براساس گزارش یک روزنامه برزیلی، ۳۶ فقره از دارایی های نیمار مشمول این توقیف شده است و این بدان معنا است که اگرچه او می تواند از آنها استفاده کند اما تا زمانی که ۱۸ میلیون دلار بدهکاری مالیاتی خود را تسویه نکند، قادر به فروش این اموال نخواهد بود.
سازمان مالیاتی برزیل در سال ۲۰۱۶ هواپیمای اختصاصی و قایق تفریحی نیمار را به اتهام فرار مالیاتی مصادره کرد. این در حالی است که ۲ سال پیش از آن باشگاه بارسلونا نیز با اتهامات مالیاتی مربوط به پرداخت های انتقال اولیه به پدر نیمار مواجه شده بود.
این اتفاق در حالی رخ داده است که حدود یک ماه پیش نیمار به آزاد و اذیت یک زن در هتلی در پاریس متهم شده بود؛ اتهامی که نیمار قویاً آن را تکذیب کرده است.
ایرنا
به گزارش مهر و به نقل از پایگاه خبری وزارت ورزش و جوانان، مسعود سلطانی فر در نشست با اعضای فراکسیون ورزش مجلس شورای اسلامی، برگزاری سالانه ۵۵۰۰ مسابقه فوتبال را مورد توجه قرار داد و تصریح کرد: در دو تا سه مسابقه هم مشکل پیش آمده که با درایت و هماهنگی به خیر گذشته و در همه جای دنیا نیز این حوادث بوجود میآید.
وی با بیان اینکه در برگزاری مسابقات فوتبال عوامل مختلفی مؤثر و دست اندرکار است، تصریح کرد: استادیومهای فوتبال از ده تا دوازده ساعت قبل از برگزاری در اختیار نیروی انتظامی قرار دارد و آنها هستند که حاکم مطلق نظم و امنیت هستند.
وزیر ورزش و جوانان ادامه داد: قرار بوده در ورزشگاه اهواز قرار بود جایگاه تماشاگران تیم داماش گیلان به ظرفیت سیصد تا چهارصد نفر حفظ شود ولی این اتفاق نیفتاد و عوامل انتظامی نتوانستند این جایگاه را حفظ کنند. این مهم بر خلاف مصوبات شورای تأمین بود. بنابراین نباید به وزارت ورزش و جوانان و فدراسیون فوتبال برای این اشکال، ایراد گرفت؛ اگر جایگاه تماشاگران داماش حفظ نشده و تماشاگران بصورت غیرقانونی وارد شدند و بیشتر از ظرفیت ورزشگاه اجازه ورود یافتند، باید بررسی شود چه کسی کوتاهی کرده و چرا افراد زیادی بدون بلیت وارد شدند.
سلطانی فر در ادامه همین بحث توضیح داد: آنچه مسلم است، بلیت فروشی الکترونیکی هم حلال مشکلات نیست و تا کنترل دقیقی صورت نگیرد مشکلی حل نمیشود چرا که بطور نمونه در همین رقابتهای لیگ ملتهای والیبال، ٦ هزار نَفَر داخل سالن ارومیه بودند و یک هزار نَفَر هم با بلیت در بیرون سالن حضور داشتند، پس همه باید دست به دست هم دهند تا هر ارگانی وظیفه خودش را انجام دهد.
وزیر ورزش و جوانان در بخش دیگری از صحبتهایش حق پخش تلویزیونی را مورد توجه قرار داد و تصریح کرد: از یک سال و نیم پیش جلسات مختلفی را با رئیس سازمان صدا و سیما و معاونین رسانه ملی داشتیم اما ارادهای در صدا و سیما برای حل مشکل حق پخش تلویزیونی نمیبینیم.
سلطانی فر همچنین واگذاری باشگاههای پرسپولیس و استقلال را مورد تاکید قرار داد و آن را عزم جدی دولت دانست و تصریح کرد: در واگذاری این دو باشگاه در صدد رفع موانع هستیم تا این واگذاری با کمک نمایندگان مجلس در سال ٩٨ انجام شود.
