در نقش یک زن در یک تئاتر منتشر شد که آن هم بسیار دیده شد.
روایت متفاوت این دو عکس را بخوانید:
1- پیرزن و گربهای در کار نیست
تصویری که به نام اکبر عبدی دستبهدست شده، در حقیقت متعلق به لویی اندرسون بازیگر و کمدین آمریکایی است که با آن گریم زنانه در سریال «سبدها» ظاهر شده و از قضا شباهت زیادی به اکبر عبدی دارد. از آن جایی که چهره اکبر عبدی طوری است که گریم بسیار خوب روی صورت او مینشیند، تا به حال چندین بار با گریم زنانه و در نقش شخصیت زن دیده شده است و علاوه بر چهره گریمپذیرش، با بازی خوبی که داشته توانسته اولین انتخاب بسیاری از کارگردانان برای شخصیت مرد زننمای فیلمها باشد. شباهت ظاهری این دو بازیگر به یکدیگر و سابقه اکبر عبدی در نقش شخصیتهای زن، باعث شد بسیاری از افراد به اشتباه بیفتند
.
2- علیرضا خمسه در نقش یک زن
در روزهای گذشته، تصاویر علیرضا خمسه نیز در تئاتر کمدی «بگومگو» که در شهر هیوستون ایالت تگزاس در حال اجراست، منتشر شد. گریم و پوشش او نشان میدهد که در این نمایش نقش یک زن را ایفا کرده است. انتشار همزمان عکس علیرضا خمسه و عکس جعلی اکبر عبدی باعث شد این دو بازیگر با یکدیگر مقایسه شوند و بسیاری از کاربران به گریم خمسه ایرادهایی وارد کنند اما چون اصولا چه در بیان و بازی و چه در گریم شخصیتها، «اغراق» با ذات تئاتر درآمیخته، نمیتوان آن را با گریمهای اکبر عبدی در فیلمهای سینمایی مقایسه کرد. علاوه بر این، «بگومگو» کمدی است و گریم عجیب خمسه به همین دلیل مسخره و خندهدار جلوه میکند.
به گزارش ایران آرت، تیلور سوئیفت خواننده مشهور آمریکایی پس از آنکه با آلبوم قبلیاش با نام "اعتبار" موفق شد انواع و اقسام رکوردها را بشکند و جوایز متعدد را مال خود کند، اکنون پس از دو سال آلبوم جدیدی با نام "عاشق" را آماده انتشار کرده است. آلبومی که به گفته خود او سرشار از لحظات رمانتیک است اما رمانتیک بودن همیشه به معنای عشق و با هم بودن نیست چون آن را در تنهایی هم میشود جستوجو کرد.
تیلور سویفت جوان که در اینستاگرام هم فعال است و معمولاً اخبار فعالیتهایش را از این طریق به طرفدارانش اعلام میکند، روز گذشته با چند سورپرایز به اینستاگرام بازگشت و اخباری را به طرفدارانش داد که حسابی آنها را سر ذوق آورد. سوئیفت ابتدا کاور آلبومش را به اشتراک گذاشت و نوشت: عاشق" ۲۳ اوت (۱ شهریور ۹۸) منتشر میشود و پیشفروش آلبوم هماکنون آغاز شده است.
او پس از این پست در پستی دیگر کاور دومین تک آهنگ آلبوم "عاشق" را که کاور کاملاً متفاوتی است و با استقبال طرفداران سوئیفت مواجه شده را منتشر کرد و خبر داد این آهنگ که "تو نیاز داری آرام شوی" نام دارد فردا (شنبه) منتشر میشود. ویدئوی این قطعه هم روز دوشنبه منتشر خواهد شد.
سوئیفت پیش از این قطعه "من" را بهعنوان اولین تک آهنگ آلبوم "عاشق" منتشر کرده بود که با استقبال بسیار خوبی مواجه شد. "من" با همخوانی برندن یوری خواننده گروه "پنیک! ات د دیسکو" روز ۲۶ آوریل در قالب زنده در یوتیوب به نمایش درآمد و توانست در ۲۴ ساعت اول انتشار خود ۶۵.۲ میلیون بازدید کسب کند و به دومین موزیک ویدئوی برپازدید یوتویب در ۲۴ ساعت اول تبدیل شود.
پیشفروش آلبوم "عاشق" در سایت آیتیونز آغاز شده و بر اساس اعلام آیتیونز تعداد قطعات این آلبوم ۱۸ اثر است و قطعات "من" و "تو نیاز داری آرام شوی" به ترتیب قطعات شماره ۱۴ و ۱۶ آلبوم خواهند بود.
آلبوم قبلی تیلور سوئیفت با نام "اعتبار" سال ۲۰۱۷ منتشر شد که نامزد جایزه گرمی بهترین آلبوم آواز پاپ از شصت و یکمین مراسم جایزه گرمی شد و دومین نامزدی سوئیفت در این بخش از گرمی بود. برای حمایت از این آلبوم، سوئیفت تور استودیویی اعتبار را از تاریخ ۸ مه ۲۰۱۸ تا نوامبر همان سال برگزار کرد که دومین تور بزرگ سال بود. این تور تبدیل به پرفروش ترین تور تاریخ تمام دوران آمریکا شد و همچنین حدود ۳۴۵.۷ دلار درآمد داشت.