به گزارش ایسنا، محمدرضا باهنر از انتخابات مجلس دهم شورای اسلامی تا امروز، روی دیگری از سیاستورزی را تجربه میکند. رویکردی تازه که بهویژه با نگاه به کارنامه بلندبالای او، چه در مجلس قانونگذاری، چه در مجمع تشخیص مصلحت نظام و چه در جریان اصولگرایی، کمترین شباهت با گذشته را به اذهان یادآور میشود. او یکی از نخستین اصولگرایان - و احتمالاً جزو باهوشترینهای این جریان - بود که پیش از شکست ۳۰ به صفر ائتلاف اصولگرایان برای انتخابات مجلس دهم در تهران، پایش را از عرصه رقابت کنار کشید و ترجیح داد در کنار اعضای جبهه پیروان خط امام و رهبری و جمع شورای مرکزی جامعه اسلامی مهندسین بایستد و نظارهگر کیفیت انسجام و اتحاد همفکرانش تحت عنوان تازهای باشد که جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی نام گرفته بود.
باهنر از اسفندماه ۹۴ که انتخابات برگزار شد و بهخصوص پس از پایان آخرین ماههای نمایندگیاش در مجلس نهم، کوشید با برگزاری نشستهای ماهانه جام و سخنرانی در آنها یا با برگزاری نشستهای خبری متعدد و در نهایت انجام مصاحبه با رسانهها، دیدگاههایش درباره تحولات سیاسی روز را بیان کند تا در هیاهوی اوضاع آشفته و کمابیش ملتهب سیاست، فراموش نشود.
او از سوی دیگر با فعالیتهای حزبیاش در جایگاه رئیس جبهه پیروان خط امام و رهبری و جامعه اسلامی مهندسین کوشید تا اضلاع پراکنده جریان متبوعش را که پس از شکستهای پیاپی در دو، سه انتخابات، بار دیگر بذر اختلافاتشان شکوفه کرده بود، کنار هم قرار دهد؛ مأموریتی که به نظر میرسد در روزهای گذشته، با نزدیکشدن به انتخابات مجلس یازدهم، ضرورتی بیش از پیش یافته است و باهنر نیز گویا حاضر نیست در انجام تماموکمال آن تا رسیدن به نتیجه مطلوبش، کمکاری کند.
چنان که او این روزها در نشستهایی موسوم به گفتوگوی ملی شرکت میکند، با ضرغامی و عارف همسخن میشود، به سنت هرساله، مراسم افطاری ماه رمضان را هم برگزار میکند و در میان مهمانانش از ناطق نوری گرفته تا محمود احمدینژاد حاضر میشوند و در نهایت در یکی از آخرین سخنانش بر تمایل خود نسبت به جذب علی لاریجانی در ائتلاف اصولگرایان تاکید میکند.
با محمدرضا باهنر درباره چگونگی ائتلاف اصولگرایان در انتخابات آینده، نو اصولگرایان، ائتلاف با اعتدالگرایان اصلاحطلب، پوستاندازی مجمع تشخیص مصلحت نظام و جزئیات علت حضور احمدینژاد در مراسم افطاری جام گفتوگو کردیم.
متن کامل این گفتوگو به شرح زیر است:
شما در آخرین نشست خبری با رسانهها تاکید کردید که جمنا تنها محور ائتلاف اصولگرایان در انتخابات آینده نخواهد بود. خودتان تصور نمیکنید ممکن است با این اوضاع باردیگر شاهد چندپارهشدن جریان اصولگرایی در انتخابات شویم؟ با توجه به تکرویهای برخی احزاب در درون جبهه اصولگرایی، چهطور میتوانید به همگرایی برسید؟
ما حداکثر تلاشمان را خواهیم کرد که اصولگرایان را دور هم جمعکنیم. در این میان حتماً جمناییها هم هستند. تلاش میکنیم گروههای دیگری هم در این میان باشند اما اینکه همه آنها تحت عنوان جمنا وارد انتخابات شوند، فکر نمیکنم که اتفاق بیافتد اما اکثر جمناییها هم در این ائتلاف خواهند بود. ما همیشه این مشکل را داریم که چون حزب قدرتمندی در کشور وجود ندارد، روند انجام ائتلافها خیلی وقتگیر میشود. باید مرتب بنشینیم و مذاکره کنیم و هر دورهای هم ائتلاف با یک اسم تازه آغاز میشود. این دوره هم این مشکل وجود دارد اما هدف ما وحدت حداکثری اصولگرایان است.
برنامهتان برای جذب نو اصولگرایان و جبهه پیشرفت، رفاه و عدالت چیست؟
همه این گروهها هم در این ائتلاف هستند.
یعنی الان همه این گروهها را در ائتلاف خود جمع کردهاید؟
نه. در مرحله مذاکره هستیم. انشاءالله امیدواریم که اکثر آنها ائتلاف را بپذیرند چرا که هدف ما این است که ائتلافی صددرصدی انجام شود.
پیشبینی خودتان از جذب احزاب مختلف اصولگرا به این ائتلاف چیست؟
به نظرم این ائتلاف بهتر از ائتلاف دورههای گذشته خواهد بود.
برخی از اصلاحطلبان اخیراً مطرح کردند که همچنان میشود با اصولگرایان معتدل ائتلاف کرد و برخی دیگر مثل محمدرضا عارف تاکید میکنند که ما دیگر با سایر جریانها ائتلاف نمیکنیم. نظر شما در اینباره چیست؟ آیا اصولگرایان علاقهمند هستند با اصلاحطلبان نزدیک به خودشان ائتلاف کنند؟
ما اخیراً فضایی را ایجاد کردیم که جلساتی برگزار شود و با رقیبان هم گفتوگو کنیم اما معنای این مذاکره، ائتلاف نیست. بالاخره لازم است در دوران انتخابات، رقابت داشته باشیم. ما میگوئیم برای اینکه این رقابتها تبدیل به خصومت و خشونت نشود باید گفتوگو کنیم اما این معنایش ائتلاف با رقبایمان نیست. انتخابات به معنای رقابت است. دو گروه اصلی در کشور ما اصلاحطلبان و اصولگرایان هستند؛ در این میان گروههای فرعی هم ایجاد میشود اما تهران اصولاً در زمان انتخابات دو لیست دارد. بههرحال همانطور که گفتم ما داریم با رقبا تعامل میکنیم اما به نظرم ائتلاف با رقیب معنایی ندارد.