وزیر ورزش و جوانان گفت: در اجرای مصوبه مجلس، موانعی وجود دارد که طی جلسهای که با دکتر لاریجانی هم داشتیم، مقرر شد پیشنهادات را ارائه دهیم و در این راستا اقدامات مؤثری هم انجام شده است.
سلطانی فر در بخش پایانی صحبت هاش با اشاره به موضوعات فرهنگی اظهار داشت: مسائل فرهنگی داخل استادیومها جدا از شرایط فرهنگی بیرون از استادیوم نیست. فوتبال توأم با هیجان است و بسیاری برای تخلیه هیجانات می آیند. به امید خدا تلاش مَی کنیم با کمک رسانهها و دستگاههای فرهنگی، این مشکلات را برطرف کنیم.
به گزارش مهر و به نقل از سایت فدراسیون فوتبال، امیر مهدی علوی، سخنگوی فدراسیون فوتبال درباره اعلام پژمان منتظری، مدافع با سابقه تیم ملی برای خداحافظی از جمع ملی پوشان عنوان کرد: پژمان منتظری چهره ارزشمند و نام بزرگی برای فوتبال ملی محسوب می شود که شایستگی ها و فداکاری هایش هرگز از اذهان علاقمندان به فوتبال نخواهد رفت.حضور مستمر او در سالیان متمادی با پیراهن مقدس تیم ملی و تعهد این بازیکن در میدان های بزرگ می تواند الگویی برای نسل های آینده باشد.
وی ادامه داد: سرپرست تیم ملی بزرگسالان، کادر فنی و ملی پوشان با افتخار اردوی اخیر تیم ملی برای بازی های دوستانه مقابل سوریه و کره جنوبی را در کنار پژمان عزیز سپری کردند.البته پیش از آغاز این اردو، وی خواهان خداحافظی شد که سرمربی تیم ملی و کادر فنی تیم ملی با این موضوع مخالفت کردند و خواستند تا این بازیکن در این اردوها همراه تیم ملی باشد. بر این اساس، منتظری در دیدار با سوریه و کره جنوبی به عنوان یک چهره باتجربه و موثر در کنار ملی پوشان بود و تا آخرین لحظه مسولیت خود را به بهترین شکل انجام داد.
علوی خاطرنشان کرد: در برنامه ریزی جدید صورت گرفته از سوی فدراسیون فوتبال، برای هر بازیکنی که از تیم ملی خداحافظی می کند برنامه خداحافظی پیش بینی خواهد شد. بدون شک، پژمان عزیز را همچنان ملی پوش می دانیم.فدراسیون فوتبال امیدوار است وی در ادامه مسیر زندگی ورزشی اش هم موفق باشد و فوتبال کشور همچنان از شایستگی های منتظری بهره مند شود.
به گزارش مهر، استقلال هم مثل پرسپولیس درگیر بحران است. با این تفاوت که بحران آبیها خود ساخته است و مشکلات و اختلافات درونی باشگاه است که هر ساعت یک چالش تازه برای آنها ایجاد میکند.
بحران تازه آبیها از مصاحبه روز گذشته معاون باشگاه آغاز شد. مصاحبهای که برخی از اختلافات درونی باشگاه را باز کرد و باعث شد تا دو بازیکن ملی پوش این تیم در مقام پاسخگویی بر آمده و اختلافات این تیم علنی شود.
این پایان کار نبود و امروز هم پژمان منتظری، یکی دیگر از ملی پوشان استقلال در گفتگویی مفصل نارضایتیاش از شرایط باشگاه را ابراز و خداحافظیاش از این تیم را به دلیل همین مشکلات اعلام نمود.