اخیراً اخباری مبنی بر محوریت جامعه روحانیت مبارز برای ائتلاف اصولگرایان در انتخابات آتی مطرح شده بود و عدهای این اقدام را بازگشت به شیخوخیت در اصولگرایی نامیدند اما در سخنان روزهای گذشته شما درباره ساختار ائتلاف اصولگرایان اشارهای به جامعه روحانیت نشد، توضیح خودتان چیست؟
جامعه روحانیت در حال تجدید ساختار است اما قصد ندارد مثل سابق میداندار باشد. جامعه روحانیت بیشتر امید دارد خود اصولگرایان با هم وحدت کنند و سازوکارش را فراهم سازند. ضمن اینکه فکر نمیکنم روند تجدید ساختار جامعه روحانیت به این انتخابات برسد. از طرفی اصولاً جامعه روحانیت هم ورودی مصداقی به انتخابات نمیکند.
روند جلسات معروف به گفتوگوی ملی چطور پیش میرود؟
هنوز این گفتوگوها تبدیل به ساختار نشده است که مثلاً مشخص شود عدهای از طرف اصلاحطلبان و عدهای از طرف اصولگرایان چه کاری خواهند کرد. ما علاقهمند هستیم ضمن اینکه با جناحهای مختلف سیاسی رقابت میکنیم، دشمنی نکنیم و در گفتوگوها خیلی از مشکلات را حل کنیم. طبیعی است که در حل برخی مشکلات مملکت بسیاری از مواضع ما و اصلاحطلبان مشترک است؛ مثلاً اینکه تلاش کنیم رکود برطرف شود، تولید راه بیافتند و امثال این موارد، اعتقاد همه گروههای سیاسی در کشور است.
بنابراین ما میگوئیم آنجایی که باهم اختلاف نداریم، میتوانیم همکاری کنیم که این تلاش را آغاز کردیم. البته در نهادهای دیگری مثل مجلس هم عدهای این اندیشه را آغاز کردهاند. به هرحال امیدواریم گفتوگو کردن به یک فرهنگ عمومی در جامعه تبدیل شود تا جریانهای مختلف در ضمن رقابت با یکدیگر، بر سر مواضع مشترک، همکاری کنند. وقتی گفتوگوی مستقیم وجود نداشته نباشد از طریق رسانهها حرفهایی زده میشود که حتی متلک تعبیر میشود و حاشیههایی هم ایجاد میکند.
به نظر میرسد بعد از این همه سال، با شنیدن شعار "اصلاحطلب اصولگرا؛ دیگه تمومه ماجرا" به فکر گفتوگو بر سر مواضع مشترک رسیدید.
نه؛ این طور نیست؛ الان چهل سال است از این دست شعارها وجود دارد. اما در این میان اشکال اصلی که بارها و بارها نقد شده این است که چند تا حزب قدرتمند فراگیر در کشور نداریم اما در عوض احزاب کوچک زیادی داریم. الان عملاً جناحها باهم رقابت میکنند. یک زمانی چپ و راست، یک زمانی کندرو و تندرو و یک زمانی اصلاح طلب اصولگرا مطرح بود. یک زمانی شورای عالی اصلاحات وجود دارد، یک زمانی جامعه مدنی و شورای عالی اصولگرایان؛ میخواهم بگویم اسمها تغییر میکند اما در اصل دو گروه اصلی هستند که در انتخاباتها باهم رقابت میکنند.
با مصوبات اخیر به نظر میرسد مجمع تشخیص مصلحت نظام در حال تکمیل و اصلاح قوانین داخلی است، در ارتباط با این تغیرات توضیحی بدهید.
مجمع تشخیص مصلحت نظام دو وظیفه اصلی دارد؛ یک وظیفهاش مشورت دادن به رهبری در تعیین سیاستهای کلی نظام است. به طور کلی تعیین سیاستهای کلی نظام بر عهده رهبری است؛ البته در اصل ۱۱۰ قانون اساسی آمده رهبری بعد از مشورت با مجمع سیاستهای کلی را ابلاغ میکند.
یک وظیفه دیگر هم دارد، آن هم زمانی است که شورای نگهبان با مجلس به مشکل خورده باشد؛ در این زمان اختلاف طرح شده برای حل و فصل باید به مجمع بیاید. در این قسمت دوم بحث اختیارات رهبری مطرح نیست. مجمع تصمیمش را میگیرد و نتیجه را مثل قانون ابلاغ میکند. اگر در موضوعی بین مجلس و شورای نگهبان اختلاف باشد و مجلس ابر آن اصرار کند؛ این اختلاف به مجمع میآید.
در اینجا مجمع بر مبنای مصالح مملکت نظر میدهد؛ اگر نظر شورای نگهبان را ارائه کند موضوع یک قانون عالی است. اما اگر نظر شورای نگهبان را رد کند چون بر اساس ضرورت و مصلحت اندیشی بوده است حتماً باید زمانی برای آن در نظر گرفته شود. این نظر الی العبد نمیتواند باشد. اخیراً بحث مقام معظم رهبری نیز همین موضوع بوده است، به اعضای مجمع دستور دادند برای مصلحتاندیشیها زمان تعیین کنند. بر اساس این موضوعاتی که طرح کردم الان مشغول نگارش آئیننامه جدید مجمع هستیم.
بنابراین مصلحت اندیدشیهای مجمع تشخیص به صورت طبیعی ده ساله است، مگر آنکه در قوانینی مثل بودجه یا قانون برنامه پنجساله توسعه زمانش مشخص باشد. در واقع اگر در مورد زمان یک قانون در مجمع سکوت کردیم زمانش ۱۰ ساله است.
آیا میتوان این تغیرات را در راستای پوست اندازی مجمع تعبیر کنیم.
اسم این کارها پوست اندازی نیست. نظارت بر اجرای سیاستها بر عهده رهبری است؛ این موضوع در اصل ۱۱۰ قانون اساسی به صراحت آمده است. حضرت آقا نیز این موضوع را به مجمع تشخیص مصلحت نظام تنفیذ کردند. الان مجمع تشخیص هم دارد همین کار را میکند، شاید بشود گفت از این لحاظ با دوران ریاست آیتالله هاشمی رفسنجانی تغییر کرده است. اما به هر حال از همان زمانها ما در حوزه نظارت سیاستها ورود پیدا کرده بودیم. از سوی دیگر در نظر داشته باشید قوانین داخلی و آئیننامهها به ترتیب تکمیل میشوند و نه یک دفعه. اتفاق جدیدی در مجمع نیافتاده است و همه چیز کاملاً بر اساس قانون اساسی پیش میرود.
در جریان مراسم افطاری جامعه مهندسین، محمود احمدی نژاد هم حاضر بود که خودتان در نشست خبری اشاره کردید این حضور، در قالب دعوت عام انجام شده است اما بخشی از افکار عمومی به این سمت حرکت کرد که ممکن این حضور بیارتباط با انتخابات آینده نباشد، نظر خودتان چیست؟
این دعوت که واقعاً یک دعوت عام بود و ایشان در همان قالب به مراسم تشریف آوردند. اما در جریان اصولگرایی و حتی نو اصولگرایی تاکنون هیچ بحثی برای ائتلاف با آقای احمدینژاد انجام نشده و بعید میدانم که صحبتی هم پیش آید. از طرفی پیشتر فعالیتها و حضور آقای احمدینژاد هم برای ریاستجمهوری انجام شده بود که منتفی شد اما اینکه ایشان برای انتخابات مجلس بخواهد با حزبی به میدان بیاید یا نه را باید صبر کنیم و ببینیم.
اما در سالهای گذشته آقای احمدینژاد در این مراسم حضور نداشت، فکر میکنید علت حضورش در مراسم امسال چه بود؟
مسئله خیلی کوچکی از نظر اجتماعی بود. شوهر همشیره بنده که پدر آقای ثمره هاشمی میشود، حدود ۲۵ روز قبل فوت کرده بود و آقای احمدی نژاد هم از آنجا که با آقای ثمرههاشمی برو و بیایی دارند و ارتباطشان خوب است، از تهران برای مراسم ختم به کرمان آمدند. همچنین در مراسم ختمی که در مسجد نور تهران برگزار شد هم حاضر شدند و همانجا از من پرسیدند دعوتتان برای افطاری جامعه اسلامی مهندسین جدی است یا نه؟ من هم گفتم بله؛ ما دعوت کردهایم و هرکس بیاید خوب است که ایشان هم بر همین اساس تشریف آوردند. بنابراین فکر نمیکنم علتی جز برای همان رفتوآمدهای مرسومی که گفتم، وجود داشته باشد. ضمن اینکه فکر نمیکنم خود احمدینژاد هم میلی برای رفتوآمد با اصولگرایان داشته باشد.
شما پیش از این تاکید کرده بودید که در انتخابات ریاست جمهوری کاندیدا نمیشوید. آیا قصد ندارید برای حضور در انتخابات مجلس برنامهریزی داشته باشید؟
من حتماً یک فعال سیاسی در انتخابات مجلس خواهم بود چرا که نیرو و حزب داریم اما شخص خودم برای انتخابات مجلس نمیآیم و برنامهای ندارم.
صدف صمیمی/ علی رضا قربانی
به گزارش برترین ها، شاید هیچ چیز همانند دیدن حیوانات شگفت انگیز باعث نشود که توریستها دوربینهای خود را به سرعت بیرون بکشند و شروع به فیلمبرداری یا عکس برداری کنند. ممکن است شما هم به دنبال پنج حیوان برتر و معروف آفریقا باشید یا در سواحل گالاپاگوس، به دنبال شیرهای دریایی بگردید. به هر حال نمیتوان انکار کرد که حیوانات، بخشی از زیباییهای طبیعت و از عجایب این جهان به حساب میآیند.
اما اگر به شما بگوییم که شیرها، خرسها و ببرها، فقط بخش کوچکی از جامعه حیوانات هستند چه؟ اگر به شما بگوییم که حیوانات بسیار عجیبتری در سرتاسر جهان وجود دارند چه؟ موجوداتی که هیچکس حتی از وجود آنها خبر هم ندارد.
اگر شما هم مشتاق دیدن عجیبترین حیوانات جهان هستید، پس بیایید در این لیست با تعدادی از این حیوانات شگفت انگیز آشنا شویم.
۱. لاکپشت دریایی نورافشان
این خزنده، چندی پیش در جزایر سلیمان توسط یک راننده تاکسی عادی کشف شده است. این حیوان که جزو حیوانات نورافشان به حساب میآید، تنها خزندهای است که چنین قابلیتی دارد. با توجه به گفتههای دیوید گروبر _ همان راننده تاکسی _ که یکی از زیست شناسان دانشگاه براوچ است، نور سبز و قرمز این گونهی جانوری، به دلیل وجود آلیاژی به نام بایو فلورسنت در بدنش میباشد.