پس از آن احمد سعادتمند رئیس هیات مدیره باشگاه استقلال هم استعفای خود را اعلام کرد. هرچند «دو شغله بودن» دلیل استعفای سعادتمند اعلام شد، اما شاید «دو شغله بودن» تنها بهانهای برای استعفای رئیس هیات مدیره بود.
خبرنگار مهر در این خصوص کسب اطلاع کرد ناهماهنگیهای مدیریتی، اختلافات درونی، نارضایتی بازیکنان از روند مذاکرات، عدم رضایت هواداران و ناهماهنگی کادر مدیریتی با هیات مدیره، اصلی ترین دلیل استعفای رئیس هیات مدیره باشگاه استقلال بود.
به گزارش وبسایت نود، صمد ابراهیمی وکیل مهدی طارمی در کانال تلگرام خود به ماجرای جدایی این بازیکن از پرسپولیس پرداخته. مطلب طولانی او نکات جالبی دارد نظیر اینکه برانکو و وزیر ورزش در این جدایی نقش داشتهاند: «بارها و بارها خبر برگشت طارمی به پرسپولیس را خوانده ایم و هر بار من تکذیب می کردم. دلیل تکذیب ها اطلاع دقیق از وضعیت طارمی و صحبت با خود او نبود بلکه می دانستم برانکو راضی به این بازگشت نیست و مصاحبه ها هم دو پهلو بود. اینکه چه شد طارمی به قطر رفت داستان مفصلی دارد. پیشنهاد قطر را محسن ابراهیمی آورد. او نماینده تام الاختیار باشگاه الغرافه بود و الان هم میتواند همه این اتفاقات را شهادت بدهد. آدم های دیگر داستان هم شاهد هستند.
محسن ابراهیمی روزهای آخر محرومیت طارمی با من تماس گرفت قرار گذاشتیم و یک بار در هتل اوین و یک بار در رستوران رفتاری سعادت آباد همدیگر را دیدیم. او با مدیران الغرافه ویدیویی تماس گرفت و صحبت کرد و آنها مصرانه طارمی را می خواستند. من موضوع را به طارمی منتقل کردم اما او گفت می خواهم نیم فصل دوم بمانم و قصد رفتن ندارم. محسن ابراهیمی گفت مهدی حق دارد هر تصمیمی بگیرد من آفر رسمی الغرافه را می آورم شما به باشگاه ببرید جواب چه مثبت و چه منفی باشد به الغرافه مکتوب جواب بدهند که قطری ها فکر نکنند آفر دست شما نرسیده.
من نامه الغرافه را به باشگاه بردم و به آقای گرشاسبی دادم و البته گفتم که مهدی قصد رفتن ندارد. دو سه روز بعد محسن ابراهیمی به من زنگ زد و گفت پرسپولیس در کلیات با الغرافه به توافق رسیده! از باشگاه هم به من زنگ زدند و گفتند بیا باشگاه. من رفتم و آنجا آقای گرشاسبی و حسینی مدیر بین الملل پرسپولیس بودند. آقای گرشاسبی به من گفتند به صلاح همه است مهدی برود. من خودم مهدی را مثل پسرم دوست دارم ولی در شرایط فعلی اینجا نماند بهتر است.
صحبت هایی شد که وزیر ورزش بابت اینکه طارمی در جشن برترین ها گفته به جای وزیر، سید جلال توپ طلا را به من بدهد از طارمی دلخور است و موارد دیگری هم مطرح شد. من شب به منزل مهدی رفتم. دوست مشترک مان پیمان جوادی هم بود. مهدی پیشنهادی هم از روسیه داشت اما مصرانه می گفت نیم فصل می مانم و دوره محرومیتم را جبران می کنم .
من آنجا به مهدی گفتم شرایط اینگونه شده و باشگاه به من گفته به این دلایل مهدی برود بهتر است. او در برنامه نود هم اصرار داشت که یکی از بالا خواسته که من در پرسپولیس نمانم و با اصرارهای عادل هم اسمی از آن مقام نبرد که منظورش همین بحث وزیر بود.