طبق گفتههای او، این رنگها میتوانند وسیلهای برای ارتباط برقرار کردن و یا استتار در تپههای دریایی باشند. جالب است بدانید که لاکپشت دریایی نورافشان گاهی رگههایی از رنگ آبی را نیز از خود ساطع میکند.
۲. پانگولین (مورچه خوار فلس دار)
اگر یک مورچه خوار و یک گورکن با یکدیگر ازدواج کنند، بچهی آنها چه موجودی خواهد شد؟ پانگولین. یکی از عجیبترین پستانداران در میانهی آسیا و آفریقا پانگولینها هستند که زبانی دراز برای شکار کردن مورچهها و موریانهها دارند و پوستی فلس دار بدن آنها را میپوشاند؛ ویژگیهایی که در هیچ پستاندار دیگری مشاهده نمیشود! متاسفانه این ویژگیها، او را به حیوانی نادر و بسیار با ارزش برای شکارچیان غیرقانونی تبدیل کرده است. به همین سبب پانگولین هم اکنون در لیست حیوانات در معرض انقراض قرار دارد.
۳. قورباغه بلورین
یک قورباغهی خال خالی شیشهای که اعضای بدن او از بیرون مشخص هستند. این قورباغهها در مرکز و جنوب آمریکا یافت میشوند.
آیا من اینطور فکر میکنم، یا این قورباغه واقعاً به قورباغهی معروف کرمیت شباهت دارد؟ گونههای زیادی از این قورباغههای بلورین وجود دارند، اما این یکی، یک کشف کاملاً جدید است و برای اولین بار در سال ۱۹۷۳ در کاستاریکا کشف شد. اگرچه ممکن است رنگ سبزِ روشن بدنش در نگاه اول شما را جذب کند، اما جالبترین ویژگی این حیوان این است که قلب و سایر اعضای بدن آن به طور واضحی مشخص هستند. این حیوان یک اینچ طول دارد.
۴. آکسولوتل (ماهی راه روندهی قرمز مکزیکی)
فقط من اینطور فکر میکنم، یا این حیوان واقعاً شبیه به شخصیت پوکمون است؟ آکسولوتل یک سمندر کوچک است که به راحتی در اطراف مکزیکو سیتی یافت میشود و در حال حاضر در لیست حیوانات در حال انقراض است. این حیوان پلک ندارد و میتواند اعضای بدنش را بازتولید کند.
۵. خورشید ماهی
خورشید ماهی در آملند هلند یافت میشود. این ماهی فقط در آبهای گرم زندگی میکند و سنگینترین ماهیِ استخوانی در جهان است که ۲ تن وزن دارد. در کشورهایی همچون کره، تایوان و ژاپن، خورشید ماهی غذای خوشمزهای محسوب میشود.
۶. بز کوهی سایگا
این بزهای کوهی به خاطر بینی بزرگ و انعطاف پذیرشان به راحتی قابل تشخیص هستند و در روسیه، ازبکستان و قزاقستان زندگی میکنند. بینی بزرگ آنها، از وارد شدن گرد و خاک به مجرای تنفسی آنها جلوگیری کرده و دمای خون آنها را تنظیم میکند. در سال ۲۰۱۵، متاسفانه حدود ۱۲۰ هزار بز کوهی سایگا به علت یک بیماری واگیردار کشته شدند.
۷. عنکبوت شاخ دار
عنکبوتهای شاخدار در جنگلهای تایلند زندگی میکنند. این گونههای جانوری، از آن دسته حیواناتی است که دوست دارید در طبیعت ببینید، اما اصلاً دوست ندارید در خانه با او رو به رو شوید. این عنکبوت هشت چشم دارد و برآمدگیهای شکمش، همانند شاخ به نظر میآیند. این عنکبوت خاص در جنگلها و دشتهای آسیا یافت میشود.
۸. تمساح غریال
کروکودیل هندی یا تمساح غریال در نواحی جنوبی هند یافت میشود. این ماهیخوار، در آبهای هند زندگی میکند و پوزه دراز و باریک او با ۱۱۰ دندان پر شدهاند که در کشتن و شکار ماهی، کمک شایانی به او میکند. دانشمندان معتقدند که تنها ۲۳۵ تمساح غریال در جهان موجود است.
۹. خفاش ماهی لبقرمز
شما نمیتوانید به یک خوک رژ لب بزنید، اما ظاهراً رژ لب زدن برای یک ماهی امکان پذیر است. خفاش ماهی لب قرمز، در نزدیکیِ جزایر گالاپاگوس زندگی میکند. این ماهی عجیب به خاطر وجود چین و چروک روی بدنش، شاخ دارد و به جای شنا کردن در دریا، بیشتر به قدم زدن در آن مشغول است. این ماهی هم، یکی از انواع ماهیهای نادری است که شاید در هیچ یک از آبهای جهان پیدا نشود.
به گزارش انتخاب، نگداری از کلاغ در برج های لندن قدمتی چند صد ساله دارد و شاید بسیاری از افراد جتی از این موضوع مطلع نباشند.
کلاغ های برج لندن به نوعی اهلی شده اند و فرار نمی کنند، این کلاغ ها هر کجا که بروند باز هم به برج باز می گردند. نکته جالب تر این که اگر کلاغ ها تخلف و رفتار و مناسبی با بازدید کنندگان برج داشته باشند اخراج می شوند. این کلاغ ها رژیم غذایی خاصی دارند و از آبمیوه تا گوشت تازه می خورند.
شاید برایتان سوال باشد که رسم نگهداری از کلاغ ها از چه زمانی رایج شد. این رسم از زمان چارلز کینگ دوم رایج شد و از سال 1660 تا 1685 که وی در برج حکومت می کرد، از این کلاغ ها در کاخ نگهداری کرد. وی معتقد بود این کلاغ ها می توانند امنیت کاخ را تضمین کنند. درواقع وی اعتقاد داشت که اگر کلاغ ها از کاخ بروند حکومت وی نیز سقوط می کند.
این رسم عجیب به مرور زمان به شدت و به شکل خرافی دنبال شد. حاکمان مختلف تصور می کردند به محض این که کلاغ ها را حذف کنند با مشکلاتی رو به رو می شوند. با همه این ها اکنون کلاغ های برج لندن بیشتر جنبه تشریفاتی پیدا کرده اند و با هدف جذب گردشگران نگهداری می شوند.
در جزیرهای بسیار دور، اردکی به نام ترِوِر زندگی میکرد. هیچکس نمیدانست از کجا آمده، چون تا قبل از ورودش هیچ اردکی در این جزیره وجود نداشت. او به طرز اسرارآمیزی بعد از یک طوفان شدید، در این جزیره سنگی دورافتاده ظاهر شد.
این جزیره نایو نام دارد و در اقیانوس آرام، در فاصله ۲۴۰۰ کیلومتری از جنوب شرقی نیوزیلند واقع شده است. کل این جزیره درون یک آتول مرجانی ۲۶۰ کیلومتر مربعی محصور است. نایو حدود ۱۶۰۰ نفر جمعیت دارد و بسیار سرسبز با صخرهها و غارهای سنگ آهکی، پناهگاههای سنگی، سواحل مخفی و صخرههای مرجانی است. گردشگران زیادی، به خصوص از نیوزیلند و استرالیا، به خاطر غواصی و آبهای زلال کریستالی آن به این جزیره میآیند.
طبیعت تِرِوِر را علیرغم میلش به نایو آورد؛ احتمالا از تونگا، نزدیکترین جزیره واقع در ۶۰۰ کیلومتری غرب جزیره یا حتی از نیوزیلند! هیچکس نمیداند که او چه سفر وحشتناکی را پشت سر گذاشته است.
ترور در ژانویه ۲۰۱۸ به نایو رسید و به محض فرود متوجه مشکل بزرگی شد. این جزیره هیچ تالاب، دریاچه، رودخانه و برکهای نداشت. نایو از نظر هیدرولوژیکی مثل یک سنگ خشک بود. بنابراین یک گودال گِلآلود در کنار جاده خانه جدید ترور شد. از آنجا که او یک اردک مالارد بود، نام ترور مالارد، رئیس پارلمان نیوزیلند، را برایش انتخاب کردند.
ترور به اندازه یک نشانه شهری مشهور شد. وقتی خبرنگار «نیوزیلند هرالد» برای تعطیلات به نایو رفته بود، کسی که به او آدرس داد گفت: «بعد از اردک به راست بپیچ». او بعد از بازگشت به نیوزیلند،در سپتامبر ۲۰۱۸ یک ستون درباره ترور نوشت و اولین تبلیغات بین المللی را برای او انجام داد. کمی بعد هم صفحه فیسبوکی برای ترور ایجاد شد. یک تابلو هم در نزدیکی گودالش نصب شد: «جایگاه اردک نایو» و زیر نامش با خط کوچکتر نوشته شده بود: «تنها اردک تنهای جزیره»
مردم محلی از ترور مراقبت میکردند و به او نخودفرنگی، ذرت و برنج میدادند. وقتی آب گودال کم میشد، مردم آن را پر میکردند، حتی گاهی ماشین آتش نشانی برای پر کردن گودال میآمد. ترور همیشه در جزیره پرواز میکرد تا مردم را در مزارعشان ببیند و از غذاهای خوشمزهای که به او میدادند لذت ببرد. همچنین با یک خروس، یک مرغ و یک وکا (پرنده بدون پر بومی نیوزیلند و نایو) دوست شده بود و همگی در کنار گودال زندگی میکردند.
برخی افراد نگران بودند که ترور تنها بماند و پیشنهاد کردند که او را جایی ببرند که اردکهای زیادی وجود دارد. عدهای هم پیشنهاد کردند اردکی به جزیره بیاورند که کنار او باشد. اما بدون منبع آب طبیعی، خانه ترور فقط برای یک اردک کافی بود.
اما زندگی ظاهرا شاد ترور کوتاه بود. سگها به او حمله کردند و جسد بیجانش در ۲۶ ژانویه ۲۰۱۹ در بوتههای کنار گودال پیدا شد. خبر مرگ ترور تاسف زیادی در شبکههای اجتماعی برانگیخت. ترور مالارد در فیسبوک خود نوشت: «همدردی عمیق با مردم نایو از طرف پارلمان نیوزیلند»
برترین ها
انسان ذاتاً موجودی کنجکاو است و همین حس حقیقتجویی باعث شده تا در طول قرنها پرده از اسرار زیادی بردارد، اما اسرار زیادی در دنیا وجود دارد که از قرار معلوم بهتر است برای همیشه سر به مهر باقی بمانند.
در این زمینه میتوان به درهای قدیمی و باستانی اشاره کرد که هرگز باز نشدهاند و رازهای درون این درها برای همیشه مخفی خواهد ماند. این درها به خودی خود رمزآلود هستند و از آنجایی که هرگز باز نشده اند سوالهای بیشتری در خصوص دلیل وجود این درها و باز نشدن آنها وجود دارد.
از آنجایی که ما هم مثل شما کنجکاو شدهایم تا نگاهی به این درهای مرموز داشته باشیم و ببینیم قضیه بستهماندن این درها از چه قرار است، در ادامه باهم نگاهی به درهای مرموزی خواهیم داشت که برای همیشه باید بسته بمانند.