محسن ابراهیمی به من گفت قطری ها منتظر جواب رسمی هستند و می خواهند بدانند اگر مهدی به الغرافه نمی رود دنبال جانشین باشند. من دوباره به باشگاه رفتم . آقای گرشاسبی در جلسه بود. افشین پیروانی از اتاق مدیرعامل بیرون آمد و مرا که دید سلام و علیک کردیم گفت بیا این اتاق بنشینیم. (اتاق پندار خمارلو) من سالها در شیراز با خانواده پیروانی (شاغلام، افشین و امیرحسین) در ارتباط بودم و احترام متقابلی بین ما وجود داشت و دارد. افشین به من گفت یک سری مسائلی وجود دارد که من در عالم دوستی انتظار دارم نه به من یا شخص خاصی که به باشگاه کمک کنید. حقیقت ماجرا این است که برانکو مهدی را نمی خواهد و میگوید دل به تمرین نمی دهد و اضافه وزن دارد و این مسائل. خودم معتقدم مهدی به درد تیم می خورد اما باید حرف سرمربی را پذیرفت.
بیا کمک کن طارمی بدون ترکش و جنجال برود. رفتیم اتاق گرشاسبی و او هم همین حرفها را به نحو دیگری زد. من دوباره رفتم سعادت آباد منزل مهدی. گفتم مهدی تحت هر شرایطی تو باید بروی و برانکو تو را نمی خواهد. (مهدی در برنامه نود گفت هر روز سر تمرین به من می گفتند چرا نمی روی؟ داستان آن حرفها ناشی از همین مسائل بود.)
پنجشنبه شب تا دیر وقت منزل مهدی ماندیم کلی بحث کردیم. من به مهدی می گفتم تو باید بروی و نباید حاشیه ای ایجاد شود و مهدی می گفت اگر من را نمی خواستند زودتر می گفتند تا تصمیم بهتری بگیرم. من هیچ جا نمی روم و می مانم فقط تمرین می کنم و همه این حرفها را هم در یک مصاحبه می زنم که مرا نمی خواهند. عاقبت او را راضی کردم که برود. همان روزها عادل هم چندبار تماس گرفت که مهدی به نود برود من گفتم بگذار تکلیف معلوم شود و الان ممکن است حاشیه ایجاد شود.
افشین پیروانی شب با من تماس گرفت و دوباره تاکید کرد کاری کن تیم آسیب نبیند و حاشیه ایجاد نشود. صبح جمعه با گرشاسبی قرار گذاشتم و رفتم باشگاه که توافق نامه بنویسیم و رسما جواب الغرافه را بدهند. آنجا همه توافقات شد و مهدی هم رفته بود سر تمرین که خداحافظی کند. در مسیر تمرین به من زنگ زد که ببین اگر شد کاری کن من بمانم. گفتم مهدی، برو محترمانه از برانکو خداحافظی کن و هیچ حرفی نزن. مصاحبه هم نکن.
باشگاه همان روز جمعه نامه توافق را برای الغرافه فرستاد و شماره حساب دادند. مهدی هم عصر آمد و نامه ها و توافقات مربوط به خودش را امضا کرد. محسن ابراهیمی غروب تماس گرفت که بلیط و ویزا آماده است و دو روز دیگر می رویم. صبح شنبه از باشگاه به من زنگ زدند که بیا باشگاه. رفتم و برانکو و دستیارانش هم بودند. سید جلال و ماهینی هم برای کارهای مالیاتی شان در باشگاه بودند. برانکو از طبقه پنجم که امور مالی است به طبقه چهارم آمد و وقتی من را دید سلام علیک کردیم و گفت بیا اتاق مدیرعامل.