تالار مخفی تاجمحل
تاجمحل در فهرست عجایب هفتگانه جدید دنیا قرار دارد و سالانه توریستهای زیادی از سرتاسر دنیا برای بازدید از این بنای قدیمی و باشکوه به هندوستان مسافرت میکنند. اما قسمتهای زیادی از این بنا در معرض بازدید جهانگردان قرار ندارد و جاهایی را در تاجمحل سراغ داریم که رازهای زیادی در آنها پنهان شده است.
ماجرای ساخت تاجمحل به سال ۱۶۳۱ میلادی باز میگردد و در آن زمان شاهجهان، عبادتگاهی برای یادبود همسرش، ممتاز محل، بنا کرد. ظاهراً ممتاز محل در حین تولد چهارهمین فرزندشان از دنیا رفته بود و شاهجهان که ارادت خاصی به ممتاز محل داشت با ساخت این بنا میخواست یاد همسرش را برای همیشه جاودان کند. ساخت این بنای عظیم نزدیک به ۲۲ سال به طول انجامید و ۳۲ میلیون روپیه هزینه برداشت.
سالانه نزدیک به ۸ میلیون نفر از تاجمحل بازدید میکنند، اما در زیر این بنا، یک طبقه دیگر وجود دارد که هیچ کسی اجازه بازدید آن را پیدا نکرده است. جالب است بدانید از طبقهای بزرگ و وسیع صحبت میکنیم که گفته میشود دقیقاً ۱۰۸۹ اتاق در این طبقه قرار گرفته است. ظاهراً یک طبقه دیگر نیز در زیر تاجمحل و این طبقهای که به آن اشاره کردیم قرار دارد که این طبقه نیز دارای ۲۲ اتاق است. حتی در طبقه اول تاجمحل که بازدید آن برای توریستها آزاد است نیز درهای زیادی را شاهد هستیم که هرگز باز نشدهاند و کسی اجازه بازدید از آنها را ندارد.
با این حساب این پرسش پیش میآید که چه رازی پشت این درهای همیشه بسته قرار گرفته است؟ در این خصوص گمانهزنیهای زیادی انجام شده و اظهار نظرهای مختلفی را شاهد هستیم. بعضی از کارشناسان بر این باور هستند که فرآیند ساخت تاجمحل بهصورت تمام و کمال انجام نشده و اتاقهایی که از آنها صحبت میکنیم به لحاظ معماری کامل نشده اند و زیباییهای اتاقها و تالارهای اصلی تاجمحل را ندارند، به همین دلیل نیز شاهجهان که میخواست تاجمحل عالی و بینقص به نظر مخاطبان برسد دستور داد تا این درها برای همیشه بسته باقی بمانند.
البته این فقط یک روی سکه ماجرای درهای بسته تاجمحل است و بعضی دیگر نیز بر این باور هستند که پشت این درهای بسته، ممتاز محل، دفن شده است و به همین دلیل نیز کسی حق ورود به این مکان را ندارد. اینگونه که پیداست شاهجهان به اندازهای به همسرش علاقه داشت که حاضر نبود از او جدا شود و به همین دلیل نیز دستور میدهد تا جنازه ممتاز محل، مخفیانه مومیایی شود. همانگونه که در جریان هستید شاهجهان مسلمان بود و در آئین مسلمانها مومیایی کار ناشایستی بهحساب میآید و جنازه باید حتماً در خاک دفن شود.
در نتیجه شاهجهان که از یک طرف نمیتوانست جنازه همسرش را در آغوش سرد خاک رها کند و از یک طرف دیگر نیز نگران بود که بدن مومیایی شده، ممتاز محل، توسط دیگران کشف شود و آبروی شاهجهان بر باد رود، دستور داد تا، جنازه مومیایی شده ممتاز محل را در تالارهای همیشه سر به مهر تاجمحل پنهان کنند.
معمای درهای بسته تاجمحل به همینجا ختم نمیشود و بعضی دیگر نیز معتقد هستند که پشت این درهای بسته، ارواح و شیاطین وجود دارند. جالب اینجاست که بهرغم اینکه شواهد از عشق بیپایان شاهجهان به ممتاز محل حکایت دارد، گفته میشود که شاهجهان حرمسرای بزرگی داشت و ارتش او نیز به تجاوز و وحشیگری معروف بوده اند.
در مجموع با توجه به بستهبودن همیشگی درهای مخفی تاجمحل، نمیتوان مشخص کرد که واقعاً پشت این درها چه رازی نهفته است.
معبد پادماناب هاسوامی (Padmanabhaswamy Temple)
در اینکه تاجمحل معروفترین معبد هندوستان بهحساب میآید هیچ شکی نداریم، اما در کشور هفتاد و دو ملت تا دلتان بخواهد معبد وجود دارد و هر کدام از این معابد نیز رازهای سر به مهری دارند. یکی دیگر از معابد بزرگ و جذاب هندیها معبدی با نام پادمانا هاسوامی است، این معبد در سده ششم میلادی برای ویشنو (Vishnu)، دومین خدای هندوها ساخته شده و سرشار از گنجهای بیشمار از ارزشمند است. از سال ۱۷۲۹ تاکنون مدیریت این معبد در اختیار خانواده سلطنتی تراوانکوُر Travancore Royal Family) قرار دارد.
این خانواده با افتخار گنجهای داخل این معبد را در اختیار داشت تا اینکه به دلیل عدم مدیریت در سال ۲۰۱۱ اختیار کنترل این معبد از خانواده سلطنتی گرفته شد. از آن زمان به بعد اختیار مدیریت معبد پادماناب هاسوامی در اختیار اعضای یک کمیته قرار گرفته است.
چیزی که در میان تمام داراییهای این معبد جالب به نظر میرسد وجود ۶ در است که هرگز باز نشده اند. باز کردن این درها کار راحتی نیست و درواقع به گونهای ساخته شدهاند تا هرگز باز نشوند. به همین دلیل نیز با میلههای فولادی محکم شده اند و خبری از لولا و دستگیره در آنها نیست تا کسی هرگز نتواند آنها را باز کند. ناگفته نماند که ۵ در از تعداد ۶ در درنهایت توسط کمیتهای که به آن اشاره کردیم با دردسرهای زیاد باز شد. اما هنوز هم معبد پادماناب هاسوامی یک در سر به مهر دارد که با نام «تالار مرموز بی» (the mysterious Chamber B) شناخته میشود.
جالب اینجاست که در مستندات و مدارکی که در خصوص این معبد از دیرباز تاکنون وجود دارد، هیچ اشارهای به این در نشده و عملاً با دری سر و کار داریم که افسانههای زیادی درخصوص آن وجود دارد. بعضیها بر این باور هستند که این در راهی به اقیانوس دارد و باز کردن آن امواج دریا را به داخل معبد روانه میکند و سیل عظیمی به دنبال خواهد داشت.
بعضی دیگر نیز بر این باور هستند که خانواده سلطنتی این در را طلسم کرده اند و تنها افراد عالیرتبه قادر به شکستن طلسم این در هستند، در غیر این صورت اگر افراد عادی نسبت به باز کردن در اقدام کنند، با حادثههای ناخوشایندی روبرو خواهند شد.
ناگفته نماند که هیچکدام از این موارد باعث نشد تا کمیته مدیریت این معبد نسبت به باز کردن در رمزآلودی که از آن صحبت میکنیم اقدام نکند. اما بسیاری از افرادی که برای باز کردن در تلاش کردند به نوعی غیرقابل توضیح دچار بیماری شدند. حتی فردی با نام ساندِر راجان (Sunder Rajan) که تلاش زیادی برای سلب مدیریت خانواده سلطنتی از این معبد داشت نیز مدتی بعد از پیدا شدن این در مخفی و عجیب، جان خودش را از دست داد.
با این حساب در حال حاضر نمیتوان مشخص کرد که این بیماریها بر حسب اتفاق رخ داده یا اینکه واقعاً چیزی شیطانی و اهریمنی در پشت در معبد پادماناب هاسوامی پنهان شده است.
رازهای مخوفی که در زیر آرامگاه اولین امپراتور خاندان شین پنهان شده است
کشور چین اسرار زیادی را در قلب خود پنهان کرده و بهرغم اینکه بسیاری از این رازها برملا شدهاند، هنوز هم هر از گاهی شاهد کشفهای باستانی عجیب و غریبی هستیم. یکی از این موارد به حفاری پنج برادر در سال ۱۹۷۴ در چین باز میگردد. این برادرها در حال کندن زمین برای حفر چاه بودند که به صورت کاملاً اتفاقی به یکی از بزرگترین کشفهای باستانی دست پیدا کردند.
این کشف در نهایت به پیدا شدن یکی از رمزآلودترین درهای بسته دنیا مجهر شد. قضیه از این قرار بود که برادرهایی که به آنها اشاره کردیم پس از حفر زمین به تکه سفالهایی برخوردند که بررسی این سفالها باعث شد تا آرامگاه «چین شی هوانگ»، اولین پادشاه چین و کسی که چین را یکپارچه کرده بود، پیدا شود. جالب است بدانید این امپراتور نقش مهمی در فرهنگ چین دارد و حتی نام این کشور نیز از اسم او گرفته شده است.
آرامگاهی که از آن صحبت میکنیم از چیزی که فکرش را بکنید وسیعتر بود و تنها کشف قسمتی از آن سالها به طول انجامید. یکی از جالبترین کشفهای این آرامگاه را میتوان لشکری متشکل از ۷ هزار سپاهی و اسب نام برد که بهصورت نمادین و با سفال در ابعاد بسیار بزرگ دور آرامگاه امپراتور چین درست شده بودند تا از مقبره وی محافظت کنند.
با این حساب ممکن است با خود فکر کرده باشید برادرانی که این آرامگاه را کشف کردند به مال و منال زیادی رسیدند، اما قضیه درست برعکس اتفاق افتاد و روزگار این برادرها یکی پس از دیگری تیره و تار گردید. این برادرها و خانوادههایشان با فقر و بدبختی روبرو شدند و بیماریهای عجیب و غریبی به سراغشان آمد که حتی پولی برای درمان این بیماریها نداشتند. اوضاع زندگی آنها به اندازهای دشوار شد که یکی از آنها از شدت فقر و بدبختی خودش را دار زد و دیگر برادرها نیز درنهایت در اوج فقر از دنیا رفتند.
این امر باعث شد بسیاری گمانهزنی کنند که کشف مقبره امپراتور چین از جانب این برادرها باعث شد تا به نفرین ابدی گرفتار شوند و از آن لحظه به بعد روی خوش زندگی را نبینند. از این ماجرا که بگذریم به قضیه آرامگاه امپراتور چین شی هوانگ میرسیم که در اصلی مقبره او هنوز باز نشده و نیاز به چندین دهه حفاری باستانشناسی دارد. در این بین با توجه به فاجعهای که برادران کاشف این مقبره با آن روبرو شدند، بسیاری بر این باور هستند که در اصلی آرامگاه چین شی هوانگ باید برای همیشه سر به مهر باقی بماند و در غیر این صورت افرادی که اقدام به باز کردن در این مقبره کنند دچار سرنوشت شومی خواهند شد.
تالار بزرگی که در زیر مجسمه ابوالهول قرار دارد
مصر به سرزمین افسانهها مشهور است و تا دلتان بخواهد اماکن باستانی دارد، جالب اینجاست که به لحاظ باستان شناسی نیز تمدن مصر، مهمترین تمدنی است که آثار زیادی از آن بر جای مانده و به همین دلیل نیز میتوان قضاوتهای زیادی در خصوص سبک زندگی مردمان مصر باستان داشت. در بین تمام آثار باستانی که در مصر وجود دارد، پیکر تراشیدهشده ابوالهول، یکی از رازآلودترین آثار باستانی این تمدن به حساب میآید. جالب است بدانید این مجسمه که ابعاد بسیار بزرگی دارد از سنگ آهکی یکپارچه تراشیده شده و به همین دلیل نیز به لحاظ هنری و مجسمهسازی ارزش بسیار زیادی دارد.
با این حساب کاملاً مشخص است این اثر باستانی باعظمت رازهای زیادی را در خود پنهان کرده باشد. از طرف دیگر ابعاد اهرام مصر و مجسمه ابوالهول نیز به رازآلود بودن این آثار دامن زده و بسیاری بر این باور هستند که مصریان باستان توان ساخت چنین آثار بزرگی را نداشتند و ساخت چنین سازههای با عظمتی از دنیاهای دیگری کمک گرفتهاند.
بسیاری از مصرشناسان نیز باور دارند که کتابخانهای بسیار بزرگ در زیر شنها در مصر مخفی شده و راز عظمت این تمدن بشری در این کتابخانه قرار دارد. این کتابخانه که از آن با نام «تالار مدارک» (Hall Of Record) یاد میشود، احتمال میرود در زیر مجسمه ابوالهول قرار گرفت باشد.
دولت مصر تاکنون اجازه حفاریهای بیشتر را در این منطقه صادر نکرده است و همین امر نیز به رازآلود بودن مجسمه ابوالهول دامن زده است. از طرف دیگر بسیاری نیز بر این باور هستند که رازهای مجسمه ابوالهول و دری که به کتابخانهای بزرگ راه دارد باید برای همیشه مخفی باقی بماند. عدهای دیگر نیز معتقد هستند راهروهایی که در زیر مجسمه ابوالهول قرار دارد درواقع مسیری به نسل دیگری از موجودات بسیار هوشمند و پیشرفته است که به مردمان مصر باستان برای ساخت اهرام کمک کرده اند. بعضیها این نسل پیشرفته را به موجودات فضایی نسبت میدهند و بعضی دیگر نیز بر این باور هستند که مردمان سرزمین آتلانتیس در این تالارها رفت و آمد داشتهاند.
به هر ترتیب با توجه به سابقهای که از درهای سر به مهر سراغ داریم شاید بهتر باشد دری که در زیر مجسمه ابوالهول قرار گرفته برای همیشه بسته باقی بماند و ارتباط میان انسانها و موجودات فضایی یا هر تمدن غیرانسانی دیگری برقرار نشود.
اتاق ۸۷۳ هتل بنف
تا این قسمت برای شما از درهای سر به مهری گفتیم که تاریخچه آنها به سالها قبل و دوران باستان باز میگردد، اما در این قسمت به در مرموز و وحشتناکی رسیدیم که در یک هتل بسیار زیبا و شیک قرار گرفته و داستان وحشتناک آن باعث شده تا مالکین این هتل ترجیح دهند این در تا ابد بسته بماند.
این در رمزآلود در طبقه هشتیم هتلی با نام بنف اسپرینگز (Banff Springs Hotel)، در آلبرتای کانادا واقع شده است. افرادی که در این هتل اقامت داشتهاند مدعی هستند در میان ردیف درهای اتاقهای هتل خبری از شماره اتاق ۸۷۳ نیست و در قسمتی که باید این در قرار گرفته باشد، یک دیوار کشیده شده است. این کار بهگونهای انجام شده که ظاهراً در اتاق ۸۷۳ ناپدید شده باشد. اما جالب است بدانید هنوز هم پشت این دیوار در اتاق ۸۷۳ وجود دارد، اما مسئولین هتل ترجیح دادهاند تا جلوی این در، یک دیوار بکشند. گفته میشود حتی اگر به دیواری که جلوی این در کشیده شده ضربه بزنید، صدایی مانند ضربه زدن به دیوار توخالی به گوش میرسد و این قضیه وجود یک در را در پشت این دیوار تأیید میکند.
قضیه اتاق ۸۷۳ هتل بنف اسپیرینگز از این قرار است که سالها پیش زوجی به همراه دختر جوانشان در این اتاق اقامت میگزینند. از خانوادهای معمولی صحبت میکنیم که برای گذراندن تعطیلات این هتل را انتخاب کرده بودند. اما زندگی این خانواده معمولی پس از پا گذاشتن به اتاق ۸۷۳ در این هتل برای همیشه تغییر میکند. ماجرا از آنجایی شروع میشود که مرد این خانواده در نیمههای شب از خود بیخود میشود و همسر و فرزندش را میکشد، در نهایت نیز جان خودش را میگیرد تا این اتاق برای همیشه به یکی از مرگبارترین اتاقهای دنیا تبدیل شود.
از آنجایی که هیچکدام از قربانیان این حادثه زنده نماندند، در نهایت مشخص نشد که دلیل دیوانهشدن مرد این خانواده و کشتن خانوادهاش از چه قرار بوده است. مسئولین هتل نیز اتاق ۸۷۳ را کاملاً بازسازی میکنند و دوباره این اتاق را به مهمانهای دیگر هتل میدهند، اما از قرار معلوم ماجرای این اتاق مرموز همچنان ادامه داشت.
مهمانهای این اتاق در شب با جیغهای وحشتناکی از خواب بیدار میشدند و اثر دستهای خونین روی دیوارهای اتاق در شبها شکل میگرفت. بعضی از این مهمانها در حین خواب از روی تخت به بیرون پرت میشدند و بعضی دیگر نیز زخمهایی روی بدنشان ایجاد میشد. این موارد باعث شد تا مسئولین هتل عطای این اتاق را به لقایش بخشند و اتاق ۸۷۳ را برای همیشه قفل کنند.
برترین ها