رفتیم، افشین پیروانی و دستیارها به غیر از آقا کریم بودند. برانکو به من گفت ما فکرهایمان را کرده ایم و مهدی بیاید دو ساله تمدید کند (همان زمان چند ماهی بود بحث تمدید با خود برانکو مطرح بود اما نهایی نمی شد) من به شوخی گفتم خودتان سه ماه است قرار است یکساله تمدید کنید و نهایی نشده توقع دارید ما در دو دقیقه توافق کنیم که مهدی دو ساله تمدید کند؟ بعد گفتم آقای گرشاسبی و پیروانی از من خواسته اند مهدی بی حاشیه جدا شود و ما همه مسئولیت را گردن بگیریم. ما هم قبول کرده ایم. باشگاه با الغرافه همه توافقات را کرده و بلیط و ویزای ما هم آماده شده و فردا می رویم (تاریخ بلیط و ویزا معلوم است). حالا اگر می خواهید به هوادار بگویید ما طارمی را دو ساله خواستیم و او نپذیرفت تا اینگونه فشاری متوجه باشگاه نشود ایرادی ندارد. ولی به خودمان رو راست بگویید.
برانکو گفت می شود کتبی بنویسید که باشگاه پیشنهاد دو ساله داده و شما نپذیرفته اید؟ گفتم من خودم پرسپولیسی هستم. هر کاری که می دانید به تیم کمک می کند بگویید انجام بدهم. نامه را نوشتم تحویل دادم و برانکو هم گفت من مهدی را دوست دارم اما به نفعش است بعد از فشار محرومیت در محیط تازه ای قرار بگیرد و ... من از باشگاه رفتم و همان روز برانکو مصاحبه کرد که ما پیشنهاد دو ساله داده ایم و طارمی قبول نکرده.
مهدی به من زنگ زد گفت قضیه پیشنهاد دو ساله چیست که برایش توضیح دادم. خیلی ناراحت شد و گفت من که قبول کرده ام بروم چرا می خواهند مرا مقابل هواداران قرار دهند. حالا که اینطور شد صبح به قطر نمی آیم و می مانم دو ساله می بندم. خیلی با او صحبت کردم اما قانع نشد. حق هم داشت. در آن شرایط جو کلا علیه ما بود و من فقط می گفتم حاشیه ایجاد نشود.
صبح محسن ابراهیمی با تاکسی آمد دنبال من و با هم رفتیم فرودگاه امام. مهدی و پیمان هم قرار بود جداگانه بیایند. پیمان به من زنگ زد که مهدی می گوید یا نمی روم یا بروم نمی بندم. گفتم بیایید فرودگاه آنجا صحبت می کنیم. در سی آی پی فرودگاه امام صحبت کردیم و مهدی قانع شد که برویم. گفتم زنگ بزن از برانکو خداحافظی کن. به اصغر نیک سیرت زنگ زد و با برانکو صحبت و خداحافظی کرد و پریدیم. ظهر رسیدیم دوحه. من دو سه روز آخر خط اصلی ام را بسته بودم و با تلفن دیگری با دوستانم در ارتباط بودم. توی فرودگاه دیدم عادل پیام داده که چی شد؟ انگار از مرز خارج شدی و در دسترس نیستی. طارمی میاد نود یا نه؟ من جواب دادم مهدی ایران نیست .
چند روزی قطر بودیم و مهدی باز هم قرارداد نمی بست حتی یک بار تا پای کنسل شدن قرارها هم رفت و بالاخره قبول کرد که وقتی سرمربی او را نمی خواهد باید با همین الغرافه ببندد و بست. می خواستم به این نکته برسم که برانکو که من می دانستم با چه اصراری مهدی طارمی را نخواست وقتی روزهای آخر حرف از بازگشت جدا شده ها می زد یعنی می داند که خودش قرار نیست بماند و می گوید جدا شده ها هم می توانند برگردند یا هر کس پیشنهاد خارجی داشت می تواند توافق کند برود. مرد پرافتخار نیمکت سرخ تصمیمش را گرفته بود که برود. همه پازل ها را کنار هم بچینیم می بینیم که او نمی خواست در ایران بماند.